منتقدانه .. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد:
آگاه باشید ای جهانیان!
که منم امام قائم..
آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده..
بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند..
بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند..
آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند..
*یالثارات الحسین علیه السلام*
|
سلام
دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین میتوان تو را گفتن پیشوای آزادی
"گرامی باد سالروز شهادت جمعی از مردم مبارز و حق طلب تهران
در میدان شهدا(ژاله) و در جمعه سیاه 17شهریور"
سلام و درود بر روان شهدای را حق و آزادی، از میدان ژاله در سال57 تا میدان لؤلؤ بحرین، میدان التحریر مصر و ... [ جمعه 90/6/18 ] [ 4:7 عصر ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
سلام مطلب این پست بمناسبت امروز جمعه ست که متعلق است به امام مهدی(ع). تلنگریست به مربیان و متصدیانی که بعضا از روشهای غربی در تربیت افراد استفاده میکنن!:
آیا می توان با مولفه های مدرنیسم، یاران حضرت مهدی (عج) را تربیت کرد؟
در ورای کارکردهای منحصر به فرد هر آموزه ای در فرهنگ های مختلف، می توان قواعدی کلی یافت که تحت آن، فرآیندهای فرهنگ های مختلف را پیگیری و دنبال کرده و حتی پیش بینی نمود. این امر، همان چیزی است که مثلا در جامعه شناسی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. در جامعه شناسی، رویکردهای کلی و قوانین عام جوامع مورد مطالعه قرار می گیرد، به طوری که عالمان این علم مدعی می شوند که می توانند بر اساس اصولی، اتفاقات و فرآیندهای هر جامعه ای را بر اساس مبانی و اصول شناخته شده ای، پیش بینی و طراحی کنند. آموزه های موجود در فرهنگ ها نیز از این امر مستثنی نیستند.
هر چند در تعریف “فرهنگ” و برداشت های مختلف از آن اختلاف نظرهای متفاوتی وجود دارد، اما به هر حال، اندیشمندان این حوزه، در مواردی اتفاق نظر دارند. در یک تقسیم بندی عام و بسیار کلی، آنچه امروزه مورد چالش بسیاری از صاحب نظران و روشنفکران یک جامعه و به تبع افراد جوامع است، مناقشه و چالشی است که بین فرهنگ قدیم و جدید، که ما در اینجا از آن به سنت و مدرنیته تعبیر خواهیم آورد، وجود دارد.
در نوشته ها، سخنرانی ها و واژه پردازی های فراوانی از این دو حوزه و رابطه بین آن دو سخن به میان رفته و می رود، آنچه ما در اینجا – ضمن برخی پیش فرض ها در این مورد – اجمالا تلاش داریم تا مورد بررسی قرار دهیم، گذار از فرهنگ نو، با آموزه های فرهنگی سنتی است. در این میان، آموزه موعود و منجی، که در میان مکاتب و نحله های مختلف جهانی مورد تاکید و سفارش قرار گرفته شده است، به عنوان شاخصه منحصر به فرد فرهنگ کهن قلمداد شده و در نهایت این پرسش را طرح خواهیم کرد که آیا می توان در جهان مدرنیته، از این آموزه برای گذار از وضع موجود استفاده کرد یا خیر؟
آیا برای این گذار نیاز به خود منجی است؟ آیا این بازگشت به موعود، همان پسامدرنی نیست که از دل خود مدرنیته به بیرون جهیده است؟ و در ورای همه این پرسش ها، آیا در نهایت، موعود نیز شرایط این وضعیت موجود را می پذیرد و خود را با آن تطبیق می دهد؟ به عبارت دیگر، آیا موعود امروزه جهان، یک موعود مدرن خواهد بود؟
هرچند تلاش نداریم تا در چند سطر و پاراگراف، به سوالاتی این چنین عمیق و پرمایه پاسخ دهیم – بلکه فهم، دغدغه شدن و اصولا طرح صحیح یک سوال، خود اولین گام در رشد و شکوفایی اندیشه و رسیدن به پاسخ است – اما برای فهم راستین چنین سوالاتی، نیاز به اموری مقدماتی داریم: فرهنگ راه می رود
مرلوپونتی معتقد است که هگل در مبداء و منشاء تمام اتفاقات قرن اخیر قرار دارد. خود فلسفه هگل و آموزه هایش بعد از وی به مثابه «روح مطلق» فلسفه اش، تا چندی، فضای تفکر پس از او را از آن خود ساخت. موافق یا مخالف، گریزی نداشتند جز اینکه پا بر شانه های ستبر این روح ضمخت و سخت بگذارند.
در این نوشتار “فرهنگ” را به مثابه “روح مطلق” به همان معنایی که هگل در فلسفه اش روا می داشت، اراده خواهیم کرد. هر ترجمانی که از فرهنگ داشته باشیم، در اینجا آن را به روح مطلق تحویل خواهیم برد که فضای تاریخ و زمان امروز ما را فرا گرفته است؛ و آن، چیزی جز فرهنگ مدرن و مدرنیته فرهنگی نیست.
روحی که امروز آن را در زمان و مکان مان فهم می کنیم، در بدبینانه ترین نگاه به سیر تاریخی، مراحل سوبژکتیو و ابژکتیو خود را طی کرده است و امروز نه در خدمت انسان، که در برابر او قد برافراشته است.
در این چند سطر، اصلا بر آن نیستیم تا قضاوت کنیم و خوب ها و بدها را شماره گذاری نماییم. صرفا آنچه را که اصلا نمی توان نادیده گرفت را در این نوشتار بیان خوهیم کرد: فرهنگی که به روح جاری در کالبد زمان و زمانه تفسیر کردیم، و تمدنی که سوار بر این روح، به تاخت تا ناکجا آباد می تازد…
رشد یا توقف و تکامل یا افول این موجود زنده مهیب از دستان انسان خارج شده است. انسا ن دهه هاست که صرفا تماشاچی شده است و صرفا برای حرکت های زیبای فرهنگی، دست تشویق می زند یا برای افتضاحات آن، به احترام سکوت می کند.
خلاصه بگوییم: فرهنگ، همان روح حاکم زمانه، همان روح مطلق هگلی، به سان ابر انسان و انسان مطلق نیچه و هگل، امروزه برای من و تو تصمیم می گیرد. مجال نخواهد بود تا این ابر انسان را که حتی گاه در کار خدایی – به معنای اصطلاحی خدا – دخالت می کند و روح در کالبد بی جان آدمیان می دمد، توصیف و ترسیم کنیم؛ بلکه صرفا بیانی است برای ذهنیتی که امروزه از فرهنگ ترسیم می شود؛ و جز این نیز نخواهد بود.
تربیت فرهنگ چگونه امکان دارد؟
امکان اول، سوال از تغییرات ارادی و حساب شده فرهنگ است. آیا اصولا با آن تعریف از فرهنگ که بیان شد و این سیر تاریخی اش که امروزه به عنوان یک ابر انسان، بشر را به هر سو که بخواهد یا بتواند هل می دهد، می توان تغییر، رشد، توقف و تولید آگاهانه فرهنگ داشت؟
مگر همه این مولفه های آگاهانه تغییر، رشد، توقف و یا تولید، خود مرهون فرهنگی نیست که امروزه ما را به ضرورت آن رسانده است؟ خود این فرهنگ ما را به این ضرورت می رساند که فرهنگ را رشد دهیم. این فرآیند، ساده ترین و در عین حال پیچیده ترین و مهمترین سوالی است که در مواجهه با فرهنگ مورد غفلت واقع شده است. مدرنیته را چگونه میفهمیم؟
پیدایش مدرنیسم یا تجددگرایى در غرب را مىتوان واکنشى بر ضد سنت و دین مسیحیت دانست. تجدد، خود را از راه سلبِ غیر، تعریف مىکند و این غیر، سنت مسیحى و دین مسیحى بوده است.
وقتى تجدد دامنگستر شد و از اروپا به بخشهاى دیگر جهان پا گذاشت، این ویژگىِ ضدیت با «سنت» و «دین» را کمابیش در خود حفظ کرد. به این اعتبار، مدرنیسم در هر جاى جهان در قبال «سنت» و «دین»، موضع مىگیرد و این ویژگى مشترک نظامهاى برآمده از مدرنیسم است.
به نظر مىرسد که مىتوان جهاننگرى نهفته در بطنِ مدرنیته را با هشت مؤلفه نشان داد. با این حال شاید نتوان یک تسلسلِ منطقىِ قابلِ دفاع براى تقدم و تأخر این هشت مؤلفه عرضه کرد. ولى نوعی کنش و واکنش بین این مؤلفهها برقرار است. بنابراین نظم و ترتیبى که ارائه می شود چندان خارج از منطق نیست: انسان گرایی، اندیشه پیشرفت، مادی گرایی، عقل گرایی، ویژگی تجربی، برابر طلبی، فرد گرایی و احساسات گرایی.
جهان نگرى که این هشت ویژگى را داشته باشد چاره اى ندارد جز اینکه دست در آغوش علوم تجربى داشته باشد. روى آوردن به علوم تجربى نتیجه چنین جهان نگرى است. وقتى علوم تجربى رشد مى کند طبعاً تکنولوژى و فناورى هم رشد مى کند.
به این اعتبار مى توان گفت که جهان نگرى مدرنیته، جامعه صنعتى و تکنولوژیک را به دنبال خواهد داشت و این تکنولوژى که در تمدن مدرن وجود دارد همه با چند واسطه متأثر از این هشت ویژگى مدرنیسم هستند. اگر جامعه اى به این هشت ویژگى قائل باشد باید علوم تجربى هم داشته باشد و بالمآل باید این علوم تجربى را به علم و صنعت تبدیل کند چرا که اگر مى خواهد تجسد این علوم تجربى را ببیند چاره اى جز این ندارد. البته این نکته قابل ذکر است که در اینجا این هشت ویژگى جهان نگرى مدرنیته، به طور افراطى طرح شدند تا قابلیت طرح یابند و بتوانیم شرایط آرمانى انسان مدرن را ترسیم کنیم.
به این اعتبار هم فرد مى تواند به طور ذومراتب مدرن شود و هم جامعه مى تواند ذومراتب مدرن باشد. بنابراین وقتى مدرنیته ذومراتب شد طبیعتاً جمع بین «مدرنیته» و «دین» هم ذومراتب مى شود.
با این ترسیم بسیار کلی از مدرنیته، و با آنچه که تا بدینجا گفته شد، هدفمان آن بود تا بتوانیم پرسش از 2 امکان را عمیق تر فهم و درک کنیم: پرسش از امکان تغییر، رشد یا افول فرهنگی و پرسش از امکان فرهنگ سازی مدرن برای آموزه های سنتی!
به راستی چگونه می توان از فرهنگ تاریخی به تاریخ فرهنگ، گذاری داشته باشیم؟ آیا کسی قدرت خواهد داشت تا جنبه های بی نهایت این ابر انسان فرهنگ پا به سن گذارده را در طرح و برنامه های خود بگنجاند؟
چگونه می توان از فلسفه های مدرن این قرن عبور کرد و ارسطو را زنده نگاه داشت؟ چگونه می توان با زرهای مدرن، برق های خاک گرفته سنت را جلا داد؟ چگونه می توان با استفاده از مولفه های فرهنگ مدرنیته برای آموزه های سنتی زمینه سازی کرد؟ سخن پایانی
با همه آنچه گفته شد، بدیهی است که نمی توان در چند سطر برای فرهنگ و تمدنی که قدمت و آینده ای هزاران ساله در پیش و پشت خود دارد، به همین سادگی تصمیم گرفت و اظهار نظر کرد. همانطور که می توان قدمت و پشتوانه یک فرهنگ، تمدن و آموزه ای را در عقبه آن ملاحظه کرد، می توان حتی به طور تخمینی، آینده ای از آن را نیز پیش بینی کرد. آینده ای که چه بسا سفید یا سیاه باشد. با این حال، سخن گفتن از موعود به مثابه منجی آخرالزمانی که در مکاتب مختلف طرح و بررسی شده است، به عنوان یکی از شاخصه های آموزه های سنت ما، در مقابله با فرهنگ مدرن، سخنی است که افق های بسیار روشن و جدیدی را در این وضع موجود روبروی ما خواهد گشود.
هر چند در بسیاری از موارد و بحث ها، اندیشمندان، مباحث موعودگرایی و آخرالزمانی را با بحث های مدرن و مدرنیسم پیوند داده و حتی سعی در تفسیر موعود مدرن و منجی مدرن دارند، و آن را در تطبیق با پویایی فرهنگ و مکتب خود قلمداد می کنند، اما برای بررسی دقیق ماجرا باید از همه این جرایانات فراتر رفت تا بتوان بدون هیچ پیش فرضی داوری و مقایسه کرد.
پرسش اساسی در این وهله، به دو بخش عمده و مهم تقسیم خواهد شد: در مرحله نخست، باید پرسید که آیا اساسا می تواند آموزه منجی یا موعود ما را از مدرنیته و فرهنگ مدرنیسم، عبور داده یا از آن فراتر یا فروتر برد؟ و در مرحله دوم، در هر پاسخی که به پرسش نخست بدهیم، این پرسش ظهور خواهد کرد که آیا منجی و موعود، شرایط و مولفه های مدرنیته را می پذیرد یا خیر؟ البته این پذیرش به معنای قبول کل فرهنگ نیست، بلکه حتی می تواند به معنای پذیرش گزاره هایی از مدرنیته باشد که با آموزه های سنتی ما در تضاد نمی باشد! آیا اصلا این امر شدنی است؟
در ورای همه این مباحثی که برخی در حد یک سوال در این نوشتار طرح شد – که شاید برخی این مباحث را بسیار تخصصی دانسته و آن را صرفا برای اندیشه صاحبنظران این حوزه ها به کناری وانهند – رویکرد بسیار مهمی که برای تک تک افراد جامعه اسلامی – ایرانی ما طرح خواهد شد، نحوه برخورد این جامعه با ظواهر و مولفه های فرهنگ غیر اسلامی – ایرانی است! با هر پاسخی که به جریان ارتباط سنت و مدرنیته در جامعه خود داشته باشیم، آیا می توان در کنار آموزه هایی مانند مهدویت و موعودگرایی، مظاهر فرهنگ غرب را نیز در درون جامعه خود حل کنیم؟ آیا پذیرش ابزار و شاخصه های مدرن در جامعه، در نهایت به پذیرش فرهنگ آن منجر نخواهد شد؟ آیا می توان در جامعه ای اسلامی – ایرانی، با لوازم و فرآیندهای مدرنیسم، جوانی تربیت کرد که همچنان که قلبش آکنده از مهر امام زمانش(ع) است، مروج مولفه های سکولاریسم در جامعه نیز باشد؟
این همه تناقض را چگونه می توان در کنار هم جمع کرد؟ کاری که گویی ما به شگفتی از عهده آن برآمده ایم؟ [ جمعه 90/6/18 ] [ 1:33 عصر ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
سلام
کتابشناسی شهید محمدعلی رجایی مهمترین کتابهایی که تاکنون درباره شهید محمدعلی رجایی منتشر شده، عبارتند از:
مکاتبات شهید رجایی با بنی صدر در این کتاب، گزارشی از چگونگی انتخاب اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به انضمام مکاتبات شهید رجایی با بنی صدر فراهم آمده است. در این گزارش توطئه های ضدانقلاب به سرکردگی بنی صدر، رئیس جمهور مخلوع علیه دولت شهید رجایی بازگو می شود. کتاب از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول سیری است در چگونگی انتخاب اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران بر اساس اسناد و مدارک معتبر و ذکر جزئیات رویدادها، جریانها و گفتگوها که طی آن سیمای منافقانه بنی صدر نشان داده شده است. در بخش دوم کتاب قسمتی از مکاتبات بنی صدر و شهید رجایی دیده می شود.
در بخش وقایع روز شهادت، آمده است: «ساعت روی دیوار یک ربع به سه بعدازظهر را نشان می دهد. شورای امنیت کشور امروز جلسه دارد. این بالاترین مرجع تصمیم گیری درباره مسایل امنیتی و سیاسی کشور است. آن هم کشوری که یک سال و نیم از انقلاب مردمی اش می گذرد و هنوز نظام جدید استقرار کامل نیافته و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. بخشی از سرزمینش در اشغال ارتش بیگانه است و در یک جنگ نابرابر گرفتار شده است. هر روز حادثه ای در کشور پیش می آید. دو ماه پیش در یک انفجار سهمگین در دفتر حزب جمهوری چندین نفر از مسؤولان درجه یک و مدیران برجسته نظام از دست رفته اند. عملاً نظام نوپا درگیر جنگی داخلی شده است. در حالی که یک سال است خاک کشورش مورد تجاوز ارتش تجاوزکار صدام قرار گرفته و بخش وسیعی از مرز کشور از قصرشیرین تا آبادان در اشغال آنهاست. شورای امنیت در این شرایط ناامن و بحرانی تشکیل جلسه داده تا درباره مهمترین مسایل کشور تصمیم بگیرد. اعضای شورا یک به یک وارد سالن می شوند. قرار بود از امروز جلسه رسماً زیر نظر دکتر محمدجواد باهنر نخست وزیر اداره شود. اما باهنر این کار را به عهده رجایی گذاشت.» همچنین در بخش خاطراتی از شهید رجایی از زبان «خوشنویسان» مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران در زمان شهید رجایی آمده است: «با دو بزرگوار شهید رجایی و باهنر از سال 1347 افتخار آشنایی و همکاری داشتیم. در مدرسه کمال نارمک و در مدرسه قدس با ایشان همکار بودم. آقای رجایی از سال 47 در مدرسه کمال معلم هندسه بودند. قبل از اینکه ایشان زندان بیفتند، جلسات دوره ای تفسیر قرآن در منزل آقای رجایی و آقای باهنر برگزار می شد. شهید رجایی در بازگشت از سفر فرانسه، به عراق رفت و خدمت امام رسید، وقتی برگشت دستگیرش کردند و زندان رفت، مدرسه کمال هم بعد از آن بسته شد که در حقیقت مرکزی غیررسمی برای عده ای از انقلابیون بود.» سوخته وصل کتاب «سوخته وصل» تألیف نسرین خدایاری در فروردین سال 1380 منتشر شده است.
این کتاب به صورت مختصر و با نثری ساده زندگی شهید محمدعلی رجایی را از ایام کودکی ، تحصیلات ، مهاجرت به تهران ، آشنایی با آیةالله طالقانی و فدائیان اسلام ، اشتغال به معلمی ، ازدواج ، مبارزات سیاسی و حبس در زندان ، فعالیتهای پس از انقلاب در آموزش و پرورش ، نخست وزیری و ریاست جمهوری و سرانجام شهادت بازگو می کند. کتاب «سوخته وصل» در 128 صفحه، قطع پالتویی، شمارگان 3000 نسخه منتشر شده است. زندگینامه سیاسی شهید رجایی کتاب «زندگینامه سیاسی شهید رجایی» تألیف سجاد راعی گلوجه در بهمن سال 1382 از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: شهید محمدعلی رجایی یکی از مؤثرترین رجال صدر اول انقلاب اسلامی و الگوی مثالی دولتمردان انقلابی و اسلامی به شمار می رود. او ضمن دستیابی به عالی ترین مقامات سیاسی کشور پس از مقام رهبری، در عمل نشان داد که نظریه مردمسالاری دینی و مردمی بودن دولتمردان در حکومت اسلامی موضوعی قابل تحقق است. این کتاب زندگی سیاسی و مبارزات شهید رجایی را در دوران قبل از انقلاب اسلامی و عملکرد سیاسی و اجرایی او را پس از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت مستند تبیین می کند. شهید رجایی در زمان تصدی وزارت آموزش و پرورش تمام تلاش خود را برای تغییر نظام تعلیم و تربیت بر جا مانده از رژیم پهلوی به سوی یک نظام اسلامی و توحید محور به کار گرفت و در دوران نمایندگی مجلس شورای اسلامی ، نخست وزیری و ریاست جمهوری، اندیشه فوق را در عمل نیز پیگیری کرد و در تمام دوران حیات سیاسی خود تحقق اهداف مکتب اسلام در صدر برنامه های او قرار داشت که به همین دلیل دولت او را نیز ، «دولت مکتبی» لقب دادند. کتاب «زندگینامه سیاسی شهید رجایی» در 332 صفحه، قطع وزیری، شمارگان 3000 نسخه منتشر شده است. سیره شهید رجایی کتاب «سیره شهید رجایی» تألیف غلامعلی رجایی در سال 1385 از سوی سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است.
کتاب حاضر در 12 فصل از خاطرات زندگی شهید رجایی تهیه شده که حاصل بیش از یکصد مصاحبه با کسانی است که با او انس و الفتی دیرینه داشته اند که بسیاری از این خاطرات برای نخستین بار منتشر شده است. از میان نوشته های این اثر به راحتی می توان به شناخت نسبی لازم از شخصیت فردی و اجتماعی شهید رجایی دست پیدا کرد. به عنوان نمونه در فصل اول با عنوان دوران نوجوانی و جوانی آمده است: «از همان دوران کودکی روح تعبد و بندگی در وجود شهید رجایی نمایان بود. مکبر مسجد، نوحه خوانی، مناجاتهای شبانه، دوری از بازیهای نا مشروع، توجه به حجاب اطرافیا ن، احساس مسؤولیت نسبت به دیگران، دوری از مال دنیا همه از ویژگی های بارز این نوجوان قزوینی بود. ایشان در سه سالگی پدر خود را از دست دادند و زیر سایه مادر و برادر بزرگوارشان پرورش یافتند و برای این دو احترام زیادی قائل بودند و معمولاً کاری بر خلاف میل آنها انجام نمی دادند» کتاب «سیره شهید رجایی»، در 804 صفحه منتشر شده است. آیت کمال «آیت کمال» عنوان کتابی است که به صورت درسهایی آموزنده به چگونگی زندگی و اعمال ایشان پرداخته است. این کتاب در سال 1386 منتشر شده است.
این کتاب گزیده ای از خاطرات شاگردان ، نزدیکان ، بستگان و دوستان شهید رجایی در باره آن شهید عزیز است که از کتاب سیره شهید رجایی استخراج و برای مطالعه نوجوانان و جوانان به چاپ رسیده است . در صفحات پایانی این اثر عکس هایی از شهید رجایی به چاپ رسیده است . چراغ صبح کتاب «چراغ صبح» تألیف اصغر فکور در سال 1381 توسط مرکز آفرینشهای ادبی منتشر شده است.
«ابراهیم» یار قدیمی شهید رجایی است. آنها در بازار با هم شاگردی می کنند و سپس به دوره گردی و دستفروشی می پردازند. استخدام محمدعلی در نیروی هوایی و پیش از آن و آموزش در تهران، ارتباط این دو دوست را کم می کند. اما وقتی محمدعلی از ارتش استعفا می دهد و معلم آموزش و پرورش می شود و فعالانه در مبارزات سیاسی شرکت می کند، باز هم ارتباط آنها برقرار می شود. اما فاصله ای بین دو دوست افتاده است. ابراهیم به گروهی نزدیک شده است که مشی مسلحانه را انتخاب کرده اند. اما رجایی بر سر اصول خود پایدار است و به سبب همین مقاومت، به مدت طولانی گرفتار زندان می شود و تا پیروزی انقلاب اسلامی و بازشدن درهای زندان به دست مردم رهایی نمی یابد... کتاب «چراغ صبح»، در 160 صفحه، قطع رقعی و با جلد شمیز منتشر شده است. آبی ترین تماشا نویسنده: شهرام مقدسی
تعداد صفحات: 71 صفحه شابک: 8-798-471-964 قطع: رقعی نوبت چاپ: چاپ اول: 1381 معرفی کتاب: کتاب حاضر، دربردارنده 40 قطعه شعر سپید با مضامیناجتماعى و مذهبى است. مضمون بیشتر اشعار در ارتباط با شهدااست. یاد و تجلیل از شهدا/ مفاهیمى چون ایثار، خاطر، غم و مرگ/منقبت و ستایش ائمه و بزرگانى چون حضرت فاطمه (س)، امامعلى(ع)، امام حسین(ع)، امام رضا(ع)، صاحب الزمان (عج) و امامخمینى (ره) محتواى اشعار را در برمىگیرد. همچنین شاعر قطعاتىاز اشعار خود را براى «سلمان هراتى»، مادر و فرزندان خود و بهیادشهدایى چون «محمدعلى رجایى»، «مرتضى آوینى»، «احمدزارعى» و «حسین عزتى» سروده است. این کتاب توسط مرکز آفرینشهاى ادبى تدوین و با جلد شمیز منتشر شده است. ـ فرزند ملت در آیینه انقلاب اسلامی(مجموعه سخنرانیها، مصاحبهها و پیامهای شهید رجایی) (2 جلد)/ تهیه و جمعآوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. ـ چگونگی انتخاب اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران و مکاتبات رجایی با بنیصدر / دفتر تحقیقات و انتشارات روابط عمومی نخست وزیری / 1360. ـ آموزگاران نور (به یاد دو معلم شهید و دو آموزگار نور، رجایی و باهنر ) / عروه الوثقی (نشریه دانشآموزان و جوانان حزب جمهوری اسلامی) / 1361. ـ پیام شهیدان (دفتر 1)/ جهاد دانشگاهی مرکز خراسان / نشر صابرین / 1361. ـ یادواره شهدای انقلاب اسلامی (شهید رجایی ـ جلد 1) / شجاعالدین میرطاووسی / نهضت زنان مسلمان /1361. ـ شهید رجایی اسوه صبر و استقامت/ مرتضی محمودی / بنیاد شهید انقلاب اسلامی، واحد فرهنگی / 1362. ـ الماس سوخته (براساس زندگی شهید رجایی)/ حسن خادم / سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، گروه انتشارات / 1377. ـ پانزده سال بعد (مقدمهای بر رمان الماس سوخته « براساس زندگی شهید رجایی« ) / حسن خادم / نشر تندیس / 1370. ـ بیمرگ، مثل صنوبر / ابوالقاسم حسینجانی / سازمان تبلیغات اسلامی، شورای هماهنگی/ 1375. ـ حدیث جاودانگی / حسن عسکریراد / انتشارات تربیت / 1377. ـ رمز جاودانگی / حسن عسکریراد / بوستان کتاب قم / 1380. ـ خلاصه خوبیها (ناگفتههایی از زندگی شهید محمدعلی رجایی)/ بازنوشته غلامعلی رجایی / ذکر / 1381. ـ رجایی در آینه مردم / بنیاد فرهنگی شهید رجایی (قزوین) / 1381. ـ شهید رجایی/ محمود جوانبخت / موسسه فرهنگی مدرسه برهان / 1382. ـ محمدعلی رجایی/ بهکوشش محمدحسین عباسیولدی / نشر شاهد? / 1384.? من، محمدعلی رجایی / داوود بختیاری دانشور / نشر شاهد / 1385. ـ شاهد یاران (شماره 10: یادمان شهدای دولت جمهوری اسلامی ایران) / نشر شاهد / 1385. ـ سی خاطره از یک نخستوزیر / گردآوری و تالیف غلامعلی رجایی / دستان / 1387.
کتابشناسی شهید حجتالاسلام دکترمحمدجواد باهنر: ـ چهار گفتار از دو شهید / محمد حسینیبهشتی و محمدجواد باهنر / معراج (قم) / 1360.
ـ آموزگاران نور (به یاد دو معلم شهید و دو آموزگار نور، رجایی و باهنر ) / عروه الوثقی (نشریه دانشآموزان و جوانان حزب جمهوری اسلامی) / 1361. ـ فروغ اندیشه (مجموعه سخنرانیها، مصاحبهها و برنامه دولت)/ تهیه و جمعآوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی / وزارت ارشاد اسلامی / 1362. ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک (کتاب 15: شهید راه دانش و فرهنگ، دکتر محمدجواد باهنر) / مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات / دفتر نشر فرهنگ اسلامی / 1379. ـ بیمرگ، مثل صنوبر / ابوالقاسم حسینجانی / سازمان تبلیغات اسلامی، شورای هماهنگی / 1375. ـ شهید باهنر در قلمرو اندیشه و رفتار / حمیدرضا علوی / دفتر نشر فرهنگ اسلامی / 1381. ـ شهید دکتر محمدجواد باهنر (مبارزات، مواضع و دیدگاهها) / مرتضی نعمتی زرگران / مرکز اسناد انقلاب اسلامی / 1384. ـ آن سوی شب (زندگینامه داستانی شهید دکتر محمدجواد باهنر)/ داوود بختیاریدانشور / نشر شاهد / 1385. ـ شاهد یاران (شماره 10: یادمان شهدای دولت جمهوری اسلامی ایران) / نشر شاهد / 1385. ـ کتابشناسی شهید دکتر محمدجواد باهنر / رضا دیبا و شهرام اصغرنیا / نشر شاهد / 1387. منابع : http://www.irdc.org http://www.qudsdaily.com http:// www.ibna.ir تهیه کننده : حجت الله مومنی منبع : راسخون [ چهارشنبه 90/6/16 ] [ 7:53 صبح ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
سلام
به مناسبت هشتم شهریور و هفته دولت؛
وی که از طبقات پایین جامعه به ریاست جمهوری کشوری انقلابی رسیده بود، هیچ گاه سیاست دولت در جمهوری اسلامی ایران را وارد منازعه طبقاتی فرودست و فرادست نکرد و با درک درست و اصیل از کلیت و یکپارچگی دولت در یک نظام سیاسی، همه تلاش خود را صرف وصل کردن پاره های جامعه با مدیریت دولت در جمهوری اسلامی کرد و از پاره پاره و فصل کردن ملت و جامعه خودداری نمود.
![]() به گزارش «تابناک»، به نظر می رسد، شأن واقعی این نامگذاری، خدوم بودن دولت کوتاه مدت شهید رجایی و در عین حال وسعت دید و فعالیت های روشنگرانه آن در راستای خدمت به نظام سیاسی و مردم کشور بود. بنابراین، باید گفت، شهید رجایی از آغاز ورودش در ساختار سیاسی کشور و به ویژه در دوران ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر، در موارد گوناگون با بداخلاقی هایی روبه رو بود که این بد اخلاقی ها می توانست اختیار هر شخصی را از کف برهاند و وی را به وادی کشمکش ها و دعواهای سیاسی بکشاند؛ اما آنچه شهید رجایی را نماد دولت در ایران کرده و به نظر می رسد، زمان بسیاری لازم است تا کسی خود را به همانندی ایشان برساند، خودداری ایشان از افتادن در چنین دامی بود که به انحای گوناگون برای او تدارک دیده بودند. علاوه بر این باید افزود: وقتی ساده زیستی ایشان با اخلاق مداری همراه شد، عرصه سیاست در ایران، چهره ای را به خود دید که حتی تاکنون نیز بی بدیل و تکرار نشدنی مانده است. در ادامه باید افزود: وی که از طبقات پایین جامعه به ریاست جمهوری کشوری انقلابی رسیده بود، هیچ گاه سیاست دولت در جمهوری اسلامی ایران را وارد منازعه طبقاتی فرودست و فرادست نکرد و با درک درست و اصیل از کلیت و یکپارچگی دولت در یک نظام سیاسی، همه تلاش خود را صرف وصل کردن پاره های جامعه با مدیریت دولت در جمهوری اسلامی کرد و از پاره پاره و فصل کردن ملت و جامعه به بهای برخورداری و یا عدم برخورداری اجتماعی و اقتصادی خودداری نمود. در واقع به همین دلیل بود که خشم افرادی را برانگیخت که از این یکپارچگی، اخلاق مداری و مدیریت احسن اسلامی، ولو به صورت کوتاه مدت ضربه می خوردند. در پایان باید افزود: اگر آن گونه که شهید رجایی، دولت اسلامی را در جامعه ایرانی معرفی کرد و منافع شخصی و جناحی را با منافع یک ملت آمیخته نکرد تا جامعه در این میان تعالی یابد و خود سرانجام به قربانگاه شهادت برود، همه مقامات و دست اندرکاران نیز در همین راه باشند، این کشور و مردم خواهند بود که روز به روز متعالی تر و پیشرفته تر خواهند شد و نام و یاد آنهاست که چون رجایی و باهنر در دل ها باقی خواهد ماند، وگرنه... . [ چهارشنبه 90/6/16 ] [ 7:48 صبح ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
سلام
محمد رضایی از بینندگان «تابناک» در پیامی نوشته است: به مناسب عید سعید فطر پنجشنبه شب جشن بزرگی در بوستان نهج البلاغه تهران برگزار گردید. در قسمتی از این برنامه مجری از دختران خواست برای شرکت در مسابقه با بالا بردن دستهایشان اعلام آمادگی کنند. وی همچنین گفت: هر کس که با حجاب باشد انتخاب می شود و در ادامه تاکید کرد: دخترانی را که حجاب کامل دارند انتخاب می کند . ولی هنگام انتخاب سه نفر اولی را که صدا کرد دخترانی بودند که حجاب مناسبی نداشتند. که این امر باعث خنده افراد بدحجابی که در جشن حضور داشتند شد همچنین باعث ناراحتی خانواده های متدین گردید . البته بعضی از خانواده های مذهبی مراتب اعتراض خود را به مسوولان برنامه بخاطر تمسخر حجاب اعلام کردند که مسوولان امر جواب قانع کننده ای نداشتند. [ چهارشنبه 90/6/16 ] [ 7:19 صبح ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |