سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منتقدانه
.. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد: آگاه باشید ای جهانیان! که منم امام قائم.. آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند.. آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند.. *یالثارات الحسین علیه السلام*
قالب وبلاگ

آرما

احساس میکنم صدای پای جنگ آرماگدون یا نبرد آخرالزمان داره میاد!!! این هالیوود حقیقتاً جاده صاف کن سیاستهای اربابان جنگ طلب کاخ سفیده.

چرا که یک لحظه هم از فعالیت در این جهت برنمیداره. از مسایلی که اینها در راستای مقدمه این اتفاق سعی در برجسته کردنش دارن: مساله هسته ای

ایران

 

 

اورشلیم شمارش معکوس؛ ورود پرونده هسته ای ایران به هالیوود!

پرونده هسته ای ایران نیز یکی از چالش های اخیر جهان غرب با ایران است که هالیوود نسبت به آن نیز واکنش نشان داده است. فیلم «اورشلیم؛ شمارش معکوس» نمونه یکی از فیلم های ضدایرانی اخیر است که به طور مستقیم به مسئله هسته ای ایران می پردازد.

 

اورشلیم شمارش معکوس؛ پرونده هسته ای ایران، لیوود

اورشلیم شمارش معکوس؛ پرونده هسته ای ایران، لیوود

یکی از شاخصه های اساسی هالیوود، همبستگی تام آن با سیاست ها و راهبردهای دولت ایالات متحده است. کمتر موضوعی را می توان یافت که مسئله روز آمریکا باشد، اما در سینمای این کشور بازتاب نیابد. حتی گاهی این دستگاه رویاساز، برخی اتفاقات را پیش بینی می کند و آینده را نشان می دهد. به عنوان مثال در فیلم هایی چون «محاصره»، «هکرز» و … توطئه علیه برج های دوقلوی نیویورک نمایش داده شده بود. پس از این حادثه نیز آثاری چون «یونایتد93»، «مرکز تجارت جهانی» و چند فیلم دیگر به واقعه 11 سپتامبر سال 2001 پرداختند.

«ایران هراسی» نیز یکی از اهداف و استراتژی های کاخ سفید در 33 سال گذشته و به ویژه یک دهه اخیر است. به همین دلیل نیز درست از همان زمان که در گفتارهای دولتمردان آمریکایی، کشور ما به عنوان یکی از محورهای شرارت معرفی شد، ناگهان سینمای ضدایرانی، از تک فیلم هایی که هر از گاهی در هالیوود ساخته می شد، به یک جریان ثابت تبدیل گشت، به طوری که در سال های اخیر، شاهد سرمایه گذاری و تبلیغات سنگین و ساخت چند فیلم در هالیوود علیه ایران بوده ایم. هم اکنون نیز فیلمی به نام «آرگو» با موضوع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران در حال ساخت است و تا چند ماه دیگر در سینماهای جهان به نمایش درخواهد آمد.

پرونده هسته ای ایران نیز یکی از چالش های اخیر جهان غرب با ایران است که هالیوود نسبت به آن نیز واکنش نشان داده است. فیلم «اورشلیم؛ شمارش معکوس» نمونه یکی از فیلم های ضدایرانی اخیر است که به طور مستقیم به مسئله هسته ای ایران می پردازد. البته تولید فیلم پیرامون این موضوع در هالیوود مسبوق به سابقه است و پیش از این نیز آثاری با اشاره به این مسئله ساخته شده و به نمایش درآمدند. ازجمله فیلم «غیرقابل تصور» به کارگردانی «گرگور جردن» محصول سال 2010? این فیلم درباره یک مرد آمریکایی است که پس از سفر به ایران به دین اسلام می گرود و با بازگشت به آمریکا رو به اعمال تروریستی می آورد و در یک عملیات که برای انفجار سه بمب در آمریکا ترتیب داده شده شرکت می کند. این فیلم از یک طرف، دین اسلام را مروج تروریسم معرفی می کند و از طرف دیگر، ایران را منشأ تروریست ها و محل پرورش تروریسم جلوه می دهد! سریالی به نام «جریکو» نیز چنین مضمونی را دستمایه قرار داده بود.

اما فیلم «اوشلیم؛ شمارش معکوس» به طور مستقیم، برنامه هسته ای ایران را هدف قرار داده است. این فیلم به کارگردانی «هارولد کرنک» داستان گروهی به نام «هفت شگفت انگیز» است که قصد دارند چند بمب را در خاک آمریکا منفجر کنند، اما نکته قابل توجه این است که اعضای این گروه، ایرانی هستند. این اتفاق، همزمان است با برگزاری مذاکرات هسته ای میان ایران و غرب و همچنین مذاکرات صلح در خاورمیانه (میان فلسطین و رژیم صهیونیستی) در این گیرودار است که مأموران سازمان سیا در می یابند ایران و روسیه با طرح توطئه ای مشترک، قصد نابود کردن آمریکا را دارند! هرچند که همه چیز ختم به خیر می شود و باز هم نظامیان و مأموران امنیتی آمریکا، شروران و تروریست ها را شکست می دهند و صلح را در جهان ابقا می کنند!

«اورشلیم؛ شمارش معکوس» یک فیلم ضعیف، سطحی، شعارزده و آشفته است که انواع و اقسام موضوع های سیاسی را در کنار هم قرار می دهد تا تصویر هراس آلودی را از کشور ایران نمایش دهد. از مذاکرات صلح فلسطین و رژیم صهیونیستی و دست داشتن ایران در این مذاکرات برای کشتن حق اشغالگران(!) گرفته تا بستن تنگه هرمز و خطر موفقیت ایران در مذاکرات هسته ای با غرب که به زعم فیلم اگر این اتفاق بیفتد و 1+5 در برابر جمهوری اسلامی ایران کوتاه بیاید، نتیجه ای جز نابودی جهان ندارد! فیلم، آسمان و ریسمان های عجیبی را به هم می بافد، مثلاً در برخی تصاویر، استفاده از آرم گروه القاعده توسط ایرانی ها دیده می شود، یا اینکه درست در همسایگی خانه تیمی مرکزی گروه «هفت شگفت انگیز»، یک فعال حقوق بشر و طرفدار دموکراسی سکونت دارد و از قضا همان است که رازهای این گروه تروریستی را کشف می کند و دنیا را نجات می دهد!

فیلم «اورشلیم؛ شمارش معکوس» در عین حال یک فیلم آخرالزمانی نیز محسوب می شود؛ فیلمی است که نسبت به خطر روی دادن جنگ نهایی و نابود شدن دنیا هشدار می دهد. در اغلب فیلم های آخرالزمانی، معمولاً عامل اصلی نابودی جهان در هاله ای از ابهام است، اما این بار یک مسئول مشخص برای این فرجام تعیین می شود؛ ایران!

نکته مهم این است که فیلم «اورشلیم؛ شمارش معکوس» بر اساس کتابی به همین نام نوشته اوانجلیست مشهور آمریکا «جان هگی» است. اوانجلیسم، یکی از مکاتب ایدئولوژیک موجود در دنیای غرب است که از آن به عنوان مسیحیت صهیونیستی یاد می شود. اوانجلیست ها دارای اعتقادات خاصی هستند که به آرماگدون معروف است. آنها معتقدند که در محلی به نام هارمجدون (آرماگدون) جنگ سختی میان جبهه غرب (مسیحیان و یهودیان) با سپاه دجال که از سمت شرق حمله می کند درمی گیرد و نتیجه اش کشته شدن بخش اعظم مردم جهان است و در نهایت نیز به ظهور حضرت مسیح منجر می شود. آنها ایرانیان، مسلمانان و در مرتبه بعدی، روس ها را اصلی ترین نیروهای جبهه شر یا همان دجال می دانند. به اعتقاد کارشناسان، بسیاری از تجاوزهای نظامی غرب در خاورمیانه از جمله حمله به عراق و افغانستان و رخ دادن جنگ های 33 روزه و 22 روزه در لبنان و فلسطین، در راستای اعتقادات آرماگدونی اوانجلیست ها بوده است. آنها قدرتمندترین جریان در دنیای سیاست امروز غرب و به خصوص در آمریکا هستند. اغلب کمپانی های ساخت فیلم نیز در سیطره همین جریان پول پرست و جنگ طلب است.

نوعی شیفتگی خاص به رژیم صهیونیستی در فیلم حاکم است. رگه های تبلیغاتی پر رنگی درباره تاریخ جعلی رژیم صهیونیستی و توجیه اشغالگری آن در فیلم دیده می شود. به خصوص در صحنه ای که نماینده این رژیم اشغالگر از طریق رسانه های جمعی با مردم آمریکا سخن می گوید و گویی در حال مدح و ستایش اسرائیل غاصب است. تا آنجا که در یکی از دیالوگ های فیلم، حرف کفرآمیزی هم بیان می شود با این مضمون که خدا رژیم صهیونیستی را تشکیل داده است! همچنین به مخاطب این گونه القا می شود که اگر نتایج مذاکرات هسته ای به سود ایران تمام شود، رژیم صهیونیستی از صفحه روزگار محو خواهد شد. هرچند هدف این فیلم، سوق دادن افکار عمومی غرب علیه برنامه هسته ای ایران و در راستای اتهام به کشورمان در تلاش برای تولید سلاح اتمی است، اما از یک واقعیت نیز نمی توان گذشت؛ تجربه نشان می دهد که طی 33 سال اخیر هربار در عرصه جهانی قدرت ایران افزایش یافته، موجب افزایش تزلزل و ضعف در رژیم صهیونیستی شده است. یک مصداق بارز، نفوذ بیش از پیش گفتمان جمهوری اسلامی در جهان اسلام در چند سال اخیر است که به جریان بیداری اسلامی در جهان انجامیده و در اثر رخ دادن انقلاب ها و خیزش هایی در ملل عرب، حیات غصبی اسرائیل رو به افول نهاده است.

ساخته شدن چنین فیلمی در هالیوود نیز گویای اهمیت برنامه هسته ای ایران و مذاکراتی است که هر چند وقت یک بار میان دو طرف بر سر این پرونده برگزار می شود و رسانه ها و محافل سیاسی جهان را تحت الشعاع خود قرار می دهد. جمهوری اسلامی ایران درحالی تا چند روز آینده بار دیگر پای میز مذاکرات هسته ای با نمایندگان دولت های به اصطلاح ابرقدرت خواهد نشست که همه چیز حاکی از دست برتر کشورمان در این مذاکرات است. ناکامی در انواع بحران سازی ها برای ایران، وقوع انقلاب های منطقه، گسترش بیداری اسلامی در خاورمیانه، بحران های سنگین اقتصادی در غرب، فروپاشی عقبه های استراتژیک آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه و شمال آفریقا، جنبش ضد سرمایه داری، ناکامی در حمله نظامی به عراق و افغانستان، شکست رژیم صهیونیستی به عنوان پایگاه نظامی آمریکا در جنگ 33 روزه و 22 روزه و … همه، غرب را در یک محاصره قرار داده که دستش را برای اعمال فشار بیشتر بر کشورمان بسته است. به همین دلیل، این ایران نیست که به مذاکره نیاز دارد، بلکه غربی ها هستند که از این طریق، فضاسازی های رسانه ای و تبلیغاتی را دنبال می کنند تا به نوعی، بحران های امروز خود را پوشش دهند. از این رو به نظر می رسد که آنها در مذاکرات آینده نیز حرف جدیدتری نسبت به مذاکرات بغداد نخواهند داشت. در نتیجه، رقم زننده اصلی نتیجه نشست مسکو، ایران خواهد بود. ساخته شدن این گونه فیلم ها هم در راستای دیکته دروغ های غرب درباره برنامه صلح آمیز هسته ای ایران به افکار عمومی جهان است.

به همین دلیل نیز، فیلم «اورشلیم؛ شمارش معکوس » بدون شک آخرین فیلم ضدایرانی نخواهد بود و همچنان که آمد، سینماگران آمریکایی هم اکنون درحال تولید فیلمی با موضوع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران هستند. همچنین نباید تردید کرد که در هالیوود باز هم درباره پرونده هسته ای ایران فیلم ساخته خواهد شد، اما نکته ظریف این است که چرا درحالی که سینمای آمریکا در کوران مباحث و کشمکش های هسته ای غرب و ایران درباره این موضوع فیلم می سازد، سینمای ایران در این باره سکوت کرده است؟

منبع: وبگاه جنگ نرم(www.psyop.ir)


[ جمعه 91/4/2 ] [ 9:14 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

خیلی از ما با خیال راحت و لذت تمام میشنیم فیلمای اونور آبی رو نگاه میکنیم بدون اینکه به محتوا و هدف سازندگان اونها پی ببریم یا از تاثیرات غیرمحسوس اونها حتی بر خودمونم خبردار بشیم! شاید بعضی از اون معروفهاش مثل فیلمهای بدون دخترم هرگز، شرایط، دروغها یا .... و  رو بشناسیم. ولی مساله گسترده تر از اینحرفهاست!:

توضیح مفصلی درباره یکی از این فیلمهای جهت دار:

 

پروپاگاندای انقلاب مخملی – نگاهی به فیلم “5 روز از جنگ”

تازه ترین فیلم رنی هارلین ، اکشن ساز مشهور هالیوود درباره جنگ 5 روزه سال 2008 مابین روسیه و گرجستان بر سر زمین های اوستیاست که از دیدگاه یک خبرنگار جنگی ظاهرا بی طرف به نام توماس اندرس و همکار دوربین دارش به نام سباستین گانز روایت می شود که پس از درگیری در عراق و از دست دادن همسرش به تشویق یکی دیگر از دوستان قدیمی اش به نام دوتچمن ( با بازی ول کیلمر ) عازم گرجستانی می شود که براثر حمایت از جدایی طلبان اوستیا ، در آستانه جنگ تمام عیار با روسیه قرار دارد.

 

 "5 روز از جنگ"

 

فیلم براساس نوشته دیوید بتل و فیلمنامه میکو آلن ساخته شده که با دستیاری الیوراستون در فیلم “پینک ویل” (2009) معروف شد. فیلمی که نگاهی به بقایای خاطرات جنگ ویتنام در ذهن مردم آمریکا داشت.

 

فیلم “5 روز از جنگ” با صحنه ای از درگیری نیروهای آمریکایی در عراق با به اصطلاح شورشیان این کشور آغاز می شود. جیپ حامل تعدادی خبرنگار از جمله توماس اندرس و نامزدش و سباستین گانز و دو سه نفر دیگر در محاصره ناراضیان عراقی ( که در فیلم شیعه خوانده می شوند ) در سامره ، قلع و قمع شده و نامزد توماس کشته می شود. در آخرین لحظات هلیکوپتر آمریکایی ها سررسیده و اندرس و سباستین را نجات می دهند. در تیم عملیات نجات یک سرباز گرجستانی هم حضور دارد به نام رزو آوالیانی که همان جا و پس از نجات اندرس، گردنبندی با نشان “سنت جرج” برای حفاظت به وی می دهد. یک سال بعد در گرجستان و در آستانه جنگ با روسیه ، مجددا توماس اندرس و سباستین گانز با رزو آوالیانی این بار در کسوت یک فرمانده گرجی ملاقات می کنند که همراه گروهان خویش در حال عزیمت به جبهه های جنگ با روسیه است و همانجا با وی همراه می شوند تا از این نبرد خبر و فیلم و عکس تهیه کنند. در حین این مسافرت جنگی 5 روزه با وقایع و حوادث تکان دهنده ای روبرو می شوند از جمله قتل عام مردم یک روستا ، اسارت در چنگ شبه نظامیان روسی و دست و پا زدن میان مرگ و زندگی که در کلیت ، فیلم را در یک فضای بسیار معمولی و کلیشه ای این دسته از فیلم های زیر ژانر جنگی که از نگاه یک خبرنگار روایت می شود ، پیش می برد. فیلم هایی که شاید بتوان از نمونه های قابل قبول آن به فیلم ” سالوادور ” الیور استون در سال 1987 اشاره کرد و نمونه های مستندش آثار جین فاندا در حین جنگ ویتنام است.

 

اما فیلم”5 روز از جنگ” از ویژگی های و خصوصیات یک فیلم جنگی/خبرنگاری بی بهره است و بیشتر به یک فیلم تبلیغاتی اکشن نیمه عشقی می ماند که با لایه ای از ساختار شبه مستند، به همراه خیل شعر و شعارهای نخ نما شده به اصطلاح غربی و دمکراسی گونه پوشانده شده است! ضمن اینکه بخش های تبلیغاتی و پروپاگاندای اثر نیز بسیار ضعیف و سطحی و آماتوری از کار درآمده است .

 

مثلا ورودیه شخصیت اصلی یعنی توماس اندرس در فیلمنامه ، به یک ورودیه جیمزباند گونه می ماند که معولا از انتهای ماموریت دیگری شروع شده تا پس از طی نمودن به اصطلاح پرولوگ فیلم ، به ماجرای اصلی برسد چنین ورودیه ای اصلا در این نوع از آثار سینمایی ، وصله ای ناچسب به شمار آمده که درواقع می تواند از همان صحنه اول فیلم ، تماشاگر را بلاتکلیف بگذارد که بالاخره با یک اثر سینمایی جنگی مواجه است با یک فیلم تبلیغاتی و شعاری به سبک و سیاق جیمزباند ؟!

 

نماهایی از گرجستان شاد و شنگول و بعد از آن تصویر تکان دهنده تجاوز و تعدی وحشیانه روس ها و مظلومیت شدید روستایی های گرجی ( که چقدر شبیه کشتار یهودیان توسط ارتش هیتلری در فیلم های تبلیغاتی هلوکاستی درآمده !!) و قیافه های حق به جانب رییس جمهوری ساکاشویلی ( با بازی اندی گارسیا ) ، بازهم بنابر شیوه این دسته از فیلم های تبلیغاتی ( و البته مغایر با فیلم های جنگی/خبرنگاری ) از همان ابتدا تکلیف را مشخص می کندکه به اصطلاح بدها و خوب ها کدام طرف هستند.

 

دومین سکانس حضور شخصیت های اصلی در گرجستان آنها را در یک عروسی روستایی در نزدیکی مرز روسیه نشان می دهد . سکانسی که می تواند پازل کلیشه های فیلم را تکمیل نماید؛ یعنی حمله ددمنشانه !! روس ها به آن عروسی و قتل عام میهمانان پس از ارائه صحنه هایی به شدت عاطفی و سانتیمانتال که البته پازل فوق تکمیل می شود! و از دل این تز جنگ و آنتی تز عروسی و زندگی ، سنتز رابطه با دختری گرجی بوجود آید که در آمریکا حقوق سیاسی خوانده تا رابطه دیالکتیکی کاراکترها در فیلمنامه دربیاید که البته در نمی آید!!

 

در واقع شخصیت تاتیا یعنی همان دختر گرجی آمریکا دیده، می تواند کاراکتر ایده آل فیلمنامه برای رنی هارلین و فیلمنامه نویسانش به حساب آید تا او را محور داستان قرار دهند. شخصیتی که در واقع نماد گرجستان امروز یعنی گرجستانی که به قول اخبار CNN (در ابتدای فیلم) به غرب نزدیک تر است تا ارزش ها و فرهنگی که پیش از این به آن تعلق داشت و یا آنچنان که سباستین در بدو ورود به گرجستان به اندرس می گوید به همین دلیل است که روسیه با آن سر جنگ دارد.

 

تاتیا نیز نه تنها هویت و سرزمین خویش را علیرغم خواست خانواده اش رها کرده و به آمریکا رفته بلکه حتی در طی اسارت به دست روس ها و در اواخر فیلم نیز پدرش را از خود می راند و او را متعلق به گذشته می داند، به این ترتیب به طور نمادین خود و گرجستان امروز را از ریشه ها و هویت کهن خویش جدا می نماید.

 

حضور سربازان گرجستان در عراق و در کنار آمریکا و نیروهای ناتو ( همان سازمانی که گرجستان ساکاشویلی بارها خواستار عضویتش بوده!) نشانه ای دیگر از این وابستگی است. در صحنه ای که در اوایل فیلم اندرس و سباستین پس از آن عروسی خون بار همراه تاتیا در شهر ، در حال آشنایی با همدیگر هستند ، تاتیا گله مندانه و به طور کنایه آمیز به آن دو می گوید که ما در گرجستان در کنار شما بودیم ( منظور همان حضور سربازان گرجی در اشغال عراق است ) ولی اینجا شما ما را تنها گذاردید!

 

در همین جاست که فیلم موضع ضد اسلامی و البته به نوعی آخرالزمانی خود را هم روشن می سازد و درگیری و جنگ در عراق با مسلمانان شیعه ( آن گونه که ژنرال روس از طریق اینترنت و هنگام اسارت اندرس و سباستین برای روشن کردن هویتشان نقل می کند ) و نبرد با روس ها در یک راستا و در جهت حقیقت معرفی می شود. کاپیتان رزو وقتی اندرس را در ماشین نظامی اش به خط مقدم می برددرتوجیه اهدای آن گردنبندمنتسب به”سنت جرج”خطاب به اندرس می گویدکه تومی خواستی به مردم عراق حقیقت را بگویی !!

 

و از طرف دیگر مردم گرجستان برای درامان ماندن از حملات و کشتار ارتش روس به کلیساها پناه می برند. همچنین از خلال صحبت های ژنرال روسی با اندرس ، وقتی راجع به کلیساهای گرجستان صحبت می کند ، موضع ضد کلیسایی وی روشن می گردد. یعنی خیلی روشن و واضح سازندگان فیلم ” 5 روز از جنگ “، روس ها را ضد مسیح نشان داده اند که در کنار ضد حقیقت نمایاندن شیعیان عراق به عنوان یک سوی جبهه ، لابد جبهه مشترک گرجی ها و آمریکا و ناتو ( که گردنبند سنت جرج برای محافظت به یکدیگر هدیه می کنند ) هم موضع مسیح است و در اینجا ناگهان متوجه می شویم که گویا در میانه یک جنگ آخرالزمانی یا شبه آرماگدون قرار گرفته ایم و در می یابیم آن نماهای باز رنی هارلین از میادین جنگ و به خصوص عقب نشینی نیروهای گرجی و مردم ( که دوربین برروی شمایل کوچک حضرت مریم و عیسی مسیح در دست یکی از آنها تاکید می کند ) و حملات مداوم و بمباران روس ها که تصویری آرماگدونی به نظر می آید (و چقدر شبیه به تصاویر جنگ در فیلم “امگا کد 2 : مگی دو ” است) تا چه حد درست کار شده است. ( به خاطر بیاوریم که در باورهای آخرالزمانی سنتی اوانجلیست ها و مسیحیان صهیونیست ، یکی از نیروهای ضد مسیح ، روس ها هستند که از شرق می آیند ).

 

پس از این سکانس شایدبتوان گفت سکانس بمباران عروسی اگرچه بازهم نه چندان بدیع و نو ، اما یکی از خوش ساخت ترین صحنه های فیلم به نظر می رسد به طوری که خصوصا با کاربرد نمای آهسته یا اسلوموشن برتاثیر صحنه افزوده و برخی صحنه های مشابه در فیلم های “جان سخت2″ یا “جزیره کاتروت” را به خاطر می آورد. اما به نظرم بسیاری از دیگر صحنه های حتی اکشن فیلم (که تخصص ویژه رنی هارلین است) در حد آثار تجربی 8 و 16 میلیمتری درآمده است .

 

فی المثل اولین سکانسی که روس های وارد دهکده مرزی می شوند و هرچه و هرکس سرراهشان قرار می گیرد را درو می کنند و هیچکس هم از دم تیغشان گریزی نیست، تاتیا و خواهرش ( که عروس همان جشن عروسی بمباران شده است) را مشاهده می کنیم به همراه پدر مسن شان و اندرس و سباستین و دوربین تقریبا سنگینش و چند زن و مرد دیگر ( که اساسا به لحاظ فیزیکی و جسمی در حد تعقیب و گریز با نیروهای به اصطلاح میلیشیای روس نیستند ) در زمان نسبتا طولانی مشغول فرار و بازی موش و گربه با ارتش تا دندان مسلح و پارتیزان های روس بوده و به راحتی آنها را سر کار می گذارند!

 

یا درست در هنگامی که دو خبرنگار آمریکایی در اسارتگاه روس ها در آستانه شکنجه و مرگ قرار دارند ، ناگهان افراد کاپیتان رزو از آسمان وارد محل شده! (در حالی که دور تا دور محل مذکور با تانک ها و نیروهای روسی پوشیده شده است ) و آنها را نجات می دهند!!

 

و در اوج چنین صحنه هایی شاهد شکل گیری روابط ملودراماتیک هستیم ؛ میان آندرس و تاتیا یک رابطه نیمه عشقی و نیمه نوستالژیک و بین آن فرمانده میلیشیا که دانیل نام دارد(و مجموعه ای از خشونت و خباثت و رذالت را در خود جمع کرده!!) با اندرس که به رابطه میان جان مک لین و ژنرال استوارت در فیلم”جان سخت 2″ شبیه است و سرانجام به یک درگیری دوئل وار در صحنه فینال فیلم می انجامد.

 

و همه این گاف ها از فیلمساز کهنه کاری مانند رنی هارلین که از او فیلم های نسبتا خوش ساختی مانند “جان سخت 2″ (1990) ، “صخره نورد ” ( 1993) ، “بوسه طولانی شب بخیر” (1996) ، “دریای آبی عمیق” ( 1999) ، “شکارچیان ذهن” ( 2004) ، “جن گیر : آغاز″ ( 2004 ) و …را دیده ایم کمی بعید می نمایاند. تنها دلیلی که باقی می ماند و ساخت چنین فیلم آماتوری را از رنی هارلین ممکن می سازد، آن است که وی به سفارش مستقیم این اثر را جلوی دوبین برده باشدکه نگاهی عمیق تر به موضوع فیلم و حتی لیست تهیه کنندگان آن ، این موضوع را تایید می نماید.

 

فیلم “5 روز از جنگ” نخستین فیلمی است(لااقل در سطح جهانی)که در پروپاگاندای یکی از اخیرترین پروژه های سیاسی- ایدئولوژیک غرب پس از جنگ سرد ساخته می شود به نام انقلاب مخملی که در واقع بایستی آن را کودتای مخملی نام گذارد. همان پروژه ای که در آغاز هزاره سوم و پس از ناکام ماندن پروژه های غرب صلیبی/صهیونی برای تسخیر جهان ، در یک سری از کشورهای اروپایی مثل صربستان و دسته ای کشورهای آسیای صغیر اتحاد جماهیر شوروی سابق کلید خورد که گرجستان یکی از اصلی ترین آنها بود و ساکاشویلی یکی از دست نشانده ترین شان که با پرچم آزادی و استقلال در راس آن قرار داده شد.

 

در صربستان با تی شرت ، پوستر و پرچم به خیابان ها ریختند ، در اوکراین ، این نماد به رنگ نارنجی تغییر داده شد. نماد گرجستان ، یک مشت به رنگ گل سرخ بود و در ونزوئلا به جای مشت بسته (برای تنوع هم که بود) دست ها به شکل باز و با رنگ سیاه و سفید به عنوان سمبل و نماد قرار گرفت.

 

خانم اوا گولینگر ازتحلیل گران برجسته سیاسی درباره ویژگی های کودتا(انقلاب)مخملی می نویسد: “…انقلاب های رنگی یا کودتاهای مخملی همیشه در کشورهایی رخ می دهند که به نوعی منافع نظام جهانی سلطه را تهدید کرده اند و جنبش هایی که توسط موسسات و سازمان های وابسته به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در این گونه کشورها سازمان داده می شود ، عموما ضد عدالت و به نفع سرمایه گذاران و سرمایه داران و با شعارهای کلی و مبهم همراه می شود. اعتراضات و اقدامات تحریمی ، همیشه هنگام مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری برنامه ریزی می شوند تا مسائلی همچون تقلب پنهانی و کشمکش ها را افزایش دهند ودر صورت شکست خوردن مخالفان،انتخابات را بی اعتبار و بدنام کنند…”

 

در تمامی کودتاهای مخملی و رنگینی که تا امروز رخ داده این نقاط مشترک وجود داشته است. در همه آنها انتخابات ریاست جمهوری با انگ تقلب و به اصطلاح صیانت از آراء به چالش کشیده شده ، پیش از پایان رای گیری و حتی بعضا پیش از شروع آن ، کاندیدای مورد نظر خویش را برنده اعلام نموده اند و پس از آن تحت عنوان تقلب در انتخابات ، هواداران خود را به خیابان ها کشیده و درگیری و زد و خورد و خشونت و بعضا ترور و قتل و کشتار به راه انداخته اند تا از آب گل آلود ایجاد شده ، ماهی خویش را صید نمایند!!

 

در همه این کودتاهای مخملی هم موسسات خاصی برای سرمایه گذاری و آموزش و هدایت حضور داشته اند، مانند: بنیاد ملی برای دمکراسی (NED) ، موسسه آلبرت اینشتین ، مرکز بین المللی مبارزات غیرخشونت آمیز ، خانه آزادی ، موسسه رند ، بنیاد جامعه باز ، موسسه وودرو ویلسن و ….و به خصوص بنیاد جامعه باز متعلق به سرمایه دار صهیونیست ، جرج سوروس?

 

نکته قابل توجه اینکه یکی از سرمایه گذاران فیلم “5 روز از جنگ” از وزرای دولت ساکاشویلی و از اعضای بنیاد جامعه باز ( بنیاد سوروس ) گرجستان است که در مراسم افتتاحیه فیلم در گرجستان در پنجم ژوئن امسال به همراه سایر به اصطلاح ستارگان فیلم مثل ول کیلمر و اندی گارسیا شرکت داشت .

 

از همین روست که حضور اعضای بنیاد صهیونیستی جامعه باز به عنوان عنصر تعیین کننده در نقاط اصلی فیلم “5 روز از جنگ” به وضوح قابل رویت است ، فی المثل در همان صحنه های ابتدایی فیلم که جلسه بحران را در مقر ریاست جمهوری ساکاشویلی شاهد هستیم ، رییس جمهور، مشاور آمریکایی خود به نام کریستوفر را به اعضای کابینه معرفی می کند. همین مشاور آمریکایی است که در صحنه های بعدی و در حالی که ارتش روس برخی مناطق گرجستان را اشغال کرده و ساکاشویلی خواستار دخالت آمریکا و غرب است ، می گوید که با بوش ، رییس جمهوری آمریکا و برخی سران غرب صحبت و مذاکره کرده است! و حتی این لحن را به کار می برد :

 

“…من به بوش گفتم که شخصا با پوتین و مدودف ( رییس جمهوری روسیه ) صحبت کند ولی آنها علاقمند نیستند…”!!!

 

مذاکره ای که انگار از شخص رییس جمهوری برنمی آید و مشاور آمریکایی اش باید آن را انجام دهد ، آنهم با این لحن تحکم آمیز ، جایگاه وی را در سیستم سیاسی گرجستان و از طرف دیگر در رابطه میان ساکاشویلی و بوش مشخص می سازد.بخش های فوق از فیلم “5 روز از جنگ” ، نشانگر این مطلب است که مشاور آمریکایی ساکاشویلی در فیلم که به راحتی با بوش و دیگر سران غرب به مذاکره می پردازد ، بایستی فراتر از یک مشاور بوده و قدرتی ورای اختیارات رییس جمهوری داشته باشد . حتی در حد فردی که به نوعی سرنخ جناب ساکاشویلی را در دست دارد.

 

از طرف دیگر حمایت های بی چون و چرای ایالات متحده و دولت جرج دبلیو بوش ، پس از روی کار آمدن ساکاشویلی از وی در میان کمک های خارجی آمریکا بعد از پشتیبانی از رژیم صهیونیستی ، تقریبا بی سابقه بوده است و دنیا هرگز سفر غیرمترقبه بوش به گرجستان را پس از کودتای ساکاشویلی از یاد نمی برد که وی در جشن گرجی ها چه حرکات جلف و سبک سرانه ای انجام داد و به خیال خویش رقصید!!

 

البته رنی هارلین و فیلمنامه نویسانش به سبک و سیاق تاریخ نویسان غربی/صهیونی در فیلم “5 روز از جنگ” طبق معمول واقعیت را وارونه جلوه می دهند تا با ادعای مظلومیت و تنهایی گرجستان مخملی درمقابل روس ها ، به اصطلاح حقانیت آن را بیشتر در ذهن مخاطب جای دهند ( و مثلا نمی گویند که اساس درگیری با روس ها بر سر حمایت ساکاشویلی یا بهتر بگوییم حامیان صهیونیست کودتای مخملی اش از مزدورانشان در اوستیا و به راه انداختن یک کودتای مخملی دیگر و ضمیمه کردن آن به متحدان ناتو بوده ) اما در مسیر همین روایت وارونه خود دچار پارادوکس غریبی می شوند که به شدت به فیلمنامه لطمه وارد ساخته است . به این معنی ، در حالی که تماشاگر تا صحنه پایانی فیلم ، مرتبا از بی تفاوتی اروپایی ها و دولت آمریکا در مقابل تجاوز روس ها به گرجستان شنیده و حتی لحن تمسخر آمیز و عصبی ساکاشویلی را در صحنه ای که مشاورش به وی در مورد جلسه اتحادیه اروپا خبر می دهد، به یاد دارد، ناگهان در آن صحنه پایانی و از خلال سخنان پیروزمندانه ساکاشویلی متوجه می شود که سران 6 کشور اروپایی مستقیما به گرجستان آمده و به نفع این کشور جنگ را خاتمه داده اند!! از آنجا که به هر حال سازندگان فیلم “5 روز از جنگ” نمی توانسته اند، سرانجام تاریخی واقعه ای که مربوط به 3 سال قبل می شود را تغییر دهند و از طرف دیگر نیز ناچار از تسلیم شدن به صهیونیزه کردن روایتشان بوده اند ، نتوانسته اند از این پارادوکس آشکار بگریزند و در آن گرفتار آمده اند.

 

اما به هر حال به نظر می آید مشاور مرموز ساکاشویلی یا همان کریستوفر احتمالا یکی از همان اعضای موثر بنیاد جامعه باز یا بنیاد جرج سوروس است که اساسا باعث روی کارآمدن ساکاشویلی در گرجستان شده و پس از آن هم بیشترین حمایت ها را از حکومت دست نشانده وی به خرج داده است. اینکه واقعا جرج سوروس و بنیاد صهیونی به اصطلاح جامعه بازش که از مهمترین موسسات و تینک تانک های ایالات متحده به شمار می رود ، نقش اصلی در کودتا یا انقلاب مخملی گرجستان و روی کارآوردن ساکاشویلی داشته است ، برخی از کارشناسان و ناظران سیاسی فعال در خود این کشور به وضوح برآن تاکید کرده اند:

 

مثلا یکی از اعضای مجلس گرجستان پس از کودتای مخملی ساکاشویلی گفت :

 

“…کسی کتمان نمی کند که این انقلابات در نهادهای اطلاعاتی امنیتی آمریکا پایه گذاری شده اند. این سیاست دولت آمریکا ، سیاست عجیبی است. یعنی هروقت سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا ، برنامه ریزی یک انقلاب مخملی را می کنند ، توسط همین نهادهای ظاهرا فرهنگی و غیر دولتی مثل بنیاد سوروس آن را انجام می دهند…”

 

همچنین ادوارد شواردنادزه رییس جمهوری سابق گرجستان نیز پس از به قدرت رسیدن ساکاشویلی در مصاحبه ای گفت :

 

“…سیاستمداران جوان که در گرجستان به قدرت رسیدند ، از نظر مالی توسط جرج سوروس تامین می شدند. منظورم همان میلیاردر معروف آمریکایی است…”

 

و یا ادوارد باقروف از فعالان حقوق بشر قزقیزستان نیز در مصاحبه ای اظهار داشت:

 

“…گزارشات موثقی نشان می دهد که بنیاد جامعه باز وابسته به جرج سوروس در روی کارآمدن ساکاشویلی در گرجستان ، نقش اساسی داشت و علاوه بر آن در حوادث قرقیزستان نیز نقش داشته است…”

 

همچنین پیکریا چیخرادزه ، یکی دیگر از اعضای مجلس گرجستان نیز بر نقش جرج سوروس در انقلاب مخملی گرجستان تاکید داشته است :

 

“…اینکه سوروس در انقلاب مخملی دخالت داشت و نقش کلیدی را ایفا می کرد برای همه روشن است. خود شخص سووس هم در یک مصاحبه مطبوعاتی به این نکته اشاره می کند که طرح آن در گرجستان موفقیت آمیز بوده است و چنین طرح هایی در کشورهای دیگر هم اجرا خواهد شد. به جز اظهارات سوروس ، شواهد دیگری هم وجود دارد که نقش او را در انقلاب مخملی ثابت می کند. نفوذ سوروس آنقدر گسترده بود که بعد از تشکیل دولت ، او حقوق دولتمردان گرجی را پرداخت می کرد که ما شدیدا مخالف بودیم. چون معتقدیم دولتمردان نباید از بیگانگان حقوق دریافت کنند. وقتی آنها از خارجی ها ، حقوق و پول بگیرند ، ناچارند در خدمت منافع آنها قرار بگیرند در صورتی که دولتمردان بایستی به فکر منافع مردم باشند…”

 

سخن کرت پینسکی ، از مسئولین دفتر بنیاد جامعه باز ( بنیاد سوروس) درباره مبالغی که این بنیاد برای انقلابات مخملی هزینه کرده ، از همه روشن تر است :

 

“…ما مبلغ کمی دادیم ، فکر می کنم چیزی حدود 30 هزار دلار که توانستند با آن صدها فعال سیاسی را جمع کرده و آموزش بدهند که چگونه فعالیت های غیر نظامی ها را هماهنگ کنند تا به انتخابات منتهی شود…”

 

همه اینها به جز اظهار نظر صریح خود جرج سوروس است که در مصاحبه ای به روشنی اظهار داشت که با هزینه چند میلیون دلار در گرجستان انقلاب مخملی به راه انداخته و دولت ساکاشویلی را بر سر کار آورده است.

 

چنانچه مقام معظم رهبری نیز در خطبه های نماز جمعه مهم خودشان پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم ( در 29 خرداد 1388 ) و افشای طرح و برنامه های کانون های صهیونی برای به اغتشاش کشاندن کشور ، فرمودند :

 

“…این کاری که در داخل ناشیانه از بعضی سر زد ، اینها را به طمع انداخت. خیال کردند ایران هم گرجستان است. یک سرمایه دار صهیونیست آمریکایی ، طبق ادعای خودش که در رسانه ها ، در بعضی از مطبوعات نقل شد ، گفت من 10 میلیون دلار خرج کردم در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم ، حکومتی را بردم ، حکومتی را آوردم. احمق ها خیال کردند جمهوری اسلامی …ایران …این ملت عظیم …با کجا مقایسه می کنید ایران را ؟ مشکل دشمنان ما این است که ملت ایران را هنوز هم نشناختند…”

 

پال رابرتس معاون اسبق وزارت خزانه داری آمریکا در مصاحبه اختصاصی با مجله آمریکایی “فارین پالیسی ” در در همان زمان گفت: … همه آشوب های ایجاد شده در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، توطئه آمریکا برای بی اعتبار و منزوی کردن ایران بود تا این کشور را به زانو درآورد. چرا که به عنوان مثال “کنت تیمرمن ” که یک نومحافظه کار است و ریاست بنیاد ملی برای دمکراسی(NED) را برعهده دارد ، روز 11 ژوئن یعنی پیش از برگزاری انتخابات در ایران نوشت : “صحبت از یک انقلاب سبز در ایران است.”

 

اگرچه انقلاب سبز مورد نظر آقای تیمرمن تقریبا یک سال پیش از این زمینه سازی شده بود. از همان زمانی که در تابستان سال 1387 اعلام شد ، بنیاد ملی برای دمکراسی(NED) برای تعدادی از روزنامه نگاران و خبرنگاران ایرانی دوره آموزشى برگزار می نماید . در واقع بنیاد ملی برای دمکراسی NED طرح پروژه هاى براندازى مخملین را با همکارى برخى کشورهاى اتحادیه اروپا از 10 سپتامبر سال 2008 در جمهورى مولداوى با برگزارى کلاس هاى خبرنگارى و روزنامه نگارى به مرحله اجرا درآورد. اهداف این کلاس ها آشنایى با دموکراسى و روزنامه نگارى به شیوه آمریکایى عنوان شده بود و به نوشته سایت رسمى این سازمان 150 نفر از کشورهاى مختلف دنیا براى حضور در این کلاس ها ثبت نام کردند که 22 نفر از این تعداد، روزنامه نگاران ایرانى بودند.

 

و در همین فیلم “5 روز از جنگ” تاکید بر خبرنگاران به اصطلاح بی طرف و بدون مرز ( که در واقع حامی و در طرف نیروهای ناتو و آمریکایی قرار دارند ) به عنوان محور داستان ، نمایش همان راهکار عملی کانون های صهیونی برای این گونه انقلابات مخملی به نظر می رسد، خبرنگاران و فعالان سیاسی که یا از آمریکا آمده اند مانند اندرس و یا در آمریکا درس خوانده و تحصیل کرده اند مثل تاتیا .

 

پال رابرتس در دنباله مصاحبه اش با “فارین پالیسی” ادامه می دهد:”.به عبارت دیگر قبل از رأی گیری چیزی آماده شده بود که باعث می شود به خودجوش بودن اعتراضات شک کنیم. چون تیمرمن در ادامه نوشته بود: NED در طول دهه گذشته میلیون ها دلار را صرف گسترش انقلاب “رنگی ” در کشورهایی همچون اوکراین و صربستان و گرجستان کرده و تکنیک های ارتباطی و سازمانی مدرن را به کارگران آموزش داده است. بخشی از این پول به دست حامیان موسوی ، رسیده است البته از طریق ارتباط با سازمان های غیردولتی در خارج از ایران که NED بودجه آنها را تامین می کند….”

 

این ادعا را سخنان «لرد بالتیمور» تحلیل‌گر ارشد غربی در پایگاه خبری «خانه شفاف‌سازی اطلاعات» پیرامون نحوه تامین مالی ایجاد اغتشاش و انقلاب رنگی در ایران نیز تایید کرد.

 

در واقع زمینه های کودتای مخملی در کشورهایی مانند گرجستان و یا ایران از سالها پیش توسط موسسات و سازمان های وابسته به کانون های صهیونیستی طراحی وبه مرحله اجرا درآمده بود.”سباستین ابت”و”کاترینا کراتوراک”، نویسندگان وخبرنگاران”آسوشیتدپرس″ در ابتدای گزارشی که در این خبرگزاری منتشر شد با اذغان به این واقعیت و همچنین دخالت مستقیم آمریکا در آموزش برخی فعالین سیاسی ایرانی جهت سازماندهی برای کودتای مخملی علیه نظام جمهوری اسلامی، اظهار داشتند: ” پیتر آکرمن بنیانگذار ” مرکز بین‌المللی مبارزات بدون خشونت ” در واشنگتن کسی است که سال 2005، دو کارگاه فوق محرمانه را با همین کاربرد در دبی برای فعالین ایرانی برگزار کرد … ”

 

 

 

انقلاب مخملی در گرجستان از اعتراض به نتایج انتخابات سال 2003 توسط گروهی که پرچم های سرخ داشتند آغاز شد. آنها به رهبری ساکاشویلی به داخل مجلس ریختند و مانع از انجام مراسم قانونی سوگند ریاست جمهوری شواردنادزه گردیدند. در آن زمان چندان مشخص نبود کودتای مخملی گرجستان که به انقلاب گل رز معروف شده بود از طرف چه قدرت ها و چه جریاناتی حمایت می شود. ( آنچه که امروز حتی توسط همین فیلم ” 5 روز از جنگ ” به وضوح روشن است ) اما هدایت معترضان به انتخابات ایران از سوی منابع خارجی به حدی واضح و آشکار بود که ” پاپوویک”، از رهبران انقلاب مخملی صربستان و از همکاران جین شارپ و رابرت هلوی در انستیتوی صهیونیستی آلبرت اینشتین (که پیش از آن نیز هدایت برخی کودتاهای مخملی را برعهده داشت) با راهنمایی گروه‌های معترض در سایت توییتر ، از آنها می‌خواست تا چراغ‌های اتومبیل‌های خود را روشن کرده و در حالی که قرآن بدست دارند در برابر نیروهای امنیتی بایستند. وی همچنین از برخی روش‌های دیگر این معترضان نیز تمجید کرد و تاکید نمود که استفاده از پوشش سبز به عنوان رنگ نمادین اسلام و فریاد زدن شعارهای انقلاب اسلامی سال 79 ایران، روش‌های مناسبی هستند.

 

و نکته آخر اینکه نام تازه ترین فیلم رنی هارلین ” 5 روز از جنگ ” است . یک فیلم درباره جنگی که اصلا 5 روز به طول انجامید. پس مقصود سازندگان از “جنگ” ، کدام نبرد بوده که آنها تنها 5 روزش را به فیلم درآورده اند؟ شاید از نظر آنها و سفارش دهندگانشان (بنیاد سوروس؟) جنگی که فقط 5 روزش میان روسیه و گرجستان اتفاق افتاده ، بخش دیگرش ( همچنانکه در ابتدای فیلم اشاره ای گذرا شد و براساس سخنانی که مابین اندرس با تاتیا و کاپیتان رزو در طول فیلم رد و بدل گردید) در عراق جریان دارد و علیه شیعیان است. شاید از نظر آنها هر دو این جنگ ها بخشی از یک جنگ بزرگتر و عظیمتر محسوب می گردد که به قول ساکاشویلی (در سخنرانی صحنه پایانی فیلم ) :

” نسلیم و عقب نشینی برنمی دارد “!!!

منبع: وبگاه جنگ نرم(www.psyop.ir)


[ جمعه 91/4/2 ] [ 8:59 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

"اگر دین (و در روایت دیگری اگر علم) به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمانها قرار گیرد، مردانی از فارس (پارس) آن را در اختیار خواهند گرفت"

پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله)

نگاهی به رتبه علمی ایرانیان در جهان:

جزئیات رتبه جهانی ایران در علوم مختلف

براساس تازه ترین آمار موسسه اطلاعات علمی (ISI)، طی پنج ماه نخست سال جاری میلادی، محققان ایرانی با تولید نزدیک به دو درصد کل تولیدات علمی جهان، رتبه بیستم دنیا را کسب کرده و در هفت رشته موضوعی رقیب دیرینه خود یعنی ترکیه را پشت سر گذاشته و به مقام نخست منطقه دست یافتند.

رتبه علمی ایران

رتبه علمی ایران

دکتر جعفر مهراد، سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام در گفت‌وگو با ایسنا گفت: در بین علوم مختلف که در دانشگاه ها و موسسات پژوهشی کشور، دانشجویان در دوره های عالی در آن تحصیل می‌کنند، مهندسی نفت از وضعیت روشن و در خور توجهی برخوردار است، به این معنی که در این رشته با اهمیت برای جمهوری اسلامی ایران که اخیراً بر تعداد دانشکده های نفت و گاز در دانشگاه ها نیز افزوده شده، ایران با تولید 60 مقاله (16?3 درصد از کل تولید علم جهان) در جایگاه اول منطقه و دوم جهان نشسته است.

 

وی با بیان اینکه رتبه نخست در حوزه مهندسی نفت به جمهوری خلق چین تعلق دارد،افزود:این کشور تنها با 22 مقاله بیشتر از جمهوری اسلامی ایران و با تولید 22?3 درصد از کل تولید علم جهان مقام نخست را به خود اختصاص داده است.

سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام افزود: رتبه های سوم تا پنج دراین حوزه از علوم به کشورهای کانادا، آمریکا و انگلستان نعلق دارد که به ترتیب 32 مقاله (10?6 درصد از کل تولید علم)، 23 مقاله (6?25 درصد از کل تولید علم) و 18 مقاله (4?9 درصد از کل تولید علم) تولید کرده اند.

 

مهراد با اشاره به اینکه ژاپن نیز در طول پنج ماه اول سال میلادی به اندازه کشور انگلستان یعنی تعداد 18 مقاله در حوزه مهندسی نفت منتشر کرده است،تصریح کرد: رتبه های هفتم تا دهم به ترتیب به کشورهای آلمان، روسیه، فرانسه و هندوستان تعلق دارد.

 

جایگاه نامناسب نروژ و عربستان در تولید علم نفت بر خلاف آمار تولید نفت

رییس مرکز منطقه‌یی اطلاع رسانی علوم و فناوری خاطرنشان کرد: جالب است بدانیم که کشورهایی مانند نروژ و عربستان سعودی که هر دو از نظر تولید نفت موقعیت ممتازی در بین کشورهای تولید کننده نفت دارند، به ترتیب رتبه های یازدهم و دوازدهم تولید علم این حوزه را به دست آورده اند.

به گفته مهراد رتبه کشور ترکیه در تولید علم جهانی رشته مهندسی نفت، نوزدهم است.

 

جایگاه دهم ایران در تولید علم ریاضی جهان

وی با بیان اینکه ایران در رشته ریاضی هم جایگاه رفیعی را در بین کشورهای تولید کننده علم در پنج ماه نخست سال 2012 میلادی کسب کرده است،گفت: ایران با تولید 551 مقاله (3?29 درصد از کل تولید علم جهان) رتبه اول منطقه و رتبه 10 جهان را به خود اختصاص داده است.

مهرادادامه داد: جمهوری خلق چین، آمریکا، فرانسه، آلمان و ایتالیا به ترتیب با تولید چهار هزار مقاله (23?85 درصد از کل تولید علم جهان)، هزار و 853 مقاله (11 درصد از کل تولید علم جهان)،هزار و 289 مقاله (7?68 درصد از کل تولید علم جهان) و هزار و22 مقاله ( 6درصد درصد از کل تولید علم جهان) در رتبه های اول تا پنجم جهان قرار گرفته اند. در بین رتبه های پنجم تا دهم، نام کشورهای اسپانیا، انگلستان، کانادا و ژاپن مشاهده می شود که بین 950 تا750 مقاله تولید کرده اند.

 

مهراد تاکید کرد: کشورهای نوظهور علمی دیگری مانند کره جنوبی، روسیه، هندوستان، هلند و استرالیا که به ترتیب رتبه های یازدهم تا پانزدهم را از آن خود کرده اند بعد از جمهوری اسلامی ایران قرار دارند. در این حوزه، جایگاه ترکیه از نظر تولید علم که مجموعاً 361 مقاله (2?15 درصد از کل تولید علم جهان) منتشر کرده است، هیجدهم دنیاست.

به گفته وی رتبه رژیم اشغالگر قدس در رشته ریاضیات با تولید 289 مقاله،بیستم جهان است.

 

تولید 2?55 درصد علم شیمی جهان توسط محققان ایرانی

سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) درباره وضعیت تولیدات علمی ایران در رشته شیمی به ایسنا گفت: ایران با تولید هزار و244 مقاله (2?55 درصد از کل تولید علم جهان) رتبه اول منطقه و سیزدهم جهان را به دست آورده است. در این رشته نیز جمهوری خلق چین با تولید 13 هزار و 276 مقاله (27?2 درصد از کل تولید علم جهان) دارای رتبه نخست جهان است.

وی با بیان اینکه بعد از جمهوری خلق چین، کشورهای ژاپن، آلمان، هندوستان و آمریکا به ترتیب رتبه های دوم تا پنجم را کسب کرده اند،افزود: این کشورها بین سه هزار و900 تا سه هزار و 400 مقاله در مجلات معتبر بین المللی منتشر کرده اند؛ سپس کشورهای فرانسه، کره جنوبی، اسپانیا، انگلستان و ایتالیا به ترتیب رتبه های ششم تا دهم تولید علم در رشته شیمی را به دست آورده اند. کانادا و روسیه نیز از نظر تولید علم در مبحث شیمی پیشتر از ایران قرار دارند. جایگاه ترکیه در تولید علم شیمی با 630 مقاله بیست و یکم جهان است و کشورهایی مانند تایوان، استرالیا، لهستان، برزیل، سوئیس، هلند و سنگاپور بعد از جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.

 

ایران در جایگاه اول منطقه و چهاردهم جهان در علوم کشاورزی

سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) با بیان اینکه با استفاده از داده های پایگاه ISI جایگاه ایران در تولید علم در رشته کشاورزی در منطقه اول و در جهان چهاردهم است، به ایسنا گفت: جمهوری اسلامی ایران در پنج ماه اول سال میلادی 224 مقاله (2?69 درصد از کل تولید علم جهان) منتشر کرده است. رتبه ترکیه در تولید علم در رشته کشاورزی با توجه به انتشار 155 مقاله هفدهم جهان است.

وی ادامه داد: جمهوری خلق چین، ایالات متحده، برزیل، هندوستان و آلمان پنج کشور نخست جهان هستند که در رشته علوم کشاورزی به ترتیب با تولید هزار و 285 (15?42 درصد از کل تولید علم جهان)، 696 مقاله (8?35 درصد از کل تولید علم جهان)، 692 مقاله (8?3 درصد از کل تولید علم جهان)، 618 مقاله (7?42 درصد از کل تولید علم جهان) و 610 مقاله (7?32 درصد از کل تولید علم جهان) رتبه های اول تا پنجم را کسب کرده اند.

 

مهراد با بیان اینکه کشورهای اسپانیا، کانادا، استرالیا، ژاپن و فرانسه با کسب رتبه های به ترتیب بین رتبه پنجم تا دهم جهان پیشتر از ایران اند، تصریح کرد: ایتالیا، انگلستان و کره جنوبی که به ترتیب دارای مقام یازدهم، دوازدهم و سیزدهم جهان در تولید علم در رشته کشاورزی هستند پیش از جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.

 

جایگاه چهاردهم ایران در تولید علم رایانه جهان

سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)افزود: با توجه به حضور کشورهای قدرتمند در حوزه علوم و مهندسی کامپیوتر در جهان، دانشمندان و پژوهشگران کشورمان در پنج ماه اول سال 2012 میلادی با تولید 435 مقاله (سه درصد از کل تولید علم جهان)، ایران را در جایگاه اول منطقه و چهاردم تولید علم جهان نشانده اند.

وی با بیان اینکه جمهوری خلق چین با تولید دوهزار و 898 مقاله(20 درصد از کل تولید علم جهان) در رشته علوم و مهندسی رایانه جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است، گفت: آمریکا(با تولید هزار و 678 مقاله)، اسپانیا، انگلستان و فرانسه کشورهای بعد از چین هستند. سپس کشورهای تایوان، کانادا، آلمان، کره جنوبی و ایتالیا رتبه های ششم تا دهم را از آن خود کرده اند.

مهراد خاطرنشان کرد: اسپانیا، استرالیا و هندوستان نیز با کسب رتبه های یازدهم، دوازدهم و سیزدهم پیش از جمهوری اسلامی ایران قرار دارند. کشور ترکیه با تولید 413 مقاله در مقام پانزدهم تولید علم جهان در رشته علوم و مهندسی کامپیوتر نشسته است و کشورهای هلند، برزیل، سنگاپور، یونان و بلژیک نیز که هر کدام به ترتیب 413، 379، 352، 313، 276 و 268 مقاله در مجلات معتبر بین المللی منتشر کرده اند رتبه های پانزدهم تا بیستم را به خود اختصاص داده اند.

 

پیشتازی ایران در تولید علم رشته مواد در منطقه

وی با اشاره به اینکه با تلاش و کوشش دانشمندان جمهوری اسلامی ایران جایگاه ایران در رشته مواد ارتقا فراوانی یافته است،افزود:در پنج ماه اول سال 2012 میلادی دانشگاه ها و موسسات پژوهشی ایران 799 مقاله در این رشته داشته اند که2?8 درصد از کل تولید علم جهان در این رشته را تشکیل می دهد و از این منظر رتبه اول منطقه و رتبه پانزدهم جهان را کسب کرده اند. جمهوری خلق چین، کره جنوبی، ایالات متحده و آلمان هر کدام به ترتیب با انتشار هشت هزار و 573، دوهزار و 351، دوهزار و 285، و دوهزار و 170 مقاله در جایگاه اول تا پنجم تولید علم جهان در رشته علم مواد قرار دارند.

مهراد تصریح کرد:رتبه کشورهای ژاپن، هندوستان، فرانسه، انگلستان و تایوان بین ششم تا دهم جهان است. ترکیه با تولید 601 مقاله رتبه دوم منطقه و شانزدهم جهان را به دست آورده است و سنگاپور، روسیه، لهستان و برزیل نیز به ترتیب با تولید 601، 560، 527، 453 و 436 مدرک حائز رتبه های هفدهم تا بیستم هستند.

 

صعود ایران به رتبه نوزدهم جهان در تولید علم فیزیک

رییس مرکز منطقه‌یی اطلاع رسانی علوم و فناوری با تاکید براینکه ایران در رشته فیزیک در جایگاه اول منطقه قرار دارد،گفت: دانشمندان ایران با تولید 739 مقاله (2 درصد از کل تولید علم جهان) رتبه ایران را به نوزدهم جهان ارتقاء داده اند. رتبه نخست جهان مربوط به جمهوری خلق چین است که هشت هزار و 806 مقاله (23?6 درصد از کل تولید علم جهان) تولید کرده و سپس کشورهای آلمان، آمریکا، ژاپن و فرانسه هر کدام به ترتیب چهارهزار و478، چهارهزار و 313، سه هزار و 607 و سه هزار و 181 مقاله منتشر کرده اند مقام های بین دوم تا پنجم را به دست آورده اند.

 

مهراد در گفت‌و‌گو با ایسنا خاطرنشان کرد: به جز ژاپن تنها کشورهایی که از قاره آسیا پیشتر از ایران قرار دارند کشورهای هندوستان و تایوان هستند که به ترتیب با تولید دو هزارو 56 مقاله و هزار و 79 مقاله رتبه های نهم و سیزدهم جهان را در رشته فیزیک کسب کرده اند.

به گفته وی تنها کشور نوظهور علمی که پیشتر از جمهوری اسلامی ایران قرار دارد برزیل است که 900 مقاله تولید کرده و دارای رتبه شانزدهم جهان است. رتبه 20 جهان نیز مربوط به کشور سوئد است که 691 مقاله در رشته فیزیک منتشر کرده است.

منبع: وبگاه جنگ نرم(www.psyop.ir)


[ جمعه 91/4/2 ] [ 8:46 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

شاید درباره فضای مجازی و چگونگی تعامل با اون هر چقدر مطلب بذاریم باز هم نتونیم اهمیت اون رو بطور کامل بیان کنیم! چون هر روز این عرصه داره ابعاد جدیدی

بخودش میگیره.

tqh

پس لازمه که بدون نگاههای منفعلانه چه بصورت اینکه کاملن اون رو رد کنیم یا باز بطور کامل تمام ابعادش رو تاییدش کنیم، نگاهی واقع بینانه

بش داشته باشیم و "سعی در به کنترل دراوردن فضای مجازی در جهت اهداف و آرمانهای بلند انقلاب و نظاممون داشته باشیم"و البته

از تمام نهادهای رسمی چه انقلابی یا دولتی یا نظامی خصوصن وزارت ارشاد و بسیج میخام که دیدگاه خودشون رو نسبت به این مقوله

با توجه به واقعگرایی و آرمانگرایی صحیح وفق آراء رهبری انقلاب اسلامی تغییر بدن

111

 

مطلب مفیدی در این باره:

ابعاد نوین فضای مجازی

فضای مجازی به عنوان مکانی برای هرج و مرج طلبی امکانی بالقوه فراهم آورده است. عدم امکان بیان هویت واقعی، امکان سوء استفاده از اطلاعات شخصی، سست شدن روابط، امکان دسترسی و انتشار محتوای پورنوگرافی و … از مواردی هستند که فرهنگ مجازی را در کنار قابلیت­های فراوان آن برای زندگی به فرهنگی آنارشیک تبدیل کرده­اند.

 

فضای سایبری، اینترنت

فضای سایبری، اینترنت

جنگ نرم و عملیات روانی؛ جهانی نو در این هزاره در حال شکل‌گیری است. این جهان در حدود اواخر دهه‌ی 1960م. و نیمه‌ی دهه‌ی 1970م.، بر اثر تقارن تاریخی 3 فرآیند مستقل پدیدار شد: «انقلاب تکنولوژی اطلاعات؛ بحران‌های اقتصادی سرمایه‌داری و دولت‌سالاری و تجدید ساختار متعاقب آن‌ها»؛ تعامل این فرآیند و واکنش‌هایی که به آن دامن می‌زدند، یک ساختار نوین اجتماعی مسلط، یعنی جامعه‌ی شبکه‌ای؛ یک اقتصاد نوین یعنی اقتصاد اطلاعاتی ـ جهانی؛ و یک فرهنگ نوین یعنی فرهنگ مجازی را به عرصه‌ی وجود آورد. منطق نهفته در این اقتصاد، این جامعه و این فرهنگ، زیربنای کنش و نهادهای اجتماعی در سرتاسر جهانی به هم پیوسته است. در این مقاله به بحث پیرامون ماهیت فرهنگ مجازی خواهم پرداخت.

 

تعریف فرهنگ مجازی

 

تعریف دقیق واژه‌ی فرهنگ مجازی دشوار است و در شرایط گوناگون هر کس تعریفی از آن را ارائه می­دهد. فرهنگ مجازی به طیف گسترده­ای از مقولات فرهنگی مرتبط با فضای مجازی مرتبط است و همراه خود نوعی پیش‌بینی آینده را نیز مطرح می­سازد. دانش‌نامه‌ی «آکسفورد» برای اولین بار واژه‌ی فرهنگ مجازی را در سال 1963م. به کار برد. «هیلتون» درباره‌ی این واژه نوشت: «در عصر فرهنگ مجازی، جوجه­های سرخ شده، خود بر روی ظرف غذای ما خواهند پرید.» تا سال 1995م. بیشتر تصور پیرامون این واژه این بود که اتوماسیون، زندگی آینده‌ی ما را دگرگون خواهد کرد.

 

فرهنگ مجازی ممکن است تنها فرهنگ بین افراد استفاده کننده از اینترنت باشد و یا حتی در دنیای فیزیکی نیز شکل بگیرد. به بیان دیگر فرهنگ مجازی فرهنگ جوامع آنلاین و بر خط است که حاصل استفاده از رایانه است و فرهنگی است که به واسطه‌ی رایانه پیش می­رود. راه ایجاد یک فرهنگ مجازی این است که راه ارتباط الکترونیکی بین ذهن انسان­ها را بدون محدودیت­های فیزیکی و مکانی فراهم کنیم. فرهنگ مجازی یک جنبش وسیع جهانی ناشی از پیشرفت فن­آوری­های دیجیتال و ارتباطات در خلال سال­های 1960 تا 1990م. است.

 

فرهنگ مجازی تا حد زیادی تحت تأثیر سازندگان اولیه به خصوص مهندسان پروژه‌ی اینترنت بود. در حالی که فرهنگ مجازی شکل گرفته در ابتدا یک نوع خرده فرهنگ کوچک بود اما بعدها با توسعه‌ی اینترنت یک فرهنگ مجازی و یک فرهنگ متنوع همراه با ایده­ها و آرمان­های متنوع گردید. فرهنگ مجازی یک فرهنگ شناختی اجتماعی است و نه یک فرهنگ جغرافیایی. در این مقاله سعی شده است، فرهنگ مجازی از جنبه‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، مورد بررسی قرار گیرد. جنبه‌ی نرم‌افزاری بعد معنوی فرهنگ مجازی را در بر می­گیرد و جنبه‌ی سخت‌افزاری بعد مادی فرهنگ مجازی را پوشش می‌دهد.

 

مؤلفه­ ها و ابعاد معنوی فرهنگ مجازی

 

1. هویت؛

 

یکی از مؤلفه­های مهم فرهنگی بحث هویت است. بحث هویت در فضای مجازی حالت پیچیده­ای به خود می­گیرد. در واقع هویت در فضای مجازی ساخته می­شود. در فرهنگ واقعی ما هویت و اعتبار را از مؤلفه­های گذشته‌ی خود، همراهمان داریم. در واقع این هویت گذشته‌ی ما است که به ما شکل می­دهد. نوع رنگ پوست، نژاد، کشور، مذهب و … هویت ما را شکل می­دهند که شاید هیچ کدام از آن‌ها را ما انتخاب نکرده باشیم. اما در فضای مجازی این کاربر است که هویت خود را می­سازد، به هر صورت که علاقه داشته باشد.

 

موارد قابل توجه در هویت در فضای مجازی موارد زیر را شامل می­شود:

 

- ناشناخته بودن در برابر قابل شناسایی بودن؛

 

- مرتبط کردن خود به هویت واقعی و فیزیکی یا ساختن یک هویت جدید.

 

کسانی که معمولاً از هویت واقعی خود در فضای واقعی خرسند هستند همان هویت را در فضای مجازی تکرار می­کنند. در این بین فرد شناساً سعی می­کند تا با استفاده از اینترنت و فضای مجازی حتی هویت خود را بسط دهد و آن را اظهار کند. این کاربر شناساً ممکن است به عنوان مثال از وبلاگ استفاده کرده و به بسط نظریه‌های خود در مورد امور مختلف و بیان دیدگاه­های خود بپردازد. کسی که هویت خود را از راه اینترنت ارتقا می­بخشد به نظرهای کاربران دیگر در مورد خود بسیار اهمیت می­دهد. در مقابل کسانی که سعی در هنجارشکنی و قانون‌شکنی در محیط اینترنت و فضای مجازی دارند با هویتی ناشناس وارد این فضا می­شوند.

 

امروزه به بیان «اسلاوی ژیژک»[1] فضای مجازی با هویت ما بازی می­کند، فضایی که به صورت تصویری هاله‌ای شکل است و نه می­توان گفت واقعی است و نه می­توان گفت واقعیت ندارد. نمی‌دانیم به واقع در فضای مجازی با چه کسی روبه‌رو هستیم و این امر درک محیط را برای ما مشکل می­سازد. فضای مجازی به ما حداقلی از واقعیت را می­دهد و بقیه را باید با تخیل خود، همراه با عناصر فانتزی بسازیم.

 

2. هرج و مرج آنلاین

 

این اصطلاح در فرهنگ مجازی به این امر اشاره دارد که فضای مجازی به عنوان مکانی برای هرج و مرج طلبی و ایجاد جامعه‌ی آنارشیک امکانی بالقوه فراهم آورده است. عدم امکان بیان هویت واقعی، وجود خرده فرهنگ­های هکرها، استفاده‌ی گروهای تروریستی و نژادپرستی برای عضوگیری از راه فضای مجازی و بیان دیدگاه­ها، امکان سوء استفاده از اطلاعات شخصی و فروریختن مرزهای زندگی شخصی، سست شدن روابط و قرار گرفتن روابط در چارچوب آنلاین، امکان دسترسی و انتشار محتواهای مجرمانه مانند دسترسی آسان به محتوای پورنوگرافی و هزاران نمونه‌ی دیگر از مواردی هستند که فرهنگ مجازی را در کنار قابلیت­های فراوان آن برای زندگی به فرهنگی آنارشیک تبدیل کرده­اند.

 

3. زبان، مذهب، سنت‌ها و آداب و رسوم؛

 

بحث در مورد تأثیر فضای مجازی بر سنت‌ها و آداب و رسوم بحث بسیار پیچیده­ و مفصلی است. در این‌جا ما تنها مؤلفه‌ی زبان را به عنوان یک بخش مهم از عناصر فرهنگی مد نظر قرار می­دهیم. گمان می‌رود که بیش از 6000 زبان در جهان وجود داشته باشند. اما از این تعداد نزدیک به 80 درصد آن‌ها در حال نابودی تدریجی هستند.

 

آنچه یک زبان را زنده نگه می‌دارد نه فقط تعداد سخنگویان به آن زبان بلکه به خصوص میزان اسناد موجود به آن زبان و میزان استفاده‌ای است که سخنگویانش از آن برای ایجاد متون نوشتاری انجام می‌دهند. به عبارت دیگر بسیار مهم است که برای آن که زبانی زنده بماند و رشد کند، از آن زبان به مثابه ظرفی برای اندیشه استفاده شود.

 

نگاهی به زبان­های مورد استفاده در اینترنت نشان‌دهنده‌ی آن است که زبان انگلیسی با آن که زبان مادری تعداد کمی از افراد در سطح جهان است اما در فضای مجازی به عنوان زبان اصلی مورد استفاده تلقی می­گردد. این امر زنگ خطر را برای مرگ سایر زبان­ها به عنوان اصلی­ترین مؤلفه‌ی فرهنگی و هویتی به صدا در می­آورد.

 

فضای مجازی با هویت ما بازی می­کند، فضایی که به صورت تصویری هاله‌ای شکل است و نه می­توان گفت واقعی است و نه می­توان گفت واقعیت ندارد. نمی‌دانیم به واقع در فضای مجازی با چه کسی روبه‌رو هستیم و این امر درک محیط را برای ما مشکل می­سازد.

 

مؤلفه­ ها و ابعاد مادی فرهنگ مجازی

 

1. بلاگ؛

 

بلاگ یا وبلاگ در حقیقت یک نوع ژورنال شخصی است که به صورت زمان‌بندی شده توسط کاربر اینترنت برای بیان دیدگاه­های خود در سطح اینترنت انتشار می­یابد. وبلاگ معمولاً توسط یک فرد یا گروهی کوچک در مورد موضوعات مشخص انتشار می­یابد. ظهور وبلاگ به 1990م. می­رسد که امکان انتشار مطالب در اینترنت برای کاربران غیرفنی و روزنامه­نگاران صورت پذیرفت. البته این امکان در گذشته نیز از راه بولتن­ها در اینترنت امکان پذیر بود اما نام وبلاگ را بر روی خود نداشتند و همچنین به نرم‌افزار برای راه‌اندازی نیاز داشتند. اولین وبلاگ توسط «جورن بارگر»[3] در 1997م. ابداع شد.

 

وبلاگ‌ها امکان بیان نظرها به صورت تعاملی را به وجود می­آورند که از این نظر از سایت­های آن زمان جلوتر بودند. افزون بر انتشار مطالب نوعی ارتباط الکترونیکی نیز بین استفاده کنندگان از وبلاگ و خوانندگانشان به وجود می­آید. وبلاگ ترکیبی از متن، لینک و تصویر است. تا سال 2011م. نزدیک به 156 میلیون وبلاگ در جهان وجود دارد.

 

تأثیرات سیاسی وبلاگ در سال­های 2002م. بسیار افزایش یافت و روزنامه‌نگاران و سیاست‌مداران از آن برای بیان نظرها و انتقال دیدگاه­ها به طور وسیعی استفاده بردند. بسیاری در جهان وبلاگ را جایگزینی برای رسانه‌ی روزنامه در جهان می­شمارند. انتقادهایی که امروزه به وبلاگ وارد می­شود از جهت مطالب کذب و بدون استناد آن‌ها و همچنین نامشخص بودن وبلاگر در مواردی مورد توجه مراجع قانون‌گذار قرار گرفته است.

 

2. شبکه­ های اجتماعی؛

 

یک نوع خدمات اینترنتی هستند برای تسهیل ارتباطات میان افراد در زمینه­هایی مانند اشتراک­گذاری علایق، فعالیت­ها، سوابق زندگی است. برخی از شبکه­های اجتماعی در سطح جهانی معروف هستند و پرکاربردند و برخی نیز در سطح منطقه­ای و یا حتی سطح یک کشور خاص. در آمریکا در حدود 47 درصد از بزرگسالان از شبکه­های اجتماعی استفاده می­کنند. اولین شبکه‌ی اجتماعی در اینترنت با امکانات محدود شبکه‌ی (Theglobe.com) بود که در سال 1995م. به‌وجود آمد. در سال 2011م. یک پژوهش نشان داد که 50 درصد از کارمندان بریتانیایی در سر کار خود از شبکه­های اجتماعی استفاده می­کنند در حالی که این امر ممنوع بوده است.

 

یکی دیگر از کاربردهای شبکه­های اجتماعی ایجاد شبکه­های علمی با استفاده از این قابلیت در سطح جهان بوده است. نقدی که به شبکه­های اجتماعی وارد است این است که رابطه­ها را به فضای مجازی محدود می­کند. اکنون در آمریکا از هر دو رابطه یکی از آن‌ها در فضای مجازی در جریان است. همچنین نگرانی­هایی در مورد سوء استفاده از اطلاعات افراد در این شبکه­ها وجود دارد. میزان سوء استفاده­ها در فضاهای مجازی هر روز بیشتر می­گردد که در آن افراد با هویت­های ساختگی به فریب دیگران می­پردازند.

 

این نیاز به ارتباطات فردی که سایت­های اجتماعی ایجاد کرده­اند در نتیجه از بین رفتن این ارتباطات در رسانه­های توده­ای است. در رسانه­های توده­ای، مخاطبان، بالقوه هیچ ارتباطی با هم ندارند و رسانه­های امروزین این خلأ را برای مخاطبان پر کرده‌اند. از طرفی برخی خود این سایت­ها را عاملی برای کاهش ارتباطات می­دانند. امروزه در کشورهای اروپایی و آمریکایی هر چه که فرد در صفحه‌ی سایت­های اجتماعی خود انتشار دهد به عنوان مدرکی در مواقع لزوم در دادگاه­ها مورد استفاده قرار می­گیرد که این امر تعریف حریم خصوصی افراد را تحت تأثیر قرار می­دهد.

 

3. بازی­های آنلاین؛

 

یکی دیگر از جنبه­های مشترک پر طرفدار فضای مجازی و مؤلفه­های فرهنگ مجازی، بازی­های بر خط یا آنلاین هستند. این بازی­ها با استفاده از اینترنت این قابلیت را به چندین کاربر می­دهند تا به صورت هم‌زمان در فضای مجازی به بازی با هم بپردازند. این بازی­ها، از بازی­های ساده‌ی نوشتاری تا بازی­هایی با گرافیک بالا را شامل می­شوند. مانند سایر امکانات فضای مجازی نیز این امکان اولین بار در دهه‌ی 90 میلادی پا به عرصه‌ی وجود گذاشتند. نام بردن از اولین بازی­ها کار سختی است اما اکثر بازی­ها همراه با تولید نرم‌افزار جاوا[4] و فلش پلیر[5] پا به عرصه گذاشتند. از انتقادهایی که به بازی­های آنلاین می­گردد این است که درجه‌ی ابتلای اعتیاد افراد به این بازی­ها بسیار بالا است و به نحوی است که زندگی فرد را مختل می­کنند.

 

نقدی که به شبکه­های اجتماعی وارد است این است که رابطه­ها را به فضای مجازی محدود می­کند. اکنون در آمریکا از هر دو رابطه یکی از آن‌ها در فضای مجازی در جریان است. میزان سوء استفاده­ها در فضاهای مجازی هر روز بیشتر می­گردد که در آن افراد با هویت­های ساختگی به فریب دیگران می­پردازند.

 

4. چت؛

 

نوعی ارتباط بر پایه‌ی اینترنت است مبتنی بر پیام متنی سریع بین فرستنده و گیرنده در سطح جهان. این امکان قابلیت چت ویدئویی و صوتی و حتی چت هم‌زمان چندین نفر در آن واحد را دارد. تاریخچه‌ی اولین ارتباط به صورت چت به سال 1974م. بر می­گردد. این امکان در سال 1980م. بسیار همگانی گشت. چت نقش مهمی در ایجاد کردن گروه‌های خرد فرهنگ در جامعه دارد. هرچند امروزه امکان چت به طور مستقل کمتر وجود دارد و این امکان در کنار سایر امکانات فضای مجازی به عنوان یک انتخاب مطرح است. به عنوان مثال در سایت­های اجتماعی و بازی نیز امکان برقراری چت بین کاربران وجود دارد. انتقادهایی که به چت می­شود در مورد زبان مورد استفاده از چت است که بیشتر انگلیسی است و یا ترکیبی از ظاهر انگلیسی با یک زبان دیگر. نوشتن می­تواند بیان انسان را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

 

امروزه کودکان زیادی را در جامعه می­بینیم که سرعت تایپ کردن به مراتب بالاتری نسبت به سرعت صحبت کردن دارند که این امر به دلیل فزونی استفاده از چت­ها در تمامی بخش­های متنوع زندگی است. نگرانی در مورد ایجاد یک دستور زبان جدید نیز وجود دارد. تحقیقات نشان می­دهد در آمریکا اکثر کودکان نمی­دانند مخفف­های کلماتی که در اینترنت مورد استفاده قرار می­گیرند چه معنایی دارند. موج افزایش استفاده از کلمات مختصر شده‌ی انگلیسی در چت روم­ها در حال افزایش است. نگرانی­ها همچنین از اطلاعات درون محیط مجازی نیز وجود دارد که هیچ کنترلی بر آن‌ها مانند رسانه­های چاپی نیست، از نظر غلط املایی و … و نوعی زبان جدید در چت­ها در حال ایجاد شدن است. این امر به خصوص در مورد کاربران جوان اینترنت بیشتر صدق می­کند که خود را زیادتر از افراد دیگر با رسانه­های جدید تطبیق می­دهند.

 

5. یوزنت­ها[6]؛

 

به عنوان انجمن­های اینترنتی شناخته می­شوند که از 1980م. به این سو مورد استفاده قرار می­گیرند. افراد عضو از راه سرورهای مختلف از اخبار و اطلاعات به صورت نیوزفید[7] مطلع می­گردند. این سیستم یک سیستم قدیمی ارتباطی بین رایانه­هاست که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می­گیرد. امروزه این سیستم نقش خود را در سرویس­های پست الکترونیک[8]، وبلاگ­ها و … بازی می­کند. این سیستم نقش مهمی در فرهنگ مجازی داشت زیرا به نحوه‌ی مؤثری امکان ارتباط بین رایانه­ها را فراهم ساخت. نقدی که بر این امکان در فضای مجازی می­توان ارائه داد مانند موارد قبلی عدم امکان جلوگیری از محتوای مجرمانه­ای است که توسط این انجمن­ها ممکن است در فضای اینترنت منتشر شوند و همچنین امکان تشخیص اینکه فردی با هویت واقعی در این انجمن­ها عضو است، بسیار مشکل است.

 

تحقیقات نشان می­دهند که امروزه فرهنگ سایبر یک فرهنگ واحد نیست و فرهنگ­های گوناگون از آن به نحوی برای بازنمایی خود استفاده می­کنند و امکانی را برای تکثیر فرهنگی به وجود آورده است. جامعه‌ی ما نیز باید در این بین جای خود را پیدا کند.

 

6. بولتن بورد سیستم[9]؛

 

یک سیستم رایانه‌ای راه­اندازی نرم‌افزار است که به کاربران این امکان را می­دهد که توسط یک برنامه به یک ترمینال متصل گردند. در واقع نوعی برنامه‌ی بارگذاری[10] و بارگیری[11] در محیط مجازی است. این سیستم به کاربران این امکان را می­دهد تا محتوای مورد درخواست خود را از اینترنت به راحتی دریافت کنند و یا در آن قرار دهند. این قابلیت امکان ایجاد بازی­های چند کاربری را در ترمینالی واحد می­دهد که باعث پیشرفت روزافزون بازی­های آنلاین در محیط اینترنت گردید. این قابلیت در 1973م. در کالیفرنیا مورد استفاده قرار گرفت.

 

امروزه نسخه‌های بسیار جدید این قابلیت با توجه به افزایش پهنای باند اینترنت روانه‌ی دنیای مجازی شده­اند که از آن‌ها می‌توان به «بیت تورنت»[12] و «نپ استر»[13]اشاره کرد. امروزه تخمین زده می‌شود نزدیک به 70 درصد از کاربران اینترنت به اشتراگ­گذاری فایل در اینترنت می­پردازند[7].

 

این قابلیت بحث­های حقوقی زیادی را در مورد استفاده از حق کپی‌رایت در اینترنت برانگیخته است زیرا با استفاده از آن هر شخصی قابلیت آن را داشت که محتوای خاصی را در اینترنت انتشار دهد. به خصوص امروزه که امکان این کار بسیار سریع‌تر و راحت­تر گردیده است. مخالفان بر عدم نظارت بر محتوای انتشار داده شده و همچنین عدم رعایت حقوق مؤلف تأکید دارند. از طرفی امکان به اشتراک­گذاری فایل­های جاسوسی و ویروس توسط این قابلیت در اینترنت بسیار بالا است.

 

7. تجارت الکترونیک؛

 

این امکان به استفاده از اینترنت برای اهداف اقتصادی و مالی، کالا و خدمات اشاره دارد. این امر به امکان انتقال الکترونیکی وجه، بازاریابی اینترنتی و پردازش داده­ها و تراکنش­های مالی بانکی توسط اینترنت اشاره دارد. مراکز خرید مجازی، به‌دست آوردن اطلاعات مشتریان بالقوه از راه اینترنت و خرید و فروش اینترنتی از قابلیت­هایی هستند که اینترنت برای تجارت فراهم کرده است. قدمت این سیستم هم به دهه‌ی 70 میلادی می­رسد که اولین تبادل الکترونیکی داده­های مالی بین ایالات متحده و بریتانیا صورت پذیرفت. در حال حاضر قانون مالی جامعی در اینترنت وجود ندارد و هر کشور با توجه به قوانین خود با آن برخورد می­کند که این امر کار را برای معاملات بین‌المللی سخت کرده است اما با این حال هر سال، 11 درصد به حجم تجارت اینترنتی افزوده می­شود. از دیگر سو قوانین خاصی برای تبلیغات اینترنتی وجود ندارد و احتمال کلاهبرداری در اینترنت بسیار بالاتر از تجارت در دنیای واقعی است.

 

8. نمادهای مجازی[14].

 

در سطح اینترنت مجموعه‌ای از نمادها وجود دارند که گاهی در حقیقت به جای بیان کلمات به کار می­روند مانند اسمایل­ها[15] در یاهو مسنجر و یا آواتارها که در سایت­ها مورد استفاده قرار می­گیرند و یا علامت­های اختصاری و … . کلاً در اینترنت صدا­ها، تصاویر و محیط دو بعدی و سه بعدی نوعی واقعیت مجازی را در ذهن افراد شکل می­دهند که این امر در قالب نمادهای مجازی صورت می­گیرد که حکم نشانگاه مشترک را در بین کاربران بازی می­کنند و نقش مهمی در شکل‌گیری فرهنگ مجازی دارند. این نمادها نقش مهمی در شکل‌گیری جهان مجازی دارند. این نمادها سعی می­کنند تا به کاربر القا سازند که در یک جهان دیگر در حال زندگی است و با توجه به توسعه‌ی روزافزون قابلیت­های گرافیکی این امر بیشتر به چشم می­خورد که شاهد آن باشیم که نمادها هر چه بیشتر به واقعیت‌سازی روی بیاورند.

 

خاتمه

 

در خاتمه باید گفت، تحقیقات نشان می­دهند که امروزه فرهنگ سایبر یک فرهنگ واحد نیست و فرهنگ­های گوناگون از آن به نحوی برای بازنمایی خود استفاده می­کنند و امکانی را برای تکثیر فرهنگی به وجود آورده است. جامعه‌ی ما نیز باید در این بین جای خود را پیدا کند. در واقع این فضای مجازی نیست که مانند رسانه­های سنتی به مخاطب شکل می­دهد بلکه مخاطبان هستند که به دنیای مجازی شکل می­دهند.

 

هنجارهای سنتی، قوانین و … که جلوی بروز فرهنگ­ها را گرفته­اند در فضای مجازی رنگ می­بازند. این فضای تعاملی به غیر از امکاناتی که در اختیار ما قرار می­دهد آسیب­هایی جدّی را هم برای ما به همراه دارد. لزوم توجه به بحث­هایی مانند زبان فارسی در فرهنگ مجازی، هویت ایرانی- اسلامی در فضای مجازی و کنترل آسیب­های ناشی از هرج و مرج آنلاین، ضروری به نظر می­رسد.(*)

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1] .Slavic zizek

 

[2] .online anarchy

 

[3] .Jorn Barger

 

[4] .java

 

[5] .flash player

 

[6] .Usenet

 

[7] .newsfeed

 

[8] .email

 

[9] .Bulletin Board System

 

[10].upload

 

[11].download

 

[12]. Bit torrent

 

[13].Napster

 

[14] .virtual symbols

 

[15].smile

 

منابع:

 

-cyberculture, n”. OED online. Oxford University Press. December2001

 

-http://s-zizek.blogspot.com

 

-http://anthropology.ir/node/609

منبع: وبگاه جنگ نرم(www.psyop.ir)


[ جمعه 91/4/2 ] [ 8:36 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

شعبان شد و پیک عشق از راه آمد 

عطر نفس بقیة الله آمد

با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسین

یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد

 

سلام و عرض تبریک بمناسبت فرا رسیدن شعبان المعظم ماه پیامبر اعظم(صل الله علیه و آله و سلم)

 


برای ادای دین به مردم مسلمان و انقلابی منطقه خاورمیانه و برای اینکه تنوعی ایجاد کرده باشم، چند کاریکاتور براتون با موضوع حکام این کشورها براتون میذارم:

مسابقات فرمول یک که اخیرا در بحرین برگزار شد و اعتراضات زیادی رو بدلیل نادیده گرفتن قیام مظلومانه این مردم در زیر سایه این مسابقات برانگیخت

tvl,g

متاسفانه بقیه تصاویر لود نشدن!

تا چند ساعت دیگه خدمت میرسم..


[ جمعه 91/4/2 ] [ 7:44 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان