سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منتقدانه
.. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد: آگاه باشید ای جهانیان! که منم امام قائم.. آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند.. آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند.. *یالثارات الحسین علیه السلام*
قالب وبلاگ

بلاهت بعضیها که از اسکار مزدورانه اصغر فرهادی ذوق زده و جوگیر شدن، چه زود مشخص شد:

احساس مسئولیت سازنده «جدایی...»

در حالی که یک دهه از اشغال سرزمین افغانستان به دست متجاوزین غربی می گذرد، سازنده «جدایی نادر از سیمین» نسبت به پایمالی حقوق مهاجرین افغانی مقیم ایران به ناگهان احساس مسئولیت کرد!

به گزارش مشرق به نقل از کیهان، اصغر فرهادی گفته است به نشانه همدلی با مهاجرانی افغانی مقیم ایران و بی مهری دولت و مردم ایران نسبت به مهاجران افغانستان! به ایران سفر می کند، فرهادی توضیح نداده است چرا در برابر جنایات آمریکا در افغانستان و قتل عام چند ده هزار افغانی توسط مهاجمان غربی و طالبان، احساس مسئولیت و همدلی نکرده است؟! اما همصدا با رسانه های بی بی سی و رادیو فردا نسبت به نادیده گرفتن حقوق مهاجران افغانی در ایران قصد آن دارد فیلمی از مهاجران افغانی بسازد.
وی همچنین گفته است که: «انداختن علت ناامنی و بیکاری به گردن مهاجران فرار از پذیرش مسئولیت اجتماعی» است.
ای کاش سازنده فیلم «جدایی...» علت العلل آوارگی و ستم بر مردم و مهاجران افغان از کشورشان را هدف خود قرار می داد و مسئولیت اجتماعی خود را در قبال ستم کشورهای متجاوز غربی ایفا می نمود!
جنجال سازی اخیر و سفر تبلیغاتی احتمالی فرهادی به ایران، بخوبی از دلایل اعطای اسکار و ستاره سازی محافل شبه فرهنگی غرب علیه کشورهای هدف حکایت می کند

منبع: مشرق نیوز


[ سه شنبه 91/2/12 ] [ 6:29 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

همیشه از خودم می پرسم: میشه دستگاههای زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد یه اقدام فرهنگی بی حاشیه انجام بدن! و حداقل یک روز از سوتی بدور باشن؟! هیهات!:

خلیج فارس و کنسرت موسیقی برآمده از لس آنجلس

شهداد روحانی از لوس آنجلسی هایی است که بیشتر از یک رهبر ارکستر ،به رقاصه ای روی سن شبیه است. کادوی وی برای خواننده و هنرپیشه پورنو "نوش آفرین" ؛ آهنگ ترانه "گل هام گل افتابگردون" بوده است! وی حتی با اخذ مبالغی گزاف از بیت المال، ارکستر سمفونیک تهران را در جشنواره موسیقی فجر در اختیار گرفت!

همین چند روز پیش بود که برخی از رسانه های داخلی با ذوق زدگی زایدالوصفی خبر از ورود شهرداد روحانی به کشور دادند و همین رسانه ها دیروز در گفتگویی با روحانی، خبر اجرای کنسرت "خلیج تا ابد فارس" به بهانه گرامی داشت نام خلیج فارس توسط وی را منتشر کردند.

هرچند با کنار رفتن ب. ر. انتظار بر بهبود وضعیت هنر در عرصه موسیقی بود که به نظر می رسد ؛ این ماجرا فقط جهت آرام کردن افکار عمومی مردم و هنرمندان بود وگرنه ساختار پر از اشکال صحنه موسیقی نمی توانست بهتر و با عزت تر از این عمل کند. تاکنون مسئولین ارشاد و دفتر موسیقی ارشاد درباره چگونگی ارتباط بی بی سی و شهداد و نحوه انتخاب وی به عنوان چهره هنری ارشاد اسلامی اظهار نظر نکرده اند. این چهره پروازی موسیقی همواره با صرف هزینه های بسیار از جیب مردم به رهبر هنری مهم ترین جریان موسیقی ایران اسلامی معرفی می گردد.

هنوز معلوم نیست چه زمانی مردم به جای نمایندگان خود از وزیر درخواست پاسخ و عمل صحیح به مسئولیت خود را خواهند نمود.مشرق پس از حضور شهداد روحانی در عرصه موسیقی کشور چندین بار با انتشار گزارشهایی به سیاست " حمایت و پشیبانی نرم از عناصر بیگانه در عرصه های هنری" انتقاد کرده اما تاکنون مسولان پاسخ روشنی به این انتقادات نداده‌اند.
 
شهداد روحانی کسیت؟
شهداد روحانی از لوس آنجلسی هایی است که بیشتر از یک رهبر ارکستر ،به رقاصه ای روی سن شبیه است. کادوی وی برای خواننده و هنرپیشه پورنو "نوش آفرین" ؛ آهنگ ترانه "گل هام گل افتابگردون" بوده است! وی حتی با اخذ مبالغی گزاف از بیت المال، ارکستر سمفونیک تهران را در جشنواره موسیقی فجر در اختیار گرفت!

او هرگز به عنوان هنرمند وزین موسیقی کلاسیک شناخته شده نیست؛ اما "بی بی سی" وی را خوب می شناسد . معمولا هر ماه او برنامه ای با "تلویزیون بی بی سی" به عنوان یک مطرب ایرانی برگزار می کند و زندگیش در" بی بی سی" فیلم می شود! وی و برادرش هرگز انتساب خود را به بهائیت تکذیب نکرده اند و انوشیروان به عنوان عضوی از تیم تامین مالی با ایرانیکای دولت امریکا با مطربی به جمع آوری پول برای تالیف ایرانیکا می پردازد.

v,phkd


پول های روحانی در جیب کدام پروژه ریخته می شود؟
ایرانیکا مجموعه دایره المعارفی است که توسط مرکز آمریکایی ایرانشناسی در حال تدوین است ؛ دولت آمریکا ، سازمان سیا و موسسات وابسته و تعدادی از روشنفکران فراماسون سعی در معرفی آن به عنوان مرجع فرهنگ و تمدن ایرانی دارند و تالیف آن بدون تردید یکی از اقدامات بنیادین غرب برای مقابه با ارزش های اسلامی – ایرانی است و در راستای تهاجم فرهنگی و جنگ نرم صورت می گیرد.
دایره المعارف ایرانیکا با توجه به هزینه کلان انجام شده برای آن بعد ها به صورتی به ظاهر موجه به صورت اثری ماندگار باقی می ماند تا تاریخ و فرهنگ آنگونه که صهیونیست ها و آمریکایی ها می خواهند نقل گردد و روایت شود .
از دویست و و هفتاد و نه نفری که در تهیه جلد اول این مجموعه فعال بوده اند دویست و سی و یک نفر آنها آمریکایی و فقط سی و هشت نفر ایرانی بوده اند.
امریکا و صهیونیسم برای "تحریف نامه ی ایرانیکا" سرمایه گذاری کلانی را انجام داده اند و برای آن تیم های بسیاری را تدارک دیده اند که مدیریت این تیم ها بر عهده احسان یارشاطر مشاور بنیاد فرهنگی پهلوی ، استاد اسبق دانشگاه تهران ؛ پیرو فرقه ضاله بهائیت و عضو لژ فراماسونی "مهر" و عضو فعلی کلوپ روتاری "رنچو پارک" لوس آنجلس است. از ویژگی های لژ مهر حضور استادان علوم انسانی بود که فعالیت خاصی را در کم رنگ کردن تاریخ و ادبیات ایران و اسلام و بزرگ نمایی فرهنگ شرک آلوده قبل از اسلام بوده است.
اما در تالیف ایرانیکا، احسان یار شاطر همواره از پیروان فرقه بهائیت مدد جسته و از این طریق سعی در بکار گیری اصطلاحات و الفاظ فارسی رایج در میان بهائیان داشته است.
وی در فصل نامه ره آورد، می نویسد: " ایران سرزمین دین ها و دین آوران است و تنی چند از نام آورترین دین آوران جهان همچون زرتشت و مانی و باب و بها از این سرزمین برخاسته اند."
دولت آمریکا به احسان یار شاطر و تیم های طرفدار ایرانیکا به عنوان ژنرال های مهاجم فرهنگی می نگرد، طوری که هزینه ایرانیکا 35 میلیون دلار براورد شده است که بیش از یک ونیم برابر بودجه بیست میلیون دلاری کنگره آمریکا برای ایجاد اغتشاش سیاسی اجتماعی در ایران است. اما ظاهرا بودجه پروژه ایرانیکا از سه محل تامین می شود ؛ بنیاد علوم انسانی دانشگاه کلمبیا؛ موسسات و افراد فرهنگدوست ایرانی و در نهایت دولت آمریکا و کنگره . هزینه های جاری محل کار نیز بر عهده دانشگاه است. یکی از اعضای بنیاد کیان اظهار می دارد دانشگاه کلمبیا تحت نظارت سازمان سیا قرار دارد.
بنیاد ملی علوم انسانی در آمریکا یک موسسه فدرال است اما از شرایط کمک آن به ایرانیکا وادار ساختن ورود سایر ایرانی ها به تیم حامی این مجموعه است؛ تیم ایرانی علیرغم اینکه به ظاهر باید عهده دار بخشی از هزینه باشد تنها به ظاهر در این امر مشارکت می کند زیرا که کمتر ایرانیی آماده همکاری با سازمان های جاسوسی برای تحریف تاریخ مرز و بوم خود می باشد!
از موسسات ایرانی حامی ایرانیکا می توان بنیاد "محوی" متعلق "ابوالفتح محوی" و بنیاد مطالعات ایران و عناصر غارتگر بیت المال و بهائی مانند اسکندر ارجمند ؛ ثابت پاسال و بخشی از افرادی که عنوان هنرمند را یدک می کشند مانند عارف خواننده آبله گون و شهلا سرشار و انوشیروان روحانی از بهائیان ومطربین و افراد فاسد و منحط رژیم گذشته و از لوس آنجلسی های فعلی نام برد.
گردهمائی کانون دوستداران دانشنامه ایرانیکا پانزدهم فوریه 2007 (26 بهمن) و با حضور احسان یار شاطر در دبی برگزار می شود. سیمین بهبهانی، عضو کانون نویسندگان و انوشیروان روحانی از کارگزاران موسیقی رژیم پهلوی و عارف خواننده از کسانی که در جنگ تحمیلی فعالیت وسیعی علیه دفاع مقدس داشت از دیگر شرکت کنندگان این همایش بودند. دانشنامه ایرانیکا گسترده ترین اثر معاصری است که در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران به روایت و سفارش صهیونیست ها و امریکایی ها گردآوری شده است تا تاریخ ما آنطور که خواسته غرب است نوشته شود.
این مراسم پیرو مراسم سال قبل ایرانیکا که به نام شب "بوعلی" درسوئیس برگزار شد و در آن نیز جریان انوشیروان روحانی و شهلا سرشار برای جمع آوری پول در صحنه بودند. پطرس غالی دبیرکل سابق مصری سازمان ملل به آن مراسم پیام فرستاده بود.
به نظر می رسد میدان دادن به آقای شهداد روحانی در ارکستر سمفونیک تهران خارج از نظام ارزشی ساختار جامعه و در تلاش برای حساسیت زدائی از باور ها وتحقیر مردم و هنرمندان داخل کشور باشد که کاملا طراحی شده از سوی ساختار های ویژه مرموز هدایت می گردد و شاید به توان به جسارت تهاجمی پیچیده در عرصه فرهنگ دانست که در عرصه رفتار های فردی و اجتماعی و تشکیک درعقاید و باورها دینی و سیاست عرضه می گردد.
آیا وقت آن نرسیده است که شورا های عالی فرهنگ به رصد نکته های کوچک اما بسیار بزرگ در فرهنگ و هنر بپردازند؟ و جامعه را با هنر پاک و هنرمند خردمند غنا بخشند؟

منبع: مشرق نیوز


[ سه شنبه 91/2/12 ] [ 6:25 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

نظر جالب اهالی ابوموسی درباره ادعای امارات

ادعاهای واهی امارات درباره مالکیت بر جزیره ابوموسی باعث شد ایرانیان بیش از پیش علاقه خود را به خاک ایران نشان دهند آنقدر که تجربه دیدن این جزیره را به زودی در برنامه های سفر خود می گذارند. از سوی دیگر ساکنان جزیره با بی اهمیتی نسبت به اظهارات و تهدیدها بار دیگر ثابت کردند ابوموسی ایرانی ترین جزیره خلیج فارس است.

به گزارش مشرق به نقل از مهر، جزیره ابوموسی تا بندرعباس 283 کیلومتر و تا بندرشارجه 65 کیلومتر فاصله دارد. این جزیره که از شمال به تنب کوچک و از شمال شرقی به جزیره تنب بزرگ نزدیک است جنوبی ترین جزیره ایران است. جزیره ای که در آن 6 هزار ایرانی زندگی می کنند و حدود 8/12 کیلومتر مربع مساحت دارد.

کشورهای بیگانه به دلیل موقعیت استراتژیک جزیره همیشه قصد داشته اند هر طور شده آنها را از آن خود کنند چه زمانی که در اختیار بریتانیایی ها قرار گرفت چه اکنون که اعراب کشور تازه تاسیس امارات ادعای مالکیت بر آن را دارند. آن هم به دلیل سکونت تنها چهار نفر اماراتی در روستای کوچکی در ابوموسی. با جمعیتی که بیشتر آنها ملیت کشورهای دیگر را دارند.

در این میان ادعای مالکیت اماراتی‌هایی که تا 40 سال پیش جهان کشوری به این نام را به رسمیت نمی شناخت بر جزایر سه گانه خلیج فارس از جمله ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به حدی برای ساکنان جزیره ابوموسی بی اهمیت است که تنها در مقابل شنیدن این صحبتها عنوان می کنند اماراتی ها رعیتهایی بودند که ایران اجازه داد گوسفندشان را برای چرا به این سرزمین بیاورند اما حالا که عده محدودی از آنها در ابوموسی اجازه اقامت دارند ادعا می کنند جزیره مال آنهاست درحالی که اگر حتی یک بار به جزیره سفر می کردند متوجه اشتباهاتشان می شدند!

نیشخند اهالی جزیره ابوموسی به اظهارات اماراتی ها

کارشناسان مسائل بین المللی هم این روایت اهالی را که شیخ نشینان عرب زمانی با اجازه دولت ایران برای چرای گوسفندان از مراتع سرسبز خلیج های ایرانی استفاده می کردند تایید می کنند.

با این حال مردم جزیره ابوموسی هر کدام نظرات مختلفی و البته واحدی درباره ادعاهای واهی امارات دارند.

مانند قاسم رستاخیز که کارش ماهیگیری در آبهای خلیج فارس است. رستاخیز هم مانند بسیاری از اهالی جزیره اهل بندرعباس است و برای گذراندن زندگی چند سالی است به اینجا آمده و تنها از همین راه نان می خورد.

او هم مانند اهالی دیگر جزیره درباره ادعاهای امارات نیشخندی می زند و می گوید: ابوموسی خاک ایران است. مال ماست. امارات هم زیاد حرف می زند چون نمی تواند این خاک را از ما بگیرد. آنها حتی حق حرف زدن هم ندارند.

رستاخیز ادامه می دهد: وقتی این صحبت ها مطرح شد مردم اینجا هیچ واکنشی نشان ندادند چون مطمئن هستند امارات نمی تواند با ایران مقابله کند و نیروهای نظامی جزیره هم حق پرواز در آسمان و شنا در خلیج را به آنها نمی دهند به همین دلیل از اینکه می بینیم خارجی ها چقدر از اینکه جزیره مال ایران است حسودی می کنند، خوشحالیم!

اماراتی ها از پوشش زنان در مراسم استقبال از احمدی نژاد تعجب کردند

در همین حال اعظم کریم زاده، همسر رستاخیز که متوجه می شود صحبت درباره ابوموسی است می گوید: وقتی رئیس جمهور به اینجا آمد اماراتی ها ادعا کردند که ابوموسی مال آنهاست چون تا به حال مقامات مسئول اینجا نیامده بودند اما شنیدم که عربها گفته اند چرا زنان ابوموسی به جای چادر بندری چادر مشکی به سر کرده اند مگر آنها عرب نیستند؟ این نشان می دهد که حتی نمی دانند که همه مردم جزیره ایرانی هستند و از آنها فقط تعداد محدودی در جزیره زندگی می کنند.

بی اهمیتی ایرانیان ساکن آبی ترین جزیره خلیج فارس نسبت به این موضوع را حسن زاهدی هم تایید می کند و همانطور که به مشتری های مغازه لوکس فروشی اش پاسخ می دهد می گوید: یکی از عرب ها گفته که به زودی یک کشتی به جزیره می فرستد اما اماراتی ها نمی توانند از آسمان وارد جزیره شوند پس باید شناکنان بیایند که در آن صورت ما آنها را در تور ماهیگیری می اندازیم.

متجاوزان را مانند ماهی با نیزه شکار می کنیم

این تهدیدات و اظهارات واهی اعراب امارات به حدی برای مردم جزیره خنده دار است که محمد شرفی از ماهیگیران جزیره می گوید: برخی از ماهی های جزیره را با نیزه شکار می کنیم بگذارید اماراتی ها پایشان به جزیره برسد آنها را با نیزه گرفته و تحویل می دهیم!

او که از 15 سال پیش برای کار به جزیره آمده می گوید: آن زمان که عرب ها برای چراندن گوسفندهایشان به اینجا آمدند نباید اجازه می دادیم که تا هر وقت دوست داشتند در جزیره بمانند آن وقت دیگر نمی توانستند ادعای تصاحب سرزمین مان را بکنند!

رد ادعاهای اماراتی ها درباره جزایر ایرانی حتی در میان کودکان دبستان جزیره ابوموسی نیز نمود دارد آنقدر که اگر از یزد هم به این جزیره آمده باشند خود را جزیره ای می نامند مانند حسین علیپور دانش آموز کلاس دوم راهنمایی که می گوید: شنیده ام امارات درباره جزیره ما چی گفته اما می دانم که هیچ وقت نمی تواند بگوید ابوموسی جزیره آنهاست چون حتی در کتابهای جغرافی و تاریخی هم آمده که اسم جزیره ابوموسی وتنب بزرگ و کوچک ایرانی است... .

منبع: جهان نیوز


[ سه شنبه 91/2/12 ] [ 6:18 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

فوری!:

ایرانیان فیس بوک، صفحه پادشاه عربستان و کاخ سفید را ترکاندند!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
کاربران ایرانی در فضای وب در راستای حمایت از نام "خلیج فارس" و مالکیت ایران بر جزایر سه گانه، با تشکیل کمپین‏های حمایتی‏ در فیس‌بوک، ده‌‌ها هزار نظر را منتشر کردند.

به گزارش انتخاب به نقل از سیتنا، کمپین‌های بسیاری را می‌توان در فضای مجازی یافت که حول محورهای مشترک، کاربران را برای یک حرکت اجتماعی،‌ سیاسی و یا حقوق‌بشری سازمان داده‌اند. کاربران ایرانی نیز در شکل‌دهی به کارزارهای مختلف تبلیغاتی فعال‌اند.

در این راستا دویچه وله می‏نویسد: یکی از مهمترین موضوعاتی که در فضای مجازی به شکل‌های مختلف مورد توجه واقع شده، مساله‌ی نام "خلیج فارس" است. شاید بتوان گفت کمتر کاربر ایرانی است که این کمپین‌ها را ندیده و یا ایمیلی برای مشارکت در آنها دریافت نکرده باشد. گفتنی است تلاش برای حفظ نام خلیج‌فارس یکی از قدیمی‌ترین کمپین‌های مجازی فضای وب فارسی است.

در چند روز گذشته در شبکه‌ی اجتماعی فیس‌بوک تصاویر خلیج‌فارس و جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی با این عبارت به اشتراک گذاشته شد: «امشب ساعت 11 به وقت تهران همه کسانی که پروفایل خود رو به عکس خلیج فارس تغییر دادن با کامنت "PERSIAN GULF FOR EVER " توی پیج ملک عبدالله پادشاه عربستان و پیج کاخ سفید، کامنت خلیج فارس برای همیشه رو می‏ذاریم.»

این حرکت باعث شد که تنها درمدت 24 ساعت بیش از یک‌صدهزار پیام در صفحه‌ای که به پادشاه عربستان منسوب است، منتشر شود. صفحه‌ای با عنوان کاخ سفید نیز شرایط تقریبا مشابهی داشت.

بسیاری از کاربران فضای مجازی فعال در این کارزار، از این اتفاق به عنوان یک "حرکت جمعی بسیار موفق و پیروزی درخشان" یاد می‌کنند.
منبع: انتخاب

[ سه شنبه 91/2/12 ] [ 6:14 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

هیچ توضیحی ندارم!!!:(فقط مدیران دارای حقوقها و پادشهای میلیونی اگر قصد مردن ندارن!، برن خجالت بکشن!

 

پاسخ غرور شکسته این پدران را چه کسی می‏دهد + عکس

من نمی‏دانم کودکی که درون خانه نشسته است و پدرش یکی از این کارگرانی است که به دیوار استانداری خوزستان برای گرفتن حقوق 34 ماه عقب افتاده‏اش تکیه زده است، شب با کدام پول شکمش سیر می‏شود؟

رجا نوشت:امروز در آفتاب داغ اهواز از ماشین که پیاده می‏شوم با جمعیتی روبرو می‏شویم که عده ای از آنها روی زمین نشسته‏اند و عده‏ای بی قرار و کلافه راه می‏روند. برخی‏ها هم آن طرف‏تر به دیوار استانداری خوزستان تکیه داده‏اند.

به خبرنگار بودنم که پی بردند به سمتم هجوم می‌آوردند. همه با هم حرف می‏زدند مثل کسی که آتش درونش زبانه می کشد و انگار با حرف‏ها و درد دل‏های بی وقفه‏شان آب سردی بر گرمای وجود پر از غم درونشان می‏ریختند.

مسئله چیست؟ تجمع دوباره این طیف کارگر برای چیست؟ کدامین مسئول، مسئولیت خود را در قبال این مردم انجام نداده است که تجمعات چند باره را باعث شده است؟
حرف‏ها حکایت از ضعف عملکردها و عدم پیگیری‏های مسئولین مربوطه در شرکت لوله‏سازی خوزستان داشت. زخمی که انگار هیچ گاه نمی‏خواهد بستر ناامنی‏اش را برای آرامش خانواده‏های این کارگران جمع کند. چه کسی می‏تواند احساس دختر دانشجوی این کارگر را درک کند که پدرش به ما می‏گوید چندین ماه است که حقوق نگرفته است و به این دلیل فرزندش را این ترم به دانشگاه نفرستاده است؟
چه کسی می‏تواند تصور کند حال درون و جسم بیمار فرزند آن کارگر را که داروهایش از فلان کشور خارجی می‏آید؟ و امروز پدرش که کارگر شرکت لوله سازی خوزستان است به ما می‏گوید لحظه‏ای که فرزندم جلوی من بی‏هوش می‏شود چه کند؟!
من نمی‏دانم کارگری که می‏خواست یک کپی از برگه مطالباتش برای ما بگیرد اما پول نداشت و همکارش یک صد تومانی به او داد، شب که بشود حس دستان خالی‏اش در موقع ورود به خانه چه خواهد بود؟
من نمی‏دانم کودکی که درون خانه نشسته است و پدرش یکی از این کارگرانی است که به دیوار استانداری خوزستان برای گرفتن حقوق 34 ماه عقب افتاده‏اش تکیه زده است، شب با کدام پول شکمش سیر می‏شود؟
من نمی‏دانم آنگاه که یکی از این مردان با دست‏های خالی‏اش در نگاه فرزند و همسرش تحقیر می‏شود، کدام مسئول از حال غرور شکسته آنها با خبر می‏شود و با خبر است از حال کارمند رسمی این شرکت که حالا مسافر کشی می‏کند و می‏گوید بحرانی که از سال 86 برای گرفتن حقوق‏شان از این شرکت به وجود آمده است را به کجا مدفون کند که حتی مادرش حرفش را باور نمی کند که 34 ماه است حقوق نگرفته است.
شرکت بحث برانگیز لوله سازی خوزستان، شرکتی که عامل درهای بسته‏اش وام‏های کلانی است که برخی از افراد گرفته‏اند و گریخته‏اند. عاملش سهام داری برخی از فعالان ورزشی است که سال‏ها طول می‏کشد تا گذرشان به اهواز بخورد.
و اما اینک تعدادی از کارگران این شرکت که خواهان بازنشستگی هستند و ترخیصی آنها هم از جانب شرکت لوله سازی خوزستان و هم از جانب سازمان تامین اجتماعی تایید شده است، با جواب منفی مسئولین کار و تامین اجتماعی مواجه شده‏اند و هیچ کس پاسخ گوی این درد نیست.
تمام حرف این کارگران کار کرده و حقوق نگرفته، این است؛ اول، راه‏اندازی شرکت لوله سازی خوزستان دوم، تایید بازنشستگی کارگران سوم، پرداخت حقوق 34 ماه عقب افتاده‏شان.
این مشکل تنها نیازمند همت مسئولان است تا برای همیشه حل شود و امیدواریم در این خصوص تلاشی عمیق صورت بگیرد که دیگر شاهد این صحنه‏ها نباشیم و بیش از این دیگر پدرانی شرمنده‏ی نگاه‏های مطالبه گرانه فرزندانشان نباشند.
منبع: جهان نیوز

[ سه شنبه 91/2/12 ] [ 6:9 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان