سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منتقدانه
.. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد: آگاه باشید ای جهانیان! که منم امام قائم.. آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند.. آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند.. *یالثارات الحسین علیه السلام*
قالب وبلاگ

سلام

این آخرین مطلب من در سال89 هست. این سال با خوبی و بدی و سختی و خوشی و مصیبتهائی که برای همه ما داشت و هنوز هم شاهد اونها هستیم گذشت. انشاءالله هر روز ما بدون ارتکاب گناه و به قولی عید باشه. از دوست خوبم که به مشهد مقدس مشرف شده، میخوام که ما رو در آستانه حضرت علی بن موسی الرضا(ع) حسابی دعا کنه و براش سالی همراه با موفقیت و عاقبت خوش آرزو میکنم.

و انشاءالله عید سال آینده رو با مولا و آقامون مهدی(عج) تحویل کنیم. بهاریه ای از پیر سفرکرده ملت ایران میذارم که بینهایت زیباست. برای سلامتی مهدی(عج) و تعجیل در فرج اونحضرت، پیروزی تمامی مستضعفین مبارزین بر همه ظلمه و طواغیت، شادی روح شهدا و امام راحل امت و خصوصاً سلامتی رهبر عزیز و مظلوم و برآورده شدن تمام حاجات مسلمین در سال جدید:

صلوات

 

بهاریه‏ انتظار 

بهاریه‏ انتظار شد موسم عیش و طرب، بگذشت هنگام کرب



جام می گلگون طلب، از گلعذاری مه جبین





قدش چو سرو بوستان، خدش به رنگ ارغوان



بویش چو بوی ضیمران، جسمش چو برگ ‏یاسمین





چشمش چو چشم آهوان، ابروش مانند کمان



آب بقایش در دهان، مهرش هویدا از جبین





رویش چو روز وصل او، گیتی فروز و دل‏گشا



مویش چو شام هجر من، آشفته و پر تاب و چین





با این ‏چنین زیبا صنم، باید به بستان زد قدم



جان فارغ از هر رنج و غم، دل خالی از هر مهر و کین





خاصه کنون کاندر جهان، گردیده مولودی عیان



کز بهر ذات پاک آن، شد امتزاج ماء و طین





از بهر تکریمش میان، بر بسته خیل انبیا



از بهر تعظیمش کمر، خم کرده چرخ هفتمین





مهدی امام منتظر، نوباوه‏ی خیرالبشر



خلق دو عالم سر به سر، بر خوان احسانش نگین





مهر از ضیائش ذره‏ای، بدر از عطایش بدره‏ای



در یاز جودش قطره‏ای، گردون ز کشتش خوشه‏چین





مرآت ذات کبریا، مشکوة انوار هدا



منظور بعث انبیا، مقصود خلق عالمین





امرش قضا، حکمش قدر، حُبش جنان، بغضش سقر



خاک رهش زیبد اگر، بر طره ساید حور عین





دانند قرآن سر به سر، بابی ز مدحش مختصر



اصحاب علم و معرفت، ارباب ایمان و یقین





سلطان دین، شاه زمن، مالک رقاب مرد و زن



دارد به امر ذوالمنن، روی زمین، زیر نگین





ذاتش به امر دادگر، شد منبع فیض بشر



خیل ملایک سر به سر، در بند الطافش، رهین





حبش سفینه نوح آمد در مثل، لیکن اگر



مهرش نبودی نوح را می‏بود با طوفان قرین





گرنه وجود اقدسش، ظاهر شدی اندر جهان



کامل نگشتی دین حق ز امروز تا روز پسین





ایزد به نامش زد رقم، منشور ختم الاوصیا



چونان ‏که جد امجدش گردید ختم المرسلین





نوح و خلیل و بوالبشر، ادریس و داود و پسر



از ابر فیضش مستمد، از کان علمش مستعین





موسی به کف دارد عصا، دربانیش را منتظر



آماده بهر اقتدا، عیسی به چرخ چارمین





ای خسرو گردون فرم، لَختی نظر کن از کرم



کفار مستولی نگر، اسلام مستضعف ببین

 امام خمینی(ره)

 

اللهم عجل لولیک الفرج


[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 5:7 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

ضمن تقدیر از جوانان انقلابی مشهدی، از دولت محترم درخواست میکنیم با توجه به سابقه جنایتکارانه دولت آل یهود(سعود) با این حکومت سفاک و جنایتکار قطع رابطه کنه:

 
سنگ باران کنسولگری عربستان در مشهد

 

کنسولگری کشور پادشاهی عربستان سعودی در مشهد مقدس توسط جوانان معترض سنگ باران شد.

به گزارش تابناک، مردم مشهد  روز گذشته با تجمع در مقابل کنسولگری عربستان سعودی در در این شهر، در اعتراض به کشتار آزادی خواهان بحرینی توسط عمال سعودی، ساختمان این کنسولگری را سنگ باران نمودند.

در این تجمع با شکوه که اقشار مختلف مردم همیشه در آن حضور داشتند پرچم آمریکا و رژیم صهیونیستی به آتش کشیده شد. مردم با سر دادن شعارهایی چون "سفیر اسرائیلی اخراج باید گردد"، "تبت یدا ابی لهب"، "می کشم می کشم آنکه برادرم کشت"، "ای رهبر آزاده آماده ایم آماده"، "الاخوة البحرینیة نحن ندعمکم"، "نصر من الله و فتح قریب" به سمت ساختمان کنسولگری عربستان به حرکت درآمدند و پرچم بحرین را بر فراز دیوارهای بلند این ساختمان به احتراز درآورده و اعراض خود را به رفتار سخیفانه و ددمنشانه آل سعود در بحرین نشان داده و از ملت آزاده و آزادی خواه آن حمایت کردند.

گفتنی است، جمعیت معترضین به حدی رسیده بود که چهار خیابان منتهی به کنسولگری مسدود شده بود.

منبع: رجا


[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 4:52 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

خواست یادآوری کنم اگه نرسیدم مطلب جدید بزنم تا فردا، علتش اینه که درگیر خونه تکونی عید هستم و البته در سال آینده که از فردا شروع خواهد شد، از خجالت دوستان و همچنین دشمنان! در میام.

مطلبی رو درباره بیداری اسلامی در کشور دوست و برادر و ملت عزیز بحرین میذارم. قبلاً گفته بودم مثل سال 42یا43 که امام در مقابل جنایات حکومت شاه اعلام فرمودن، به تاسی از ایشون ما هم باید اعلام کنیم به دلیل مصیبتهای اخیر امت اسلام عید نداریم و در نوشته ها به کلمه سال جدید اکتفا میکنم:

 
 
"لشکر ابرهه از سوی حجاز آمده است"

به گزارش فارس، حمیدرضا برقعی به مناسبت کشتار شیعیان و مرددم مظلوم بحرین شعری سروده. این شعر به شرح زیر است:

 

باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است

بحر آرام دگر باره خروشان شده است
ساحل خفته پر از لولو مرجان شده است

دشمن از وادی قرآن و نماز آمده است
لشکر ابرهه از سوی حجاز آمده است

با شماییم شمایی که فقط شیطانی است
(دین اسلام نه اسلام ابوسفیانی است)

با شماییم که خود را خبری می‌دانید
و زمین را همه ارث پدری می‌دانید

با شماییم که در آتش خود دود شدید
فخر کردید که هم کاسه نمرود شدید

گرد باد آتش صحراست بترسید از آن
آه این طایفه گیراست بترسید از آن

هان! بترسید که دریا به خروش آمده است
خون این طایفه این بار به جوش آمده است

صبر این طایفه وقتی که به سر می‌آید
دیگر از خرد و کلان معجزه بر می‌آید

سنگ این قوم که سجیل شود می‌فهمید
آسمان غرق ابابیل شود می‌فهمید

پاسخت می‌دهد این طایفه با خون اینک
ذوالفقاری زنیام آمده بیرون اینک

هان! بخوانید که خاقانی از این خط گفته است
شعر ایوان مدائن به نصیحت گفته است

هان بترسید که این لشکر بسم الله است
هان بترسید که طوفان طبس در راه است

یا محمد(ص)! تو بگو با غم و ماتم چه کنیم
روز خوش بی تو ندیدیم به عالم چه کنیم

پاسخ آینه‌ها بی تو دمادم سنگ است
یا محمد(ص)! دل این قوم برایت تنگ است

بانگ هیهات حسینی است رسیده از راه
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

منبع: فارس


[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 4:48 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

افتخارات پی در پی صدا و سیمای محترم که مثلاً باید مروج فرهنگ اسلام باشه.(البته زیر چشم و گوش طرفداران محترم مکتب ایرانی!)

به‏بهانه پخش در نوروز90 از رسانه ملی؛
«نبرد تایتان‌ها»؛ فیلمی آخرالزمانی با رویکرد اسلام‌هراسی

خبرگزاری فارس: فیلم سینمایی «نبرد تایتان‌ها» نوروز امسال از رسانه‌ ملی پخش می‌شود؛ در حالی که این فیلم با هدف‌گذاری علیه باورهای مسلمانان ساخته شده است و در لایه‌های زیرین خود چهره‌ای پلید از منجی آخرالزمان ارائه می‌دهد.


به گزارش خبرگزاری فارس، در حالی قرار است فیلم سینمایی «نبرد تایتان‌ها» روز دوم فروردین سال 1390 از رسانه ‌ملی و شبکه سوم پخش شود که اساسا این فیلم با هدف‌گذاری علیه باورهای دینی و اعتقادی مسلمانان ساخته شده است و در لایه‌های میانی فیلم به تخریب مبانی مهم دینی نظیر زیر سؤال بردن اعتقاد به منجی آخرالزمان و ترسیم چهره‌ای پلید از وی و نیز ایران‌ستیزی را در خود نهفته دارد.

فیلم «نبرد تایتان‌ها» در واقع در قالب تصویر آمده بر اساس باورهای اسطوره‌ای یونان است. این فیلم اشاره به دعوای میان المپ‌نشینان بعد از پیروزی بر تایتان‌های اولیه برای رسیدن به قدرت دارد. گرچه شکل داستان و روند داستانی فیلم همان‎گونه که در اساطیر یونان آمده رقم نمی‌خورد، اما موضوع فیلم خدایان المپ و دعوای قدیمی قدرت میان خدایان نسل دوم یا همان المپ‌نشینان است.
اسطوره‌هایی که در فیلم در قالب خدایان ظهور و بروز دارند عبارتند از: زئوس و فرزندانش، پوزئیدون و هادس. اسطوره‌هایی که از آنها به عنوان «نیمه‏خدا» یاد می‌شود به آیو و پرسیوس می‌توان اشاره کرد. اسطوره‌های دیگری که از خون یا تکه‌ای از وجود این خدایان به‏وجود آمده‌اند، عبارتند از: عقرب شاه و کراکن.

* خلاصه فیلم

داستان فیلم در دورانی رقم می‌خورد که انسان‌ها با خدایان زندگی می‌کنند. خدایانی که در فیلم از آنها یاد می‌شود فقط خدایان یونانی‌اند و بس. این فیلم از میان سه خدای معروف یونانی «زئوس، پوزیدون و هادس» به دعوای قدیمی میان زئوس و هادس اشاره دارد. زئوس سر برادرانش را کلاه گذاشته و خدایی آسمان را از آنِ خود کرده و در این میان سهم هادس قعر زمین و جهنم است. هادس که از این تقسیم‌بندی ناراحت و عصبی است در پی راهی برای قدرت یافتن بر کائنات است. قهرمان فیلم پسر نامشروع زئوس (پرسیوس) می‌باشد که نیمی انسان و نیمی تایتان است. پرسیوس به جنگ هادس و کراکن که مخلوق هادس است، می‌رود و با نجات بخشیدن به شاهزاده سرزمین المپیوس، نابود کردن کراکن و تبعید هادس به اعماق زمین به کمک شمشیر زئوس و شمشیر غضب او که در قالب رعد و برقی است خدایی، بقا و توانمندی زئوس را به او برمی‌گرداند و به مردم هم شادمانی و صلح را هدیه می‌دهد.

* روایت قصه فیلم

مردمان علیه خدایان خود که همه‏چیزشان را از آنان دارند، به علت نامهربانی و غضب ایشان شوریده‌اند. زئوس برای تنبیه مردم با همسر پادشاه آکریسیوس که علیه او شورش و طغیان کرده بود، هم‏بستر می‌شود. بر اثر همین رابطه نامشروع فرزندی به دنیا می‌آید که نام پرسیوس بر آن نهاده می‌شود. پادشاه آکریسیوس همسر و پسری را که تازه متولد شده، به دریا می‌افکند. سال‌ها از این ماجرا گذشته و پرسیوس که حالا جوانی برومند است، با خانواده‌ای ماهیگیر که او را یافته بزرگ کرده‌اند، زندگی می‌کند. سوار بر لنج کوچک همیشگی هستند که به شهر آرگوس نزدیک می‌شوند. سربازان آرگوس مجسمه زئوس را تخریب می‌کنند و در همین زمان ‌هادس بعد از کشتن این سربازان لنج ایشان را هم نابود و غرق می‌کند. هادس به عرش نزد زئوس می‌رود و از او اجازه می‌گیرد تا مردم را به خاطر این سرکشی تنبیه کند. خدای آسمان (زئوس) که آدمیان را آفریده، در فناناپذیری و قدرتمندی محتاج عبادت و نیایش ایشان است اما خدای سرزمین مردگان (هادس) که زیر زمین است، قدرت و بقایش را محتاج ترس مردم است. با این ترفند هادس قدرت می‌یابد و با آزاد کردن کراکن قدرت بلامنازع خدایان می‌گردد. پرسیوس که از حادثه غرق شدن نجات یافته و به سرزمین المپیوس راه یافته، به دستور پادشاه و به همراه تعدادی سرباز کارکشته به مصاف هادس می‌شتابد. در میان راه با آکریسیوس مواجه می‌شوند که اکنون آلت دست و ابزار هادس است. وقتی دست او را می‌برند، عقرب‌های مهیب و غول‌آسایی از قطرات خون او متولد می‌شوند که تنها به کمک اجنه رام می‌شوند. جن‌ها در فیلم با لباس بادیه‌نشینان عرب بوده، به زبان عربی صحبت می‌کنند و به عقرب‌ها دستور می‌دهند: «اطیعوا الجن». همین اجنه در شفا بخشیدن به دست عقرب‏گزیده پرسیوس، همراهی تا باغ استیگا و پرسش از جادوگران، احضار کارون، گذر از سرزمین مردگان و رسیدن به معبد آتنا و کشتن مدوسا کمک کردند. البته آیو هم که مانند پرسیوس یک نیمه‏خدا ولی مؤنث و هدیه‌ای از جانب زئوس بود، در این مسیر خیلی به پرسیوس یاری رساند.

از اینجا به بعد در فیلم نوبت تک‌تازی پرسیوس است. او که سر مدوسا را به همراه دارد، سوار بر اسب پرنده‌ای که از جانب زئوس به سوی او آمده، به نبرد «کراکن» رفته و با سنگ کردن او توسط چشمان مدوسا و تبعید هادس به قعر زمین و دنیای مرگ به کمک شمشیر جادویی زئوس و صاعقه‌ای که از آسمان بر دل هادس وارد می‌آید، پادشاهی زئوس را بر مردم دنیا تمدید می‌کند و دنیای جدیدی را که آرزویش را پدر انسانی‌اش که او را بزرگ کرده بود و تمامی انسان‌ها داشتند، رقم می‌زند.

* نقد و تحلیل فیلم

کارگردان فیلم «لوئیس لتریئر» است که قبلا فیلم‌های اکشنی مانند «ترانسپورتر 1 و 2» و قسمت دوم «هالک» را کارگردانی کرده و فردی باسابقه است. این فیلم که محصول 2010 بوده و بازیگری چهره‌های سرشناسی چون سام ورتینگتون (پرسیوس)، لیام نیسون (زئوس)، جما آرتتون (آیو) و . . . را شاهد است، از نظر تکنیک‌‌های ساخت، بهره‌گیری از جلوه‌های ویژه، بازیگری شخصیت‌های درجه اول فیلم، همخوانی موسیقی با متن روایی فیلم جزو فیلم‌های خوب و نسبتا قوی است، گرچه سه‌بعدی سازی و فروش فیلم با این فرمت موفقیت چشمگیری نداشته است.
داستان فیلم به نوعی همان قصه موجود در اسطوره‌های باستانی است و این از امتیاز بدیع بودن داستان و ایده می‌کاهد. هرچند سعی شده با درج برخی کاراکترها و پیچ و خم داستانی مانند پیدا شدن سر و کله اجنه بیابان آن‌هم درست در لحظه ناامیدی از پیروزی و سکانس ملاقات با جادوگران کمی قالب‏شکنی شود اما روح کلی حاکم بر فیلم همان فضای حاکم بر اسطوره‌های یونانی است.

با آنکه عوامل و تکنیک‌های ساخت، پیشینه شخصیتی هریک از بازیگران منتخب در نقش‌های اصلی، قوت و ضعف داستان و فیلمنامه و . . . در تحلیل و نقد فیلم مهم هستند اما آنچه در شیوه تحلیل و نقد محتوایی مهمتر از آن است، روند داستان و مؤلفه‌های خاص انتقال مفاهیم و الگو‌سازی است.

* تحلیل محتوایی فیلم

این فیلم از نظر معناگرایی در راستای فیلم‌هایی چون «لژیون» (Legion) و «گابریل» (Gabriel) است. در هر سه این فیلم‌ها به نوعی جبهه‌گیری و صف‌آرایی بشر را در برابر خدا و موجودی به نام خالق بشر و عالم بشریت شاهدیم. گرچه محتوای هیچ‌یک از این سه یکی نیست اما همه در یک راستا بوده و به نوعی حلقه‌های یک زنجیر‌اند.
مسیری که در «گابریل» با توهین به فرشتگان مقرب خدا و اعلام جنگ فرشتگان با خدا آغاز شد، در «لژیون» به اوج خود می‌رسد و مایکل یا همان میکائیل که در فیلم گابریل جای شیطان را گرفته بود و فساد و پلیدی از جانب او بود در فیلم لژیون در برابر صف فرشتگان نازل کننده عذاب و برپا کنندگان رستاخیز می‌ایستد تا از تولد کودک نامشروع یک پیش‌خدمت ساده به نام چارلی که به همراه جمعی در یک فروشگاه میان راه به نام آبشار بهشت گیر افتاده‌اند، حمایت کند و نسل بشر را از خطر انقراض و آغاز رستاخیز که شروع حکومت و ابتدای سلطنت خداست، بگیرد.
در این فیلم دیگر اثری از خدای واحد و فرشتگان نیست. خدای واحد در فیلم جای خود را به خدایان خُرد و ستیزه‌جویی داده که برای به دست‌گیری قدرت مطلق و خدایی کائنات هر لحظه در نبرد و کشتار مردمان به‏سر می‌برند.

* باستان‌گرایی از نوع یونان‌زدگی

آنچه از اول تا آخر فیلم به صورت متوالی در برابر دیدگان تماشاچی تکرار می‌شود، اسطوره‌های باستانی و شرک‌آمیز یونان است که بزرگ‌ترین و برترین این اسطوره‌ها خدای خلقت است که به خدای آسمان شهرت دارد. در این فیلم زئوس که پدرش را اخته کرده و خود را خدای خدایان نامیده خدایگان عدل و داد معرفی می‌کند که تنها به دلیل ناسپاسی بندگان اجازه مجازات به برادرش هادس می‌دهد تا با این مجازات بندگان به شأنیت و جایگاه خود پی ببرند و در مقابل خدایان صف‌آرایی نکنند.
البته فیلم در جای دیگر به جفای این خداوندگار و هم‏خوابگی او با همسر آکریسیوس برای درس عبرت کردن قیام او برای تمام آدمیان علیه خداوندی خویش اشاره دارد. اما فضای کلی فیلم به‎گونه‌ای است که تا آخر فیلم به خوبی‌های فراوان زئوس و علاقه بی‌حد و حصر او به نسل بشر اشاره دارد تا آنجا که نگرفتن جان آکریسیوس و تنها بسنده‌کردن به آن عمل نامشروع و غیرانسانی را هم به پای این دادگری وی و بشردوستی‌اش می‌نویسد.
تقریبا اسطوره‌ای نیست که در فیلم به آن اشاره شده باشد و ربطی به یونان باستان نداشته باشد. گرچه همین اسطوره‌ها را میان اقوام و ملل دیگر چون رومیان هم می‌توان یافت اما آنچه از سیر تطور اسطوره‌ها برمی‌آید همین اسطوره‌های یونانی هستند که نام عوض کرده با هویتی جدید به ملت‌های بعد از خود و تمدن‌های همسایه چون روم راه یافته‌اند.

* ریشه اومانیسم در یونان باستان

بیش از آنکه تقدم تمدن یونان بر روم و سایر تمدن‌های بعد از یونان مهم باشد، شکل و شمایل اسطوره‌های یونانی و خدایان ایشان مهم است. با کمی مطالعه در فرهنگ ادیان باستانی می‌توان به راحتی دریافت بیشتر اسطوره‌ها و الهه‌های آنها چهره و پیکری غیرانسانی دارند و بیشتر شبیه مظاهر طبیعت، حیوانات و ترکیبی از برخی از اینها هستند. در این میان آنچه خیلی برجسته می‌نماید، شکل و شمایل انسانی خدایان باستانی یونان است. در واقع می‌توان گفت بشرگرایی افراطی و تقدس بخشی به انسان و بالا بردن او تا حد خدایی تنها در یک تمدن بسیار برجسته است و این تمدن همان یونان باستان است. این فیلم هم به همین مسئله به خوبی اشاره دارد و انسان معیار فیلم که با کاراکتر شخصیتی پرسیوس شناخته می‌شود، نیمی خدا و نیمی انسان است و از همین رو است که خدایی در خون او بوده و قادر به انجام کارهایی است که از عهده دیگران ساخته نیست.

* نسل ویژه؛ فرزندان خدا

این فیلم هم مانند قریب به اتفاق فیلم‌های منجی‎گرایانه هالیوود عناصر ویژه‌ای را برای منجی خود قائل است که دیگر کاراکترهای فیلم از داشتن آن عاجزند و این همان نقطه افتراق قهرمان داستان از شخصیت‌های جنبی قصه است هرچند حضوری بسیار پررنگ در فیلم داشته باشند.
نسل قهرمانان هالیوود که گاه با نشان خون اصیل در برابر مغول‌ها یا همان افراد بی‌استعداد و عادی جامعه در فیلم‌هایی چون «هری پاتر» به چشم می‌خورند، شبیه این نشان‌ها را در کارتون و فیلم «شگفت‌انگیزان» و «چهار شگفت‌انگیز» نیز به وضوح می‌توان یافت. در برخی فیلم‌های دیگر داشتن قدرت جادو و تسلط بر محیط پیرامون نشان ویژه و اختصاصی شخصیت اصلی فیلم است که نمونه اینها را در «جمجمه‌های دوست داشتنی» و «شاگرد جادوگر» می‌بینیم.
در این فیلم شاخصه بارزی که پرسیوس به عنوان قهرمان قصه دارد و دیگران از داشتن آن عاجزند صفت فرزند خدایگان بودن و ویژگی نیمه خدایی وی است. همین خصیصه او را تا آنجا پیش می‌برد که بر همه مسائل و مصائب پیروز می‌شود و خدای سرزمین مردگان را به کمک شمشیر زئوس به قعر جهنم می‌فرستد و آسایش و شادی را برای مردمان هدیه می‌آورد.
نکته قابل ذکر اینجاست که تنها او نیست که از این موهبت بهره‌مند است. «آیو» که از جانب زئوس نگهبان او در آخر سر هم همسری است که زئوس برای او هدیه کرده نیز دارای این ویژگی است و این دو که به نوعی شخصیت مثبت و مهم داستان هستند از یک ویژگی مشترک بهره دارند.

* الهیات مشرکانه یونانی به‎جای توحید

در افسانه‌ها و اسطوره‌های یونان آنچه در ابتدای خلقت موجود بود و از آن سایر مخلوقات به‏وجود آمد، خدایان قدرتمند و جاه‌طلبی بودند که کار همیشگی‌شان دسیسه و نیرنگ برای به دست آوردن قدرت خدایی عالم بود. این خدایان برای آن‌که نزاع کمتری با هم داشته باشند، قدرت را میان خود تقسیم کرده بودند اما باز هم زیاده‌خواهی و شهوت‌رانی آنان را به سوی توسعه قلمرو خویش و تعدی به قلمرو خدایان دیگر که رقبای او بودند می‌شد. آنچه از اول تا آخر فیلم بیش از هر چیز دیگر بیننده با آن روبرو است، همان داستان دسیسه خدایان برای به دست آوردن قلمرو و رعایای خدایگان رقیب است.
در الهیات اسطوره‌ای یونان هر خدایگانی قدرت، قلمرو، رعایا و قانون ویژه‌ای برای خود دارد. در این باور برخی بلایا با دعوای میان خداوندان توجیه می‌شود درست همان چیزی که در فیلم هم القا می‌شود مانند رها شدن کراکن توسط هادس به بهانه تأدیب مردم اما در واقع برای به دست گرفتن ملک و ملکوت از دست زئوس.

* منجی زنا‌زاده

آنچه در بسیاری از فیلم‌های مهم، استراتژیک و آخرالزمانی هالیوود به ویژه در سال‌های اخیر بیش از پیش به چشم می‌خورد، معرفی موعود و منجی به عنوان یک فرد عادی و حتی انسانی پست و پست‎فطرت از درون جوامع غربی است که تنها ویژگی او تهور و نترسی، باور به توانستن، ایمان به قدرت درون و کشف آن توسط ورزش‌ها و آئین‌های ورزشی - عرفانی شرق و . . . است. گاه هالیوود پستی را به نهایت می‌رساند و شخصیت منجی آخرالزمان را فردی معرفی می‌کند که نه‏تنها از افراد جامعه از نظر ویژگی‌های اخلاقی و انسانی بالاتر نیست بلکه حتی در نهایت ذلت و خواری است و حتی ریشه و عامل تولد او هم مطابق هیچ دین و آئینی صحیح، قانونی و شرعی نیست.
«پرسیوس» که منجی فیلم و موجودی نیمه‌خداست، نه‏تنها به خاطر نسبتی که با خدای آسمان دارد، معنوی و روحانی نیست بلکه فیلم تعمد دارد تا او را فردی خشک، خشن و بی‌روح معرفی کند که از رابطه نامشروع زئوس با همسر یکی از پادشاهان زمینی متولد شده بود. این اولین فیلمی نیست که در آن تصریح به زنازادگی منجی می‌شود و یقینا آخرین آن هم نخواهد بود. از جمله فیلم‌هایی که در آن منجی از راه نامشروع متولد می‌شود، می‌توان به فیلم «لژیون»، «2012» (Doomsday) و . . . اشاره کرد. شاید علتی را بتوان برای این کار یافت و آن اینکه هالیوود با مخاطبانی در ارتباط است که به آئین مسیح معتقد‌اند و عیسی‎بن مریم(ع) را مسیحای موعود و منجی آخرالزمان می‌دانند که قرار است از آسمان بازگردد، اما همین مسیحا در نگاه یهودیان لجوج جز دجالی بیش نبود که خود را مسیحا نامید. آنان که تحمل وی و آئینش را نداشتند، انگ رابطه نامشروع به مادر او زدند و فرزندش را که معجزه خدا و پیامبری اولوا العزم بود، کودکی نامشروع خواندند. این مسئله در بسیاری از فیلم‌ها به صورت نامحسوس و غیرمستقیم و گاه به صورت مستقیم و در قالبی هتاکانه مانند فیلم آخرین وسوسه مسیح ساخته مارتین اسکورسیزی تکرار می‌شود و به مسیحیان جهان و به ویژه ایالات متحده کنایه زده می‌شود که: منجی‌ای که شما از آن دم می‌زنید، فردی است که از راه رابطه نامشروع پا به این دنیا نهاده است.
این فیلم در این نوع از توهین به حضرت مسیح گوی سبقت را از فیلم‌های مشابه برده زیرا در این فیلم تصریح به هم‎خوابگی خداوندگار با زنی از انسان‌ها و تولد کودکی که منجی است و با آنکه از خواندن و دعا به درگاه خدای پدر بیزار است، اما در نهایت ملک او را از دست خداوندگار شیطانی و پستی چون هادس نجات می‌بخشد و در سکانس پایانی فیلم زئوس به او می‌گوید: گرچه تو خدایی را نپذیرفتی و می‌خواهی در قالب انسان زندگی کنی اما مردمان به خاطر فداکاری و ایثار تو و اینکه ایشان را از دست موجودی پلید مانند هادس نجات بخشیدی، خواهند پرستید. اینها که کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، یادآور مؤلفه‌های مسیحی می‌شوند که صهیونیسم تلاش دارد وی را دجال معرفی کند.

* ایران‏ستیزی

چهل دقیقه از ابتدای فیلم می‌گذرد. پرسیوس و دوستانش در تعقیب آکریسیوس هستند که اکنون آلت دست و ابزاری برای پیشبرد اهداف هادس شده است. از دل کوه و دشت به ورودی دروازه ادیان می‌رسند بعد ستون‌های به‏جا مانده از تخت جمشید را می‌بینند. وقتی کمی جلوتر می‌روند نشان «پرسپولیس» یا همان اسب دوسر که باید روی سرستون باشد روی زمین افتاده. صحنه، نشانه‌ها و نمادها به گونه‌ای است که بیانگر سرزمین ایران است.
عقرب‌های غول‌آسایی هم که از خون ریخته‏شده آکریسیوس روی زمین به‏وجود آمده‌اند، شاید اشاره به اسطوره‌های ایرانی باشد. مطابق این افسانه‌ها وقتی اهریمن در کالبد جوان ظاهر می‌شد، لباسی بر تن داشت که پر از عقرب بود. این که عقرب از دل خاک ایران می‌جوشد، شاید کنایه از اهریمنی‌بودن ایران از نگاه هالیوود باشد.
البته این نکته فراتر از احتمال است و فیلم‌های بسیاری که ضد ایران در هالیوود ساخته می‌شود، نشان عداوت و کینه سرشار و همیشگی سردمداران این شهرک‌های صهیونیستی با ایران اسلامی است. نمونه این دشمنی‌ها را در فیلم‌هایی مانند «بدون دخترم هرگز!»، «سنگسار ثریا»، «کشتی‌گیر» و . . . به وضوح می‌توان یافت.

* شیعه‌ستیزی

از موارد دیگری که در این فیلم علیه ادیان موضوع گرفته شده، جایی است که پرسیوس که از معبد آتنا و از نزد مدوسا زنده بازمی‌گردد، دوباره با آکریسیوس که توانسته بود از دست او بگریزد، روبه‏رو می‌شود. قبل از اینکه پرسیوس بتواند کاری کند، آکریسیوس شمشیر دوسری را که در دست دارد، در قلب آیو فرو می‌کند. با همین شمشیر دوسر شمشیر پرسیوس را از وسط دو نیم می‌کند.
استفاده از شمشیر دوسر در هیچ‏یک از فیلم‌های هالیوودی رایج نیست. تنها در یک فیلم هالیوودی که کارگردان آن یک مسلمان سنّی‏مذهب به نام مصطفی عقاد است، این شمشیر به خدمت گرفته شده است و آن هم برای نشان دادن و به تصویر کشیدن شخصیت امیر مؤمنان علیه السّلام. در فیلم «محمّد رسول الله(ص)» هیچ تصویری از امیر مؤمنان نشان داده نمی‌شود و حتی بسیاری از مناصب امیر مؤمنان به زید پسرخوانده رسول خدا داده شده است. اما در جنگ احد وقتی می‌خواهد رشادت حضرت امیر را به تصویر بکشد، از مولای متقیان تنها به نشان دادن شمشیری دوسر بسنده می‌کند. این شمشیر که بیانگر ذوالفقار است، به جای داشتن دو لبه تیز که در واقع این‎گونه بوده، به شکل تحریفی نشان داده شده و دو سر جدا از هم دارد.
گرچه در واقع ذوالفقار به این شکلی که هالیوود ترسیم کرده، نیست اما وقتی تنها شکل عرضه‏شده است، این شمشیر نشان‌گر فردی است که آن را در دست دارد و گنجاندن چنین شمشیری در فیلم نبرد تایتان‌ها آن‌هم بعد از تخریب چهره ایران و ایران‏ستیزی چیزی جز اسلام‎ستیزی آن‎هم از نوع ستیز با اسلام جهادی و اسلام قیام و شهادت نیست. آیا شخصیتی برتر و بالاتر از امیر مؤمنان در دفاع از اسلام یافت می‌شود؟ چرا غرب نباید در تخریب ریشه اسلام جهاد و شهادت و سیاه‎نمایی آن نکوشد؟! مگر جز علیّ‎بن ابی‎طالب مقتدای دیگری برای اسلام قیام و انتظار وجود دارد؟ مقتدایی که تنها او شایسته است امیر مؤمنان خطاب شود و لاغیر!

* جن یا عرب

در سکانس تخت جمشید وقتی چند عقرب جدید به سوی پرسیوس و یاران خسته‌اش می‌آیند، موجوداتی عجیب و غریب به کمک این گروه به‎اصطلاح پهلوان می‌شتابند که از آنان با عنوان دیجن «Dijnn» یا قاتلین بیابان یاد می‌شود. این موجودات، لباس عرب‌های بادیه‎نشین بر تن دارند، به زبان عربی صحبت می‌کنند و مرکب‌هایشان شتر است.
جدا از کمکی که به پرسیوس و دوستانش در انجام مأموریتشان می‌کنند و در همین راستا سرکرده اجنه در معبد آتنا جان خویش را فدای آرمان پرسیوس می‌کند، نکته‌ای که قابل تامل است همبستگی نمادهایی مانند بیابان، شتر، لباس عربی، عمامه و برخی نمادهای عربی - اسلامی با اسلام در هالیوود است. در این فیلم اجنه که با لباس اعراب بدوی ظاهر می‌شوند و در کنار عقرب‌های غول‌آسایی که رام کرده‌اند، مرکب اصلی ایشان شتر است به نوعی نماد اسلام تسامح و حتی بالاتر نماد اسلام ناب آمریکایی است که به جنگ خدا می‌رود و از اسلام چیزی جز لباس و شترش را ندارد اما فرهنگ و باورش همانی است که غرب در پی آن است. حتی در این راه می‌میرد تا فرد برگزیده بشر به آرمان خویش برسد.

* جمع‌بندی

بنابر گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی امپایر آن‎لاین، عنوان قسمت دوم فیلم سینمایی نبرد تایتان‌ها، «خشم تایتان‌ها» یا «Wrath of the Titans» است و این فیلم اکشن فانتزی در بهار سال 2012 میلادی روی پرده سینماهای سراسر جهان خواهد رفت. این خبر و انتشار نسل سوم بازی خدای جنگ (GOD OF WAR) آن‎هم تقریبا همزمان با انتشار فیلم، نشان دهنده ادامه‌دار بودن این پروژه و اهمیت این موضوع از سوی سازندگان هالیوودی آن است. فیلم نبرد تایتان‌ها در راستای جا انداختن فرهنگ و باور به خدایان فیلمی انحصاری نیست. مشابه این روند را به شکلی آرام‌تر و غیرمحسوس‌تر در فیلم «The Chronicles of Riddick» شاهدیم.
حرکتی که غرب امروز در میانه راه آن است، مبارزه با ادیان توحیدی، مفهومی به نام خدا، مقدسات، فرشتگان، مفهوم نبوت و انبیا و هرچه که قداستی بالادستی و فرابشری را به انسان معرفی کند. این مبارزه که قدیمی‌ترین دعوای بشری است و همگان آن را با دعوای خیر و شر و حق و باطل می‌شناسند، امروز با جدیدترین ابزار و با کمک تاثیرگذارترین رسانه‌ها و با قدرتی وصف‌ناپذیر به حرکت خود ادامه می‌دهد.

** منابع
* دکتر فاطمی، افسانه طلاهای المپ، دانشگاه ملی، یییی
* راجر لنسلین گرین، اساطیر یونان، سروش، یییی
* ویل، دورانت. تاریخ تمدن، یونان باستان (جلد دوم) ترجمه امیرحسین آریان‌پور و دیگران. سرویراستار، محمود مصاحب. چاپ ششم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
* ژوئل اسمیت. فرهنگ اساطیر یونان و روم، ترجمه شهلا برادران، خسروشاهی. چاپ دوم: 1387 انتشارات روزبهان، چاپ فرهنگ معاصر
* جی.سی.کوپر. فرهنگ مصور نمادهای سنتی، ترجمه ملیحه کرباسیان، سال 1379، نشر فرهاد
* حسین توفیقی. آشنایی با ادیان بزرگ
*فرهنگ ادیان جهان ص 563

---------------------------
نویسنده: علی قهرمانی
مؤسسه علمی فرهنگی بهداشت معنوی

منبع: فارس


[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 4:37 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

ابتکار جالبی توسط دوستان رجانیوز در آستانه سال جدید داده شده که در ذیل برای شما گذاشتم:(اگه به مذاق طرفداران مکتب ایرانی برنخوره!)

 
سفره‌های عید را با هفت‌سین قرآن تزیین کنید

 

 مردم ایران به رسم سنت دیرینه سفره های نوروزی خود را با وسایلی چون سیر، سماق، سرکه، سکه، سیب، سبزه و سمنو تزیین می کنند اما برای برکت بخشیدن به این سفره می توان از آیات قرآن مجید بهره گرفت.

* سین اول

سلام قولا من رب رحیم. (آیه 58 سوره یاسین)

" از جانب پروردگار [ی] مهربان [به آنان] سلام گفته می شود."

این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت، شادی و معنویت می بخشد که با هیچ نعمتی برابر نیست، آری شنیدن ندای محبوب، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند، که یک لحظه آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: در همان حال که بهشتیان غرق در نعمت های بهشتی هستند نوری بر بالای سر ایشان آشکار می شود نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.

پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان"، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند و همه نعمت های بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.

* سین دوم:

سلام علی نوح فی العالمین. (آیه 79 سوره صافات)

"درود بر نوح در میان جهانیان."

چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح (ع) سلام می فرستد، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود، سلام خدا توام با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود، بویژه اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسان ها، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.

* سین سوم

سلام علی ابراهیم. (آیه 109 سوره صافات)

"درود بر ابراهیم."

در آیات پیش از این آیه به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل - فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر اشاره شده و پس از یادآوری این قضایا، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [آن بنده مخلص و پاک باد.]

*سین چهارم

سلام علی موسی و هارون. (آیه 120 سوره صافات)

"درود بر موسی و هارون."

در آیات پیش از این آیه، خداوند ضمن آیاتی جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید: ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم. (صافات/115)، ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند. (صافات/116)، ما به آن دو، کتاب آشکار دادیم. (صافات/117)، ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم. (صافات/118)، ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم. (صافات /119)

و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.

سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان. سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب و در خط و مذهب است. سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.

* سین پنجم

سلام علی آل یاسین. (آیه 130 سوره صافات)

"درود بر پیروان الیاس"

خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.(آیه 129 سوره صافات)

امت های دیگر زحمات این انبیاء بزرگ (الیاس و سلاله او) را که در پاسداری خط توحید و آبیاری بذر ایمان منت های تلاش و کوشش را به عمل آوردند، هرگز فراموش نخواهند کرد و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.

تعبیر به " ال یاسین" به جای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.

* سین ششم

سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین. (آیه 73 سوره زمر)

" ... سلام برشما، خوش آمدید، در آن درآیید [و] جاودانه [بمانید]

در این آیه، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند، در حالی که درهای آن گشوده شده است، در این هنگام نگهبانان بهشت، آن ملائک رحمت به آنها می گویند: سلام بر شما، گوارا باد این نعمت ها بر شما، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.

* سین هفتم

سلام هی حتی مطلع الفجر. (آیه پنجم سوره قدر)

"[آن شب] تا دم صبح، صلح و سلام است."

این آیه، در توصیف شب قدر است. آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیا آن معادل هزار ماه است، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.

منبع: رجانیوز


[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 4:31 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان