سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منتقدانه
.. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد: آگاه باشید ای جهانیان! که منم امام قائم.. آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند.. آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند.. *یالثارات الحسین علیه السلام*
قالب وبلاگ

سلام

در ادامه نقد و آگاهی بخشی درباره هجمه غرب به ارزشهای ما از راه بازیهای رایانه ای:

 

انقلاب ایران سوژه جدید بازی‌های رایانه‌ای

مجموعه بازی های جی‌تی‌ای در دنیا بسیار پرطرفدار بوده و بیش از 100 میلیون کپی از آن در کل دنیا به فروش رفته است، هر چند خشونت و بی پروایی جنسی موجود در این بازی ها موجب اعتراضات شدید والدین و کارشناسان امور تربیتی شده بود.

 

انقلاب ایران در بازی رایانه ای

انقلاب ایران در بازی رایانه ای

داستان بازی تازه که در تهران سال های 1357 و 1358 می گذرد از شکل گیری انقلاب اسلامی شروع شده و به واقعه گروگان گیری و اسارت 444 روزه جاسوسان آمریکایی در سفارتخانه این کشور پیوند می خورد.

 

طراح این بازی فردی به نام “نوید خوانساری” است. وی که 41 سال سن دارد و در ایران متولد شده همراه با خانواده اش مدتی بعد از سقوط شاه ایران را به مقصد کانادا ترک کرده و بعد از تحصیل در رشته فیلم سازی هم اکنون در شرکت راک استار سازنده بازی های جی‌تی‌ای در نیویورک مشغول به کار است.

 

وی کارگردان سینمایی بازی های GTA 3 ،Vice City و San Andreas و همین طور دو بازی از سری بازی های “مکس پین” بوده است.

 

خوانساری هم اکنون شرکتی مستقل به نام iNKstories را برای طراحی بازی های ویدئویی همراه با همسرش تاسیس کرده و بازی مربوط به انقلاب ایران به نام 1979 بعد از Alan Wake و Homefront سومین بازی ساخت آنهاست.

 

کاربر این بازی باید نقش یک مترجم ایرانی – آمریکایی را بازی کند که ماموریت وی نجات گروگان هایی آمریکایی از لانه جاسوسی آمریکا در تهران است. وی برای ورود به ایران می تواند سه مسیر تاریخی را انتخاب کند. با استفاده از هلکوپتر همراه با نیروهای ویژه آمریکایی، از طریق عراق و همراه با نیروهای مهاجم صدام یا از طریق مرز افغانستان همراه با نیروهای طالبان.

 

در ابتدا این بازی یک بازی تیراندازی سوم شخص خواهد بود و البته کاربر باید معماهایی را نیز به منظور تقویت زبان فارسی خود حل کند. اما کاربر به محض ورود به ایران تبدیل به یک نیروی مخالف شاه می شود که البته از تحولات رخ داده بعد از وقوع انقلاب اسلامی خوشحال نیست.

 

در ادامه کاربر بازی به یک گروه نظامی کوچک در اطراف تهران می پیوندد و تلاش می کند تا بدون خشونت و بی سروصدا گروگان های آمریکایی را آزاد کند.

 

به گفته خوانساری در این بخش بازی از حالت تیزاندازی و اکشن خارج شده و جنبه های دیپلماتیک و مخفی کاری در آن بیشتر می شود. در این بخش کاربر باید به افرادی رشوه بدهد و معامله هایی انجام دهد تا به گروگان ها نزدیک شود.

 

قرار است این بازی در اواخر سال 2012 روانه بازار شود. خوانساری می گوید در آینده بازی هایی در مورد دخالت های نظامی آمریکا در پاناما و لیبی در دهه 1980 هم طراحی خواهد کرد.

 

وی خود به صراحت به تامین اهداف دولت آمریکا از طریق طراحی این بازی اعتراف کرده و در مصاحبه با سی ان ان گفته است: «من از همین حالا می دانم که ایرانی ها از من به خاطر ساخت این بازی انتقاد خواهند کرد چون در این بازی امپریالسیت های آمریکایی ایرانی ها را خواهند کشت، اما قرار نیست من همه را راضی کنم.

 

این بازی اهداف سیاسی و آموزشی دارد و می خواهم مردم بدانند که فراتر از آنچه در روزنامه ها خوانده اند چیزهایی وجود دارد. اکثر کاربران بازی های ویدئویی بعد از وقوع انقلاب ایران به دنیا آمده اند و من می خواهم آنها از آنچه در 40 تا 50 سال اخیر اتفاق افتاده و به آنها مربوط است مطلع شوند.»

نقل از: www.psyop.ir


[ دوشنبه 90/6/28 ] [ 10:41 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

چقدر حدیثی که الان پیدا کردم برام تاثربرانگیز و ناصحانه بود و البته دوستان نزدیک رو توجه میدم به اون حدیث که:

 

نجوای خداى عزیز و جلیل با موسى بن عمران علیه السّلام‏ 


اى موسى! آرزویت را در دنیا دراز مدار که سنگ دل شوى و سنگ دل از من دور باشد، و دلت را با بیم [از من‏] بمیران. جامه‏ات کهنه و دلت تازه و سرزنده باشد.
در میان زمینیان ناشناس و گمنام و در میان آسمانیان شناخته و نام آشنا باش. همچون گریزنده از دشمن خویش، به درگاه من، از گناهان بسیار فریاد برآور و بر این کار از من یارى بخواه؛ چرا که من نیکوترین یارى رساننده هستم‏  

 

مناجاة الله عز و جل لموسى بن عمران ع‏
یَا مُوسَى لَا تُطِلْ فِی الدُّنْیَا أَمَلَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ قَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ أَمِتْ قَلْبَکَ بِالْخَشْیَةِ وَ کُنْ خَلَقَ الثِّیَابِ جَدِیدَ الْقَلْبِ تُخْفَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ وَ تُعْرَفُ بَیْنَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ صِحْ إِلَیَّ مِنْ کَثْرَةِ الذُّنُوبِ صِیَاحَ الْهَارِبِ مِنْ عَدُوِّهِ وَ اسْتَعِنْ بِی عَلَى ذَلِکَ فَإِنِّی نِعْمَ الْمُسْتَعَان  

 

                        تحف العقول-ترجمه حسن زاده، ص: 898


[ دوشنبه 90/6/28 ] [ 2:21 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

 

و از امام محمد بن جعفر الصادق(ع)

مَا مِنْ رَجُل تَکَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلاّ لِذِلَّة وَجَدَها فِی نَفْسِه


"هیچ کس تکبر و فخرفروشى نمى کند،

 

مگر به خاطر ذلتى که در نفس خود مى یابد"


[ دوشنبه 90/6/28 ] [ 2:8 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

ادامه و پایان:

 

چکیده ی بررسی متن نامه:

صانعی در متن حدوداً200 خطیِ سخنان خویش جمعاً مرتکب موارد زیر شده است:

1- شصت بار به طور مستقیم و صریح به ترتب زیر به خودش اشاره کرده ( لطفاٌ پاراگراف را یک بار سریع و بدون توقف بخوانید ) :

2- 37 بار از خود تمجید کرده است. 

3- 32 جمله را به بیان خاطرات شخصی خود اختصاص داده است.

4- 28 بار به اشاره و یا شرح سوابق وموفقیت های خود پرداخته است.

5- 25 بار جملات را به شرح احوالات شخصی خود اختصاص داده است.

6- 12 بار در راستای تکبیرِ خود به تواضع معکوس پرداخته است.

7- 7 بار در مورد کسانی و یا چیزهایی که با خودش منسوبیتی داشته اند اشارات مثبت و با همراه با تمجید و تکریم داشته است.

9-در 8 مورد به مخاطبان حاضر و غیرحاضر توهین و تحقیرهای صریح و یا تخفیف شخصیت تلویحی داشته است.

10-پیش از به پایان آوردن این مقاله بار دیگر مقدمه ی مقاله تقدیم حضور اهالی خرد می گردد:

بنا به نص صریح قرآن کریم نخستین موجودی که مرتکب "من‌گرایی" و خودپرستی گردید ابلیس است و به تبع همین گناه او است که فرزندان آدم تا روز قیامت گرفتار کشمکش و جدال با آثار ناشی از من‌گرایی و خودپرستی شیطان (با نام خاص ابلیس) بوده و خواهند بود.

به لطف و مدد پروردگار صنیع از صنع و صناعت ابلیس به دامان حضرت حق پناه می بریم و این مقاله ی تحقیقی را با همان جمله ای ختم می کنیم که حضرت آقای آیت ا... صانعی با آن جمله سخنان خود را آغاز کرده اند:

"اعوذبالله من الشیطان الرجیم"

پیوست های افزوده:

برای بررسی بیشتر تمایلات من‌گرایانه و خودشیفتگی های آقای صانعی، بخش هایی ازسه متن کوتاه دیگر ایشان را پالایش و ارایه کرده ایم که متن کاوی آن را -به شیوه فوق- به عهده‌ی محققان وخوانندگان گرامی می گذاریم.

1-پیام انتخاباتی آقای صانعی: (متن اصلی این پیام با واژه ی خود شروع می شود)

... بر خود لازم دیدم که به عنوان هدایت ناآگاهان جامعه و ارشاد آنان...

و بیان مسائل و احکام اسلام در رابطه با حکومت و سیاست...

2- نامه یوسف صانعی به سیدحسن خمینی:

به عنوان یک شاگرد از شاگردان جدّ بزرگوارتان...
به نظر این جانب و همه آنان که پیر عارف جماران را شناخته اند...

با شناختی که از ملت بزرگ و انقلابی ایران دارم...

باید بگویم که...

در خاتمه به همه.... متذکر می شوم...

بدخواهان بدانند که سکوت فرزندان امام و انقلاب هم حدی دارد...

3- نامه ی پاسخ آیت الله صانعی به نامه خاتمی، موسوی و کروبی

(در این نامه آقای صانعی اشاره می کند که بزرگان کشور به دادخواهی و تظلم به حضور وی نامه می نویسند):

حضور محترم حجج الاسلام والمسلمین آقایان خاتمی، کروبی و دوست مکرم جناب آقای مهندس میرحسین موسوی و سایر امضا کنندگان محترم نامه مورخ3/5/88 (دلیل ذکر عناوین مخاطبان نامه را در خطوط بعدی نامه خواهید یافت)

بعد التحیة و السلام؛

تظلم های کتبی شما بزرگان... دریافت شد...

اینجانب به حکم... می گویم که...

همان طور که قبلاً گفته ام، بار دیگر به شما...

عرض می کنم که مبادا...

خداوند را شاکرم که... یوسف صانعی

 

تفاوت منطق اسلام حقیقی و منطق آدمهائی از این دست!!!


[ دوشنبه 90/6/28 ] [ 1:59 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]
سلام
در ادامه پست قبلی:
روان‌کاوی صانعی در صنایع کلامی

 

عباس پژوهش:

بنا به نص صریح قرآن کریم، نخستین موجودی که مرتکب "من‌گرایی" و خودپرستی گردید، ابلیس است و به تبع همین گناه او است که فرزندان آدم تا روز قیامت گرفتار کشمکش و جدال با آثار ناشی از من‌گرایی و خودپرستی شیطان (با نام خاص ابلیس) بوده و خواهند بود.

وجود این صفت رذیله در شخصیت روانی انسان ها نیز به وسیله ی واکاوی سخنان و جملات ایشان به سادگی قابل کشف و اثبات است. به این ترتیب که با انجام پژوهش روشمند در متن سخنان یک گوینده به سادگی می توان به وجود این خصیصه در نهاد وی پی برد. برای انجام چنین تحقیقی هر اندازه که فرد تعداد جملات بیشتری را به کار گیرد، مواد و مصالح تحقیقی بیشتری را در اختیار محقق می گذارد چرا که در متن های طولانی تر، نمونه ها ی آماری برای انجام تحقیق در خصوص من‌گرا بودن و خودپرستی افراد به تعداد بیشتر در اختیار خواهد بود و لذا بر میزان دقت پژوهنده و صحت بیشتر نتایج تحقیق خواهد افزود.

پیش از ورود به مطلب این مقاله لازم است اندکی در خصوص 2 خصیصه‌ی روانی خودبزرگ‌بینی و خود کم‌بینی مطالبی ارایه گردد:

به طور معمول، این 2 صفت روانی همنشین یکدیگر هستند، یعنی معمولاً فردی که خودکم‌بینی دارد، در یک واکنش روانی انفعالی و با توجه به آگاهی از ضعف ها و کمبودهای موجود در شخصیت خود، نوعی بزرگی و برتری برای خود قایل می شود و بنابراین در عمل افرادی که دچار عقده های روانی خودکم‌بینی هستند، توأماً دچار خصیصه‌ی خودبزرگ‌بینی نیز می شوند و بدین ترتیب، ذهن چنین افرادی اصطلاحاً بهترین دفاع را حمله دانسته و به جای دفاع، شیوه ی حمله را بر می گزیند.

بر همین اساس و بنا بر یافته‌های علم روانشناسی، افرادی که دیگران را تحقیر می کنند، معمولاً خود دچار احساس ضعف و یا کمبودهای خاص شخصیتی هستند.

و اما متدهای روانکاوی جهت شناخت و کشف این خصیصه در افراد چه هستند؟

در این باره و برای پی بردن به وجود یا عدم وجود خصیصه‌ی خود بزرگ‌بینی و خود کم‌بینی در شخصیت روانی افراد، شیوه های مختلفی وجود دارد که شامل نشانه شناسی پدیدارهای رفتاری و همچنین نشانه شناسی پدیدارهای گفتاری فرد می باشد.

نخست به شرح انواع نشانه های گفتاری خصیصه‌ی خود بزرگ‌بینی و خود کم‌بینی (توأمان) می پردازیم:

افراد "من‌گرا" و یا (خود بزرگ‌بین+ خود کم‌بین) در حین سخنان خود معمولاً مبادرت به بیان مطالب زیر می کنند:

1-بیان خاطرات شخصی مکرر: مشخصه‌ی مشترک عمده‌ی این خاطرات آن است که شنونده را متوجه موفقیت ها و کارهای بزرگ و نیز سابقه‌ی پراهمیت گوینده (فرد خودبزرگ‌بین) نموده و با هدف اعلام بزرگی های شخصیتی او است که بیان می شود.

2-به‌کارگیری ضمایر اول شخص همچون "من"، "خودِ من"، "من خودم"، "خودم"، "ما=من"، "بنده" و "این جانب":

چنان چه فرد این واژگان را در آغاز جمله قرار دهد، درجه‌ی احساس خودبزرگ‌بینی در سطح بالاتری خواهد بود. برای مثال حس "من‌گراییِ" شخصی که جمله‌ی الف را بیان کند، از حس "من‌گراییِ" شخصی که جمله‌ی ب را بگوید، قوی‌تر است:

الف- من نظرم این است، ب- نظر من این است.

تناوب تکرار و آمار به‌کارگیری این گونه ضمایر در سخنان افراد بیانگر میزان کم و بیشیِ احساسات من‌گرایانه‌ی آن‌ها است.

3-شرح احوالات شخصی: به بهانه های کلامی مختلف. دایماً مطالبی در خصوص مسایل کلی و جزیی احوالات و زندگی خود بیان می کنند. مانند "من الآن 60 سال دارم"، "هرسال در فلان وقت چنین و چنان می کنم"

4-بیان تواضع های معکوس: این گونه افراد در تواضعات کلامی خویش ضمن سعی در جذب قلوب شنوندگان و نشان دادن شخصیت والای خود در تواضع کردن، موضوع مورد تواضع را نیز به گونه ای بیان می کنند که ضمناً یکی دیگر از افتخارات و یا توامندی‌های دیروز و امروزشان هم بیان شده باشد. به این مثال توجه فرمایید:

"بنده به عنوان یکی از همکاران ساده‌ی پرفسور انیشتین و بلکه به مثابه‌ی یکی از شاگردان کوچک ایشان عرض می کنم..."

"بنده به عنوان کسی که مدت 38 سال است تحقیقاتی اندک در این زمینه داشته ام..."

5-تمجید از خویش و اشاره‌ی صریح و یا تلویحی به توانمندی های خود

6-توهین به مخاطبان خاص

7-اشاره‌ی تلویحی به سوابق و موفقیت های گذشته

8-ذکر برتری های اقربای خود، خویشان خود، شهرخود و...

 

اینک با دانستن این قواعد کلی به عنوان یک نمونه بارز از شخصیت های من‌گرا و خودبزرگ‌بین به واکاوی متنی می پردازیم که اخیراً ایجاد خردک جنجال رسانه ای نموده و مطابق با میل گوینده‌ی آن موجب شد تا برای مدتی هر چند کوتاه، نظرها و خبرها را متوجه‌ی روحیه‌ی من‌گرا و خود بزرگ‌بین گوینده‌ی آن کند که طبعاً شخص سخنران به فراخور گرایش خودشیفتگی و خودبزرگ‌بینی که دارد، از این توجه رسانه ای چند روزه حظ کافی برده باشد. و اما متن مورد بررسی:

"سخنان آقای یوسف صانعی در گرگان"

در بررسی و متن کاوی جهت کشف خصیصه‌ی خود بزرگ‌بینی نخست باید تعداد جملات 8 گانه‌ی فوق را از کل یک متن جدا کرده و سپس یکایک آن ها را به لحاظ کاربرد معنایی به ترازوی آمار سپرد.

به این منظور، کل متن سخنان آقای صانعی به ترتیب از آغاز تا به پایان پالایش شده و جملات خودگرایانه و "من محور" از متن سخنان جدا شده و به صورت متوالی چیدمان یافته است.

جملات زیر را مطالعه بفرمایید و دقت کنید که نشانه های هشت گانه‌ی خود بزرگ‌بینی (موارد زیر) چند بار و چگونه در سخنان ایشان نمود داشته و به کار رفته است:

1- به کار گیری ضمایر اول شخص 2- بیان خاطرات شخصی مکرر 3- شرح احوالات شخصی

4- بیان تواضع های معکوس 5- تمجید از خویش و یا اشاره‌ی صریح و یا تلویحی به توانمندی های خود

6- توهین به مخاطبان خاص 7- اشاره‌ی تلویحی به سوابق و موفقیت های گذشته 8- ذکر برتری های اقربای خود، خویشان خود، شهرخود و...

(پیش توضیح: با توجه به بررسی هایی که در متن ها، نامه ها و سخنرانی های دیگر آقای صانعی به عمل آمد، وی معمولاً در سخنان خود به تعداد زیاد از واژه های هم خانواده‌ی من استفاده می کنند که در متن زیر به رنگ قرمز متمایز و با شماره گذاری مشخص گردیده است. طبق آمار، ایشان حتی بدون احتساب شناسه های افعالی که به خود ایشان اشاره داشته است و صرفاً با شمارشِ من و ما و بنده، خودم و... های به کار فته در این گفتگوی یک طرفه آقای صانعی در یک متن حدوداً 200 خطی، دقیقاً تعداد 60 بار از واژه‌ی من و واژگان هم خانواده‌ی آن استفاده کرده است و بنابراین با تقسیم عدد 200 بر 60 باید گفت که در هر 3.3 خط از گفتار، یک بار صراحتاً به خود اشاره کرده است. این در حالی است که اگر اشارات تلویحی و شناسه های اول شخص مفرد را نیز بیفزاییم، رقم بسیار پر تناوب و پرتکراری به دست خواهد آمد. توصیه می کنیم همگام با مطالعه‌ی تحقیق حاضر، متن اصلی سخنان آقای صانعی را نیز از طریق لینکی که در تیتر مقاله قرار داده شده است بررسی فرمایید.)

متن پالایش شده‌ی سخنان:

1 بنده از آن دوران کودکی که به نمازمرحوم والد می رفتم، می دیدم که...

2 بنده متولد 1316 هستم و مقید بوده ام به عنوان یک مسلمان که...

3 تنها سالی که من موفق به خواندن نه لااله الا الله و نه "یا من ارجوه" نشدم...

4 من یاد دارم که به اصفهان بودم و...

5 هیچگاه چنین حالتی برای بنده پیش نیامد حتی...

مطمئن بودیم که این فشارها نتیجه خوبی خواهد داد...

6 ما هم گاه و بی‌گاه به آنها تذکر می دادیم و تا حدی هم عمل می شد...

امسال هیچ نتوانستم بخوانم...

7 این فشاری است که مسائل روز برای بنده آورده است...

به عنوان یکی که از 1334 تقریباً خدمت امام امت بودم...

8 من نمی خواهم یکی یکی اسم ببرم...

9 من 25 سال است او را می شناسم...

10 من به شما عرض کنم...

11 من به شما عرض کنم...

12 نمی خواستم عرض کنم اما چون مرا ...

مجبور شدم این جمله را بگویم...

13 شیخ حسن صانعی اخوی بنده ...

آن صانعی که شما صحیفه نور را بردارید و نگاه کنید و ببینید درباره او چه فرموده امام و چه گفته امام؟...

نگاه نکردید ولی بروید مطالعه کنید...

14 بنده را نمی توانند که کلک بزنند....

15 بنده هم سه پشتم آخوند است،...

16 خودم یک معتقداتی دارم...

17 هربار می آمد، درسی به بنده می داد از نظر سیاست...

18 گاهی من اطلاعیه می دادم...

19 بردارید این کتاب ابحدود و تعزیرات فقهی ما را بخوانید...

20 من اینجا عرض می کنم ارتباط با خارج ندارد...

21 ما اصلاً احتیاجی به تبلیغ و هدایت نداریم که...

22 من امروز...

شنیدم در مشهد که بودم...

23 ما این‌قدر از این قدرت‌ها دیدیم...

24 قصه ای بود که 9 ربیع ما بازی می کردیم....

گفتم ابطال کنید...

گفتم تقلب نبوده که...

25 من نمی د انم چه عاملی سبب این کار شده...

26 من ماندم در آن...

اواخر سنه 41 بود، جوانی بودیم...

27 من وعده داشتم برای منبر رفتن...

28 ما یک جوانی بودیم...

در بیرونی خانه امام خوابیده بودیم...

وقتی می خواستند بیایند امام را بگیرند، نگذاریم امام را بگیرند...

29 یک شب امام وقتی آمد دید ما آنجا هستیم فرمود شما 30 اینجا چه می کنید؟...

‌ 31گفتیم ما آمدیم جان شما را حفظ کنیم...

32 من اسم نمی خواهم ببرم...
34-33 داستان خود بنده را نمی دانم گفتند یا نه...

35 آقای اخوی نقل می کرد که وقتی امام می خواست سمت دادستانی را به شما (یعنی خود صانعی) بدهندامام فرمود که36 من او (یعنی خود آقای صانعی) را می شناسم 37 من او را می شناسم...

38 این تعبیر من است که دو بار می گویم ایشان یکبار بیشتر نفرمود...

39 این زمان نصب من آن هم زمان استعفا(ی من)....

الحمدالله الذی جعل اعدائنا من الحمقا...

تعبجم وقتی که حرفی می زنم عمل نمی شود...

40 من به عدد سلول‌های بدنم گفتم امام...

41 حالا من حافظه ام ضعیف است یادم رفته است...

42 بنده روحانی دروغ می گویم...

43 عزیزان من ...

44 من یادم است سال1324...

45 آقایان می گویند نه بنده می گویم بله...

46 حداقل من می گویم 13 میلیو ن و 14 میلیون قبول کردید...

47 من گفتم برای امام 3 بار صلوات بفرستید ولی...

یادم است از قم سوار شدیم رفتیم تهران...

بچه طلبه بودم...

جمع شده بودیم مسجد شاه سابق...

می خواستیم تظاهرات کنیم...

گفتیم که مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی بود...

می گفتیم مشروطه به استبداد برنمی گردد...

4 تا و نصفی آدم بودیم. ولی می گفتیم...

48 من محال می دانم...

محال عادی می دانم...

49 من نمی گویم خلاف قانون...

50 اینجور نیست که بنده مسائل را بلد نباشم...

51 بنده هم در حکومت بودم...

هم در آخوندی بودم...

خیلی بلدم...

بعضی وقتها کلاه سرم می رود بحثی نیست مسئولیتم را نمی توانم درست انجام دهم...

52 گاهی شیطان می آید کلاه سرم می گذارد البته اگر من سر شیطان کلاه نگذارم...

به قول ما اصفهانی‌ها...

به دانشمندان عرض می کنم اسلام را ریشه یابی کنید...

53 بنده یک مقداری از این احکام را ریشه یابی کردم...

بارها به اینها گفته بودم...

گفتم بیایید این حرف‌های مرا بیایید به نام خودتان بزنید و قانون را بر طبق آن بگذرانید...

همین حرفهایی که زده ایم تا حالا...

54 بنده معتقدم بزرگان ما در شرایطی نبودند...

55 من یک وقتی عده ای از اهل سنت و مسیحی ها از امریکا آمده بودند 6 سال پیش به وسیله یکی از رفقا آمده بودند منزل ما 56...

(دقت شود که واژه ی من در آغاز جمله‌ی فوق کاملاً زاید است و صرفاَ ناشی از روحیه ی من‌گرایانه‌ی گوینده ی آن است و حتی در دنباله‌ی متن سخنرانی نیز کاملا مشهود است که این واژه‌ی من هیچ جایگاهی در جمله ندارد و از نظر بیانی نه تنها زاید بلکه حتی مخل معنای جمله است.)

57 بنده الحمدالله هیچ نیستم...

58 ما را مخالف می دانند...

18 سال تمام بلااستثناء شب جمعه رفتم تهران منبر بروم چهار شاهی بگیرم زیر بار برخی نروم...

دو ماه محرم و صفر می رفتم بلااستثناء می رفتم تهران...

برمی گشتم به مدرسه حقانی سابق درس می دادم...

بعد از ظهر مسجد امام می رفتم که غیر از خدا زیر بار کسی نروم...

59 بعضی‌هایش را من کلک می دانم...

قبول هم نمی کنم...

60 البته پول و دلارها می رود ترکیه و تکذیب می شود من نمی دانم...

از حرامزادگی اش است...

دروغ می گوید...

"پایان متن پالایش شده ی نامه ی آقای صانعی"


[ دوشنبه 90/6/28 ] [ 1:55 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان