منتقدانه
.. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد: آگاه باشید ای جهانیان! که منم امام قائم.. آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند.. آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند.. *یالثارات الحسین علیه السلام*
قالب وبلاگ

سلام

در حالیکه توی سایت تخریب چی مجازی دنبال مطلبی درباره عبدالله هاشم بودم، اتفاقی به مطلبی درباره وضع پوشش بازیگران وطنی!(که معلوم نیس کجاشون وطنی مونده تا حالا!!!)

برخوردم. خالی از لطف نیس. بخونین:

ضمن اینکه برگزیده شدن یکی دیگه از مطالبم رو به اطلاع خوانندگان وبلاگم میرسونم. افتخار میکنم که وطلبش درباره استان و پیر مقاوم خوزستان در 8سال دفاع مقدس، مرحوم آیت الله جمی(ره) بود.(درباره مرحوم آیت الله جمی، یار امام و تکیه گاه مردم)

 
 
چرا در مملکت ملکه ی ماسون ها و پیرزن پیر دنیا دار، عروسی مجللی بر گزار شد و دوست و آشنا و مخالف و موافق نقد نوشتند و سخن راندن و خلاصه یه نوکی به موضوع این زوجیت زدند، اما ندیدند که این عروس عمرا در تهران دیده شود!!

به گزارش   الف در روز های اخیر جنجالهای خبری مختلفی در مورد عروسی زوج جدید بریتانیایی در رسانه ها منتشر شد . خبرها بسیار متفاوت بود ، موافقان و مخالفان داخلی و خارجی هرکدام نقدی متفاوت بر این مراسم زوجیت نگاشتند و هر کس از ظن خود با آنان و برخی رسانه ها یار شد .

اما آیا این مراسم فارغ از تمام سیاهی ها و حق خوری ها و مالیات به باد دادن ها و حتی گرفتن پنل های خبری رسانه های داخلی ، حتی صدا وسیمای معظم ! سپیدی برای ما نداشت ؟ آیا جناب ضرغامی که داد بزرگمایی آن را در رسانه دادند بهتر نبود در پایان فرمایشات از تولید کنندگان دستگاه متبوعه شون می خواستند نکاتی رو معین کنند تا تمام این موضوع سیاه برای ما سپید گردد ؟

دین ما دین ارزشهاست ، دین خلاقیتهای انسانی و بشر دوستانه و مشروع است ، ما موظفیم سپیدی میان هر سیاهی را که عبرت است و تجربه و نکته برداشت کنیم و به آن اهمیت دهیم !

حال این مراسم عریض و طویل هیچ نداشت ؟

بگذریم از شکوائیه ....

اما نکته : چرا در مملکت ملکه ی ماسون ها و پیر زن پیر دنیا دار ، عروسی مجللی بر گزار شد و دوست و آشنا و مخالف و موافق نقد نوشتند و سخن راندن و خلاصه ، ی نوکی به موضوع این زوجیت زدند اما ندیدند که این عروس عمرا در تهران دیده شود !!

 




آیا آرایش عروس های ما اینچنین است ؟

آیا این عروس مشکل هزینه داشته ؟

 



آیا www.scnow.com در گزارشی به قلم استیو اسمیت با درج این مطلب که نوشت: روز بیست و نهم آوریل، شاهزاده ویلیام و کیت ویلیام در وست مینیستر ابی (Westminster Abbey) مراسم عروسی پر هزینه خود را برگزار خواهند کرد. نفهمید که این زوج مشکل لوازم آرایی نداشته اند ؟ نمیدانست آنها از داشتن هیچ نوع برند آرایشی محروم نبوده اند ؟


برآورد می شود هزینه این مراسم بالغ بر چهل و هشت میلیون دلار باشد. آیا اگر این عروسی در ایران انجام می شد 40 میلیون دلار هزینه فر و شینیون و رژ و مانیکور و ... عروس نمیشد ؟ و هشت میلیون باقی کل مراسم ؟؟؟

چرا رسانه های ما ندیدن این عروس بی آرایش و این داماد زیر ابرو برنداشته و مو به فلان مدل نداده ! آیا برای رسانه های ما فقط نشان دادن کالسکه تشریفات سلطنتی و اطلاع مردم از این ضیافت مجلل سود دیگری نداشت ؟ ( گرچه اطلاع آن نیز بی تحلیل سود نداشت )

توصیه میکنم به این خانوم بازیگر که با دقت تصاویر این عروسی رو ببینه که در قلب بریتانیا برگزار شد و عروسش لاک قرمز نداشت !

آهایییییی مریم مقدس من !! چرا این چنین صورت معصوم مادر عیسی ابن مریم را به ابتذال کشیدی ؟

مگر نه اینکه تو بازیگر نقش یکی از پنج زن اسوه عالم بودی ؟ تصویر من از تو تصویر چهره مقدسی است .آیا شما در مراسم افتتاح رنگ بیشتری از این عروس بریتانیایی نداری؟



برگردید بالا ! دوباره به تصویر عروس انگلیسی بنگرید !

آیا حضور بانوان ( البته نه همه ) در عروسی های ما با چنین لباس پوشیده ای است ؟


خانم اوتادی ! شما بازیگر سینما ی جمهوری اسلامی هستید ! آیا آرایش چهره عروس ماسونی بریتانیا نزدیک تر نیست به اخلاق و آداب اسلامی؟

 

برای تصاویر زننده تر و بیشتر و عمیق تر سرچی کنید در گوگل ! تا بیشتر بهرمند شوید و اگر شک دارید در غروب همین روزها به تالار وحدت مراجعه کنید . فراوانند هنرپیشگان آکواریومی که برای زنندگی و تهوع رقابت میکنند !

آما حرف آخر !

جناب ضرغامی و همه مدیران این سرزمین ! من جای شما بودم از عروس بریتانیایی در کنار همه انتقادها ی صحیح و درستی که نمودید برای بازیگران سینما و سازمان های شما نیز صحبت میکردم ... برای همه آنها که در سریال ها آنچه را که نیست می سازند و آنچه را که دوست نداریم می پوشند و آنچه را که غنا می دانیم می نوازند ! برای آنان که از شهدا و فقط نماد نشان می دهند آن هم نا صحیح و برای آنان که با رانت و مافیا سعی در پایمال کردن ارزشها دارند ! البته این با حضور نیروهای حزب اللهی و متعهد در سازمانها و مردم غیرتمند هرگز پیروز نخواهند شد . هرچند که سیاهی لشکرشان فزون تر از سپیدی ما باشد . چرا که وعده اللهی این است و خداوند وعده داد مستضعفان وارثان زمینند.

منبع: تخریبچی مجازی


[ شنبه 90/10/10 ] [ 4:48 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

چند وقت قبل خوابی درباره رهبرمون دیدم که اونموقع تعبییرشو نتونستم بفهمم!. هرچند که در اون خواب اتفاقی رو مشاهده کردم که به خیر گذشت. ولی حالا با هتاکیهائی که آقایون مزدور کلمه وابسته به حزب منافق میرحسین موسوی و نفاق سبز چند روزیه به رهبری مظلوم دارن انجام میدن معنای خوابو فهمیدم. البته انشاءلله که بخیر خواهد گذشت. و همینجا از همه دستگاههای مسئول میخام که به هتاکیهای این باند مزدور و وابسته، که هرچه لایق خودشونه نثار رهبری امت میکنن، فکری کرده و بساطشونو جمع کنن. 

فقط اینجا یک نکته باید بگم. حلال نمیکنم هر کدام از دوستامو که فردا در راهپیمائی دفاع از ولایت و انقلاب و اسلام حضور پیدا نکنه.(حتی اگر عزیزترین دوستم باشه) مبادا فردا رو بکارهای دیگری بگذرونید که فردا واقعن برای ما عاشورائی دیگره.مبادا فردا حسین دوران خودتون رو تنها بذارید. انشاءالله که ما پیام 9دیماه رو دریافت کرده باشیم.

والسلام*

9dey

 

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى ستاد بزرگداشت 9 دى‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

اولاً تشکر میکنیم از برادران عزیز، حضرت آقاى جنتى و برادران فعال در شوراى هماهنگى؛ که همین طور که فرمودند، بحمدالله در طول سالهاى متمادى، هر جائى که وظیفه‌اى احساس کردند براى مدیریت این حرکات عمومىِ مردمى، وارد میدان شدند. البته همه میدانیم که دلها دست خداست. آورنده‌ى مردم به عرصه‌ى خیابانها، و این حضور عظیم مردمى، و جسم جامعه که روح خروشانِ آنها را خوب نشان میدهد - در مراسم گوناگون: مثل 22 بهمن، مثل روز قدس، و اخیراً در این دو سال، مثل روز 9 دى - خداى متعال است؛ دست قدرت اوست؛ دلها دست اوست. نه حالا حضورهاى میلیونىِ عظیم مثل قضیه‌ى 9 دى و امثال آن، بلکه اگر چنانچه هزار نفر آدم هم بخواهند یک جا جمع شوند، یک مدیریتى لازم است؛ این مدیریت را شوراى عالى تبلیغات انصافاً خوب انجام داده. ما هم همین را گواهى میکنیم و تشکر هم میکنیم از دوستانى که دست‌اندرکار این قضایا هستند.

 در قضیه‌ى 9 دى سال 88 یک نکته اساسى است و آن نکته برمیگردد به هویت انقلاب و ماهیت انقلاب. یعنى همان روحى که حاکم بود بر اصل انقلاب ما و آن حضور عظیمِ بى‌نظیرِ تاریخى در سال 57، همان روح در ماجراى 9 دى نشان داده شد؛ کمااینکه در قضایاى گوناگونِ دیگر هم نشان داده شده، لیکن در 9 دى به شکل بارزى نشان داده شد؛ به طورى که جاى انکار و تردید و تأمل براى هیچ کس از بدخواهان و دوستان و دشمنان و دیگران باقى نگذارد. آن روح چه بود؟ روح دیانتِ حاکم بر دلهاى مردم بود. پس اینجا ما دو تا عنصر در کنار هم داریم: یک عنصر، عنصر مردم است؛ که مردم در هر کشورى، در هر جامعه‌اى، اگر چنانچه همت کنند، بصیرت به خرج بدهند، عمل کنند و وارد میدان بشوند، میتوانند همه‌ى مشکلات را حل کنند. یعنى بزرگترین کوه‌ها در مقابل حضور مردم از بین میرود؛ میتوانند کوه‌هاى بزرگ را جابه‌جا کنند. این یک حقیقت آشکارى است که بسیارى از تحلیلگران اجتماعى در کشورهاى اسلامى و دیگر کشورها آن را درست لمس نکردند، درک نکردند؛ ما این را لمس کردیم. هنر بزرگ امام بزرگوار ما هم همین بود.

 من یک وقتى، پانزده سال، بیست سال پیش، به یکى از فعالان عرصه‌ى مبارزات ضد استعمارى - که خب، آدم معروفى است؛ نمیخواهم اسم بیاورم - این را گفتم؛ او رفت بلافاصله این نسخه را عمل کرد. ما این را حس کردیم. گفتم هنر امام بزرگوار ما این بود که مردم را وارد صحنه کرد. مردم با جسمشان، با حضورشان آمدند و آنچه را که میخواستند، آنچه را که بر آن همت گماشته بودند، با حضور خودشان تثبیت کردند. همه‌ى موانع سیاسى و غیر سیاسى و استعمار و قدرتهاى عظیم جهانى که بر امور ملتها مسلطند، در مقابل این حادثه مجبورند عقب‌نشینى کنند. الان هم همین جور است. الان هم در هر نقطه‌اى از دنیا اگر ملتها وارد میدان بشوند با یک هدف مشخص، با شعارهاى مشخص، و اگر آن ایمان راسخ در دل و همچنین عمل صالح در کنار این ایمان راسخ وارد میدان شود، هیچ مانعى در مقابل آنها قادر بر مقاومت نیست. این یک نسخه است؛ این نسخه را امام بزرگوار ما در انقلاب ما عمل کرد. خداى متعال به امام کمک کرد و در بیان او این نفوذ و تأثیر را قرار داد که در دلهاى مردم اثر گذاشت؛ مردم، مؤمن به آن راه و به آن هدف شدند و به دنبال این ایمان، عمل خودشان را انجام دادند. عمل صالح، یعنى همان عملِ متناسب با ایمان. در همه جا همین جور است. لذا در اینجا کارى انجام گرفت که براى همه‌ى تحلیلگران سیاسىِ جهانى غیر قابل باور بود و متحیر ماندند؛ هم قدرتمندان، هم حاشیه‌ها، هم دنباله‌ها، هم دامنه‌ها. بنابراین عنصر اول، عنصر حضور مردم است.

 عنصر دوم هم عنصر ایمان دینى مردم است. ایمان دینى، آن معجزه‌گرى است که قادر است اولاً همه‌ى مردم را بسیج کند و بیاورد، ثانیاً آنها را در صحنه نگه دارد، و ثالثاً سختى‌ها را براى آنها هموار و آسان کند؛ هیچ ایمان دیگرى این خصوصیت را ندارد. ایمان دینى میگوید شما اگر چنانچه فائق شدید و پیش بردید، پیروزید؛ اگر کشته هم شدید، پیروزید؛ اگر زندان هم افتادید، پیروزید؛ چون به وظیفه عمل کردید. وقتى کسى یک چنین اعتقاد و ایمانى داشت، دیگر شکست برایش معنا ندارد؛ لذا وارد میدان میشود. این همان عاملى است که در صدر اسلام هم اثر کرد، در انقلاب ما هم اثر کرد؛ 9 دى این را نشان داد. 9 دى یک نمونه‌اى بود از همان خصوصیتى که در خود انقلاب وجود داشت؛ یعنى مردم احساس وظیفه‌ى دینى کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توى خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران اینند. با این حرکت مردم، آن حجم عظیم تبلیغات دشمن که میخواست فتنه‌گران را مردم ایران معرفى کند و اینجور نشان بدهد که مردم ایران از انقلابشان، از نظامشان برگشتند، بکلى نقش بر آب شد؛ یعنى مردم نشان دادند که این، مردم ایران است. تحلیلگران خارجى وقتى نگاه کردند، گفتند از بعد از رحلت امام بزرگوار، یا شاید بعضى گفتند از بعد از حرکات اول انقلاب، هیچ اجتماعى با این بزرگى، با این تپش، با این شور و هیجان وجود نداشته، که مردم وارد میدان شدند. این، حقیقت 9 دى است.

 این حرکت، حرکت بزرگى بود و کار بزرگى هم انجام داد. جناب آقاى جنتى درست اشاره کردند. فتنه‌ى 88 تنها آن چیزى نبود که توى خیابان به وسیله‌ى تعدادى آدم دیده شد؛ این یک چیز ریشه‌دارى بود، یک بیمارى عمیقى درست کرده بودند، اهدافى داشتند، زمینه‌ها و مقدمات فراوانى برایش چیده شده بود، کارهاى بزرگى شده بود و هدفهاى بسیار خطرناکى دنبال این کار بود، که با این برخوردهاى گوناگون سیاسى و امنیتى و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمى لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت 9 دى بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنه‌گران را در هم پیچیدند. لذا حادثه‌ى 9 دى یک حادثه‌ى ماندنى در تاریخ ماست. من آن سال هم گفتم - پارسال بود یا پیرارسال بود - که این حادثه، حادثه‌ى کوچکى نیست. این حادثه، شبیه حوادث اول انقلاب است. این حادثه بایستى حفظ شود، بایستى گرامى داشته شود.

 البته شما آقایانى که مسئول مدیریت این جریان هستید، سعى کنید جنبه‌هاى شعارى را بر این حادثه غلبه ندهید. باز هم من تکرار میکنم: کار شوراى هماهنگى تبلیغات، مدیریت است؛ والّا کار را مردم میکنند، و دلها دست خداست. مردم را خداى متعال توى صحنه مى‌آورد؛ یعنى همان ایمان الهى و توفیق الهى و تأیید الهى است که مردم را در صحنه مى‌آورد. منتها خب، مدیریت لازم است؛ شماها مدیریت میکنید، مدیریتتان هم شایسته است. بنابراین سعى کنید حالت شعارى غلبه پیدا نکند. البته شعار لازم است. شعار یک چیز حتمى است، لازم است؛ شور، هیجان، حماسه لازم است؛ منتها بایستى عمق شعارها تبیین شود؛ یعنى همین کارهائى که اشاره کردند، تبیین شود: حرف ملت ایران آن روز چه بود، امروز چیست؟ حرکت ملت ایران و جهت این حرکت چگونه حرکت و جهتى است؟ ما در سایه‌ى دین حرکت میکنیم. به کمک خداى متعال و صاحب دین است که حرکت میکنیم. هدف ما هم تحقق آرمانهاى الهى و همان چیزى است که دین به مردم وعده داده و براى مردم هدیه آورده است.

 ضمناً توجه داشته باشید؛ یکى از خصوصیات دیگرى که در حادثه‌ى 9 دى هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئله‌ى عاشوراست. یعنى در حوادث اول انقلاب هم محرّم پیش آمد و امام آن نکته‌ى عظیمِ عجیبِ تاریخى را بیان کردند: «ماهى که خون بر شمشیر پیروز است». این حرف کوچکى نیست: پیروزى خون بر شمشیر. ماها عادت کرده‌ایم، این حرفها را هى تکرار میکنیم؛ کأنه عمقش گاهى از یادمان میرود. خون بر شمشیر پیروز میشود، مظلوم بر ظالم فائق مى‌آید، کشته بر کُشنده فائق مى‌آید؛ این همان چیزى است که در عاشورا پیش آمد. امام این را در محرّم سال 57 مطرح کردند، در قضیه‌ى 9 دى هم باز پاى امام حسین در میان بود، پاى عاشورا در میان بود. اگر آن حرکات سخیف و در واقع گریه‌آور از سوى این گروه‌هاى ایضاً سخیف، در عاشورا پیش نمى‌آمد، این حرکت عظیم و این تحرک عمومى مردم معلوم نبود به این شکل به وجود بیاید. اینجا هم پاى عاشورا در میان بود.

 امیدواریم ان‌شاءالله خداى متعال کمکتان کند. امیدواریم ان‌شاءالله خداى متعال سایه‌ى امام حسین را، سایه‌ى عاشورا را، سایه‌ى دین و ایمان مذهبى را هرگز از سر ماها کم نکند و خداوند شماها را موفق بدارد.

والسّلام علیکم و رحمةالله‌


[ جمعه 90/10/9 ] [ 3:41 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام درود به روح تمام مجاهدان و شهدای دفاع مقدس 8ساله امت حزب الله ایران:

مقام معظم رهبری: او در روزهای محنت خرمشهر و آبادان برای رزمندگان خطوط مقدم، سنگری معنوی و پشتیبانی بی نظیر بود. در سخت‌ترین شرایط آتشبازی‌های دشمن، حضور مؤثر و خطبه‌ها و سخنرانی‌های تسلابخش او قطع نشد و در دوران خطر و سختی و محنت مردم آبادان و رزمندگان دست از جان شسته را تنها نگذاشت.
سرویس دفاع مقدس ـ مرحوم  آیت‌الله جمی، نخستین امام جمعه آبادان بود که توسط امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی به این سمت منصوب شده بود و تا پایان جنگ تحمیلی نیز این شهر را ترک نکرد. او تکیه‌گاه همیشگی رزمندگان در جنگ بود و خطبه‌های نماز جمعه او در زیر بمباران دشمن بعثی، زبانزد دوست و دشمن شد.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، پس از ارتحال حضرت امام (ره) ایشان همواره در کنار مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به صیانت و پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی می‌پرداخت و تا آخرین لحظه از این کار دست نکشید.

آیت‌الله شیخ غلامحسین جمی که نمونه کاملی از مقاومت و ایثار بود، پس از عمری جهاد و استقامت در هشتم دی ماه سال 1387 به دیدار حق تعالی شتافت و بنا بر وصیتش، پیکر پاکش در جوار حرم مطهر امام علی بن ابیطالب ( ع) در وادی السلام نجف اشرف به خاک سپرده شد.

به مناسبت فرا رسیدن سالروز درگذشت او، نگاهی داریم به برخی از ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی این پیر نستوه از زبان شخصیت‌های برجسته نظام و یاران و بستگانش.     

حضرت آیت الله خامنه ای:
تلاش و مبارزات این روحانی عالی‌قدر که از سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده بود، در نخستین سال‌های پیروزی و به ویژه پس از یورش رژیم بعثی به مرزهای کشور به اوج رسید و یادگاری فراموش نشدنی از مقاومت و صبوری و شهامت به جای گذاشت. او در روزهای محنت خرمشهر و آبادان برای رزمندگان خطوط مقدم، سنگری معنوی و پشتیبانی بی نظیر بود. در سخت‌ترین شرایط آتشبازی‌های دشمن، حضور مؤثر و خطبه‌ها و سخنرانی‌های تسلابخش او قطع نشد و در دوران خطر و سختی و محنت مردم آبادان و رزمندگان، دست از جان شسته را تنها نگذاشت. پرونده عمل این مرد مؤمن و صبور و بی ادعا در نزد پروردگار رحیم و غفور و اولیائش، مایه سرافرازی او و جلب رحمت حضرت حق متعال است. انشاء‌الله.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی:
کمترین دستاوری که دشمن برای خود متصور بود، تسخیر آبادان بود. آنها گمان می‌کردند که به خاطر آبی که فاصله ما و آبادان است، آبادان به آنها تعلق دارد و برای همین، همت اولیه‌شان این بود که خرمشهر و آبادان را با هم بگیرند. آنها تصورش را هم نمی‌کردند که پس از اشغال خرمشهر، متوقف شوند، به ویژه اینکه از طرف دیگر هم به دلیل نزدیکی‌شان با ساحل ما، آبادان را تحت فشار قرار داده بودند. ‌

آسیب‌پذیری آبادان به دلیل صنایع نفت هم این امید را در دل آنها بیشتر کرده بود که آبادان را قطعا می‌گیرند. البته بر خلا‌ف توقعشان، در خرمشهر خیلی معطل شدند. خرمشهری‌ها کار بزرگی کردند که مدتی آنها را در کنار دروازه شهر نگه داشتند و در این فاصله، کسانی که لا‌زم بود از شهر بروند، رفتند و آسیب‌ها و خسارات انسانی، بسیار کمتر شد. به طور طبیعی، کسی از بیرون انتظار نداشت که کسی همچون آقای جمی که برای دشمن حکم سیبل را داشت، در آن شرایط و در خط مقدم جبهه حضور داشته باشد.

اگر ایشان می‌آمد این طرف آب و اهواز و شهر‌های دیگر، کسی ایشان را سرزنش نمی‌کرد، همان گونه که دیگران آمدند و کسی هم حرفی نزد. آقای جمی‌کاری بیش از حد انتظار کرد و ماندن ایشان، باعث شد کسانی که می‌خواستند بمانند و بجنگند و میدان را خالی نکنند و نگویند آبادان خالی شده، بمانند و ایشان در این امر نقش محوری و بسیار جدی داشت. البته نیرو‌های مسلح، ارتش، سپاه و نیرو‌های مردمی حضور داشتند و می‌جنگیدند، اما آن کسی که چهره‌ای مردمی داشت و مثلا‌ نماز جمعه را برگزار می‌کرد و مردم جمع می‌شدند و برای مردم کشور هم الهام بخش بود، ایشان بود.

ما در آن موقع به دو جا بیشتر سر می‌زدیم؛ یکی خرمشهر بود و دیگری آبادان. وقتی خرمشهر سقوط کرد، آبادان و دزفول به عنوان دو شهر مقاوم و قهرمان در همه ایران مطرح بودند. البته در دزفول، مردم بیشتر مانده بودند. در آبادان ماندن کار بسیار سختی بود، چون دشمن از آن سوی آب، به راحتی و با خمپاره، آبادان را می‌زد. ماندن آقای جمی که تبلور ماندن مردم بود، حتی در برابر کسانی که به دلیل خطرناک ‌بودن شرایط، ایجاد شبهه می‌کردند، ماندن ایشان مجوزی شد برای کسانی که می‌خواستند از خطر استقبال کنند. ماندن ایشان، محور‌های اخلا‌قی، اسلا‌می و جهادی و همه چیز را تقویت کرد. من چند باری که به آبادان رفتم، نقش ایشان را در میان نیرو‌های رزمنده و مردم، نقش ستون خیمه برای بقای آبادان می‌دیدم. ‌

حضور ایشان بسیار الهام‌بخش و دعوت‌کننده به جهاد بود. نماد زندگی مدنی آبادان بود. بیشتر مردم آبادان از شهر بیرون آمده بودند، اما همین که می‌دیدند صفوف نماز جمعه قابل توجه است و آقای جمی هم آن گونه خطبه می‌خواند، به نظرم موجب تقویت روحیه جهادی در دوران جهادمان شد. بسیاری از عوامل در پیروزی ما در جنگ نقش داشتند و مقاومت آبادان در آن شرایط بسیار سخت و استثنایی، هم بی‌تردید یکی از عوامل مؤثر بود. من نمی‌دانم که در تاریخ جنگ‌ها، جایی پیدا می‌شود که در شهری با ویژگی‌های آبادان، یعنی در کنار دشمن بودن، حضور مردمی تا این اندازه پررنگ بوده باشد؟

دکتر محسن رضایی:
نقش مرحوم آیت‌الله جمی نقش برجسته‌ ای بود. در حقیقت ایشان شمع جبهه آبادان بودند که با سوختن خودشان، روشنی و با مقاومتشان امید می‌دادند. آبادان محاصره شده بود، ولی آیت الله جمی با تعدادی از مردم و رزمنده ها در این شهر زندگی می‌کردند؛ گویی اصلاً اتفاقی نیفتاده است.
 
جاده های ورودی به آبادان و مسیر ارتباطی این شهر با اهواز به محاصره دشمن درآمده بود و تدارک این جبهه فقط از راه  دریا ممکن بود، ولی حضور آیت الله جمی با صدای بلند می‌گفت اتفاق بزرگی نیفتاده؛ به تعبیر حضرت امام (ره)، دزدی آمده و سنگی انداخته و به زودی مجازات خواهد شد.
 
برای مدت طولانی نزدیک به ده تا یازده ماه محاصره آبادان ادامه داشت و حتی پس از شکست حصر آبادان هم از طرف جبهه خرمشهر و نیز از آن سوی اروند، در معرض بمباران های دشمن بود که گاه حتی به صورت خمپاره‌های سبک روی این شهر ریخته می‌شد و در چنین شرایطی نماز جمعه آبادان هر هفته برگزار می‌شد.

گاهی خمپاره ها به محوطه اطراف نماز جمعه برخورد می‌کرد و حتی برخی از نمازگزاران زخمی می‌شدند، ولی ایشان ادامه می‌داد. نماز جمعه آبادان، نه تنها تعطیل نشد، بلکه به صورت تمام و کمال در زمان معین و در مکان مشخص برگزار می‌شد.
 
مستقل از موضوع مقاومت ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس، خود نماز جمعه آبادان یک موضوع شایسته بررسی و تحلیل است که آثار تربیتی خوبی برای نسل جدید خواهد داشت.
 
دشمن زمان و مکان برگزاری نماز جمعه را می‌دانست و نمازگزارها هم می‌دانستند که دشمن اینها را می‌داند و با ریختن آتش، درصدد جلوگیری از انجام این مراسم است، ولی در یک حماسه ای که هر هفته امام جمعه و نمازگزاران می‌آفریدند، نماز جمعه به طور کامل برگزار می‌شد. خود این حماسه نماز جمعه، یک جبهه بزرگ در کنار دفاع مقدس بود.

محور اداره شهر جناب آقای جمی بود. اولا حضور خود آقای جمی به همه آرامش می‌داد و همه احساس می‌کردند حکومت حضور دارد.

گویی که امام هست، رئیس‌جمهور هست، دولت هست. اثر حضور آقای جمی در شهر بسیار آرام‌بخش و برای دشمن هم خیلی ناراحت کننده بود،‌ چون او می‌خواست بگوید آبادان در محاصره است، ولی هر هفته خطبه‌های نماز جمعه که پخش می‌شدند، کار تبلیغات هفتگی صدام خنثی می‌شد و از میان می‌رفت و برای همین، این تعبیر «جمهوری اسلامی در محاصره یا اشغال» با حضور آقای جمی و رتق و فتق امور مردم توسط ایشان و مراجعه نهادهای گوناگون به ایشان، نمایش قدرتمندی از پایداری جمهوری اسلامی بود.

امیر دریابان علی شمخانی:
آقای جمی یعنی آتش تهیه مقاومت و پایداری در جنوبی‌ترین نقطه ایران. وی  در حقیقت در این حمله در زمان جنگ و به ویژه در زمان محاصره آبادان، قابل خلاصه شدن است. آتش تهیه در عملیات رزمی در دو زمان به کار گرفته می‌شود. یک زمان به هنگام آفند است؛ یعنی نیروی مهاجم اگر بخواهد اصل غافلگیری را رعایت نکند، آتش تهیه را به کار می‌برد. یک زمان هم وقتی است که عملیاتی لو برود. طرفی که آفند و عملیات روی او صورت می‌گیرد، آتش تهیه‌ای را برای تجمع نیرویی که قصد تهاجم به او را دارد، به کار می‌گیرد، ولی آقای جمی آتش تهیه از نوع سوم بود. او آتش تهیه پایداری و مقاومت در صحنه آبادان یا جنوبی‌‌ترین نقطه جبهه ایران بود که در میان فرماندهان ستاد عملیات و مسجد قدس و مناطق عمومی آبادان همواره رفت و آمد داشت و هر هفته هم موضع پرقدرت خویش را اعلام می‌کرد. یکی از ابزار کارآمد این آتش تهیه،‌ نماز جمعه بود و پایداری وی در تداوم برگزاری آن که هم آبادانی‌ها را پیرامون محور ایشان استوار و پابرجا نگه می‌داشت و هم ایرانی‌ها را نسبت به این موضوع که هنوز آبادان در اختیار ماست، دلگرم می‌کرد و شاید پس از نماز جمعه تهران، بیشترین مخاطب را در میان نماز جمعه‌های ایران داشت.

سرلشکر حسنی سعدی:
زندگی آقای جمی در آبادان،‌ یک زندگی واقعا معجزه‌آسا بود. با آن سن و سال و وضعیت جسمی که رژیم غذایی خاصی را می‌طلبید، در آبادان مانده بودند و جز برادر شهیدشان که از ایشان مراقبت می‌کرد، اعضای خانواده،‌ کسی در کنارشان نبود. با این این که باید غذای خاصی می‌خوردند، این گونه نبود و همان غذایی را که برای رزمنده‌ها در مسجد تهیه می‌شد،‌ می‌خوردند. وضعیت جمسی و ضعف بدنی‌شان به گونه‌ای بود که باید دست‌کم از نظر غذا رسیدگی خاصی به ایشان می‌شد، ولی قناعت می‌کردند و از همان غذای رزمنده‌ها استفاده می‌کردند.

سردار مرتضی قربانی:
جمی مردی است بسیار ساده و مخلص و خداشناس که بسیار زیبا حرف می‌زدند و با لحنی روحانی همه را هدایت می‌کند. او بیشترین ارتباط تلفنی را از آبادان با دفتر امام و حاج احمدآقا خمینی داشت. حاج آقا جمی روزی پنج بار با دفتر امام تماس داشت و تا امام زنده بودند، شاید هر دو ماه یک بار به دیدار حضوری شرفیاب می‌شد و خط اصلی راه را از امام دریافت می‌کرد.

احمد جمی (فرزند مرحوم):
مناعت طبع حاج آقا بی‌نظیر بود و در اوج گرفتاری‌ها شخصی،‌ طبع بسیار بلندی داشت. هرگز ندیدم که نیازش را نزد کسی ببرد و یا از زندگی گلایه و شکایتی بکند. من در میان اسناد ایشان یک بار به سند جالبی برخوردم که مؤید همین نکته است. حاج آقا از دهه سی در آبادان بودند؛ منتها تا سال 55 نتوانستند برای خانواده منزل تهیه کنند. کسانی که در ساخت مسجد آنجا شرکت داشتند،‌ تصمیم می‌گیرند یک منزل هم برای آقا بسازند. حاج آقا فهرست نام کسانی را که این کمک را کرده بودند، می‌گیرد و از آنان تشکر می‌کند و می‌گوید که نیازی به این کار نیست، این نوع رفتارها روی اطرافیان تأثیر می‌گذارد. حاج آقا در عین نیاز، این گونه طبع بلندی داشتند و از کسی کمکی را نمی‌پذیرفتند.

یادم هست مسجد که می‌رفت، بچه‌هایی را که به آنجا می‌آمدند، به شدت تحت حمایت قرار می‌داد. حالاتی در مأمومین بود و اکنون هم هست که بچه‌ها را پس می‌زنند و می‌گویند مسجد جای بچه نیست. حاج آقا به خاطر بچه‌ها با آنان دعوا می‌کرد و جالب اینجاست که با آن که حاج آقا در سنین میانسالی و آن افراد، معمر بودند، ‌‌از ایشان دلخور نمی‌شدند و کسی هم قهر نمی‌کرد. بچه‌ها هم به ذوق و شوق حاج آقا می‌آمدند و مسجد همیشه پر از بچه بود؛ اینها نسلی بودند که بعدها نوجوان و جوان شدند و آن حماسه‌ها را آفریدند و جالبتر این که بچه‌های آنها هم با حاج آقا رابطه صمیمانه داشتند.
تابناک

[ جمعه 90/10/9 ] [ 3:16 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

خبر قابل تامل بعدی! که باید طرقداران و معتقدین به دمکراسی آمریکائی باید بش قکر کنن:

اینک در آمریکای جنوبی، «هوگو چاوز»،‌رئیس جمهور ونزوئلا، «لولا» رئیس‌جمهور سابق برزیل، خانم «دیلما راسف»، رئیس جمهور کنونی برزیل و خانم «کرچنر»، رئیس جمهور آرژانتین به سرطان مبتلا شده‌اند
 
سرویس بین‌الملل ـ به دنبال ابتلای رئیس‌جمهور چپگرای آرژانتین به بیماری سرطان تیروئید، یکی از رهبران آمریکا جنوبی، آمریکا را عامل انتشار عامل این سرطان در میان سران کشورهای آمریکای جنوبی معرفی کرد.



به گزارش «تابناک»، «هوگو چاوز»، رئیس‌جمهور ونزوئلا، نخستین رئیس‌جمهوری بود که در آمریکای جنوبی به سرطان مبتلا شد. پس از وی «لولا داسیلوا‌»، رئیس‌جمهور سابق برزیل به این بیماری دچار گشت.

اینک گفته می‌شود، خانم «دایلما راسف‌» که جانشین وی شده و هم اکنون رئیس‌جمهور برزیل است، نیز به سرطان مبتلا شده است.
روز گذشته هم که اعلام شد، خانم «کرچنر‌»، رئیس‌جمهور آرژانتین، چهارمین شخصیت مهم آمریکای جنوبی است که به سرطان دچار گشته است.

شبکه جهانی «بی‌.بی‌.سی» در این باره گزارش داده است که هوگو چاوز، رئیس‌جمهور ونزوئلا، پس از آگاهی از ابتلای همتای آرژانتینی خود به سرطان در سخنرانی تلویزیونی، این احتمال را مطرح کرده که احتمالا آمریکا، نوعی تکنولوژی را برای ابتلای رهبران چپگرای آمریکای جنوبی به سرطان طراحی کرده است. وی این احتمال را در حالی طرح کرد که نمی‌خواست اتهامی جدی علیه آمریکا مطرح کرده باشد.

هوگو چاوز همچنین به تلاش آمریکایی‌ها برای ابتلای زندانیان گواتمالایی به سرطان در دهه 40 اشاره کرد که به تازگی از سوی خود آمریکایی‌ها افشا شده است.

اما رؤسای جمهور بعدی در معرض سرطان کیستند؟

اگر احتمال هوگو چاوز را دست‌کم در همان حد احتمال در نظر بگیریم، شاید نفرات بعدی، رؤسای جمهور اکوادور و بولیوی، (رافائل کوررا و مورالس) خواهند بود.

به گفته چاوز اکنون باید آنان بسیار مراقب خود باشند، چرا که هم اکنون سرطان در کمینشان است.

افزون بر این چهار تن که به سرطان مبتلا شده‌اند، نخست وزیر ترکیه، اردوغان نیز به تازگی به این بیماری دچار شده است؛ بنابراین، باید پرسید آیا بیماری اردوغان هم در همین منظومه تحلیل می‌شود، یا بیماری ادوغان حادثه‌ای طبیعی است؟
تابناک

[ جمعه 90/10/9 ] [ 3:12 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

قبل از اینکه به مناسبت اصلی که فردا 9دی هست بپردازم، خبر قابل تاملی رو میذارم. قضاوت با خودتون!:

 

 

استخدام دختران فارسی زبان در ارتش اسرائیل

شبکه العالم خبر داد:

وزارت جنگ رژیم صهیونیستی قصد دارد در ادامه اقدامات امنیتی خود برای پیگیری اوضاع داخلی ایران، دختران فارسی‌زبان را در بخش اطلاعاتی ارتش استخدام کند.
روزنامه صهیونیستی "معاریو" در خبری نوشت: "اسرائیل درحالیکه تلاش می کند کشورهای بیشتری را برای محاصره و تشدید تحریمهای ایران ترغیب کند، با تصمیم بخش امنیتی – اجتماعی ارتش، به دنبال آن است که اوضاع داخلی ایران را از طریق دخترانی که به زبان فارسی صحبت می کنند، پیگیری کند".
 
بر اساس این گزارش، تعدادی از دختران فارسی زبان، بنابه دعوت ارتش اسرائیل و برای به خدمت گرفتن آنها در بخش اطلاعات، طی این هفته به یک اردوگاه ارتش رژیم اشغالگر در مرکز اراضی اشغالی رفتند.


[ جمعه 90/10/9 ] [ 3:9 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان