منتقدانه .. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد:
آگاه باشید ای جهانیان!
که منم امام قائم..
آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده..
بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند..
بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند..
آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند..
*یالثارات الحسین علیه السلام*
|
For Imam Mehdi (aj)
I saw in a dream one night that was over dark evening Came to an end by the end of this complaint Hjrany Sun you sought your mask Braftadh You will end with the revolution Khorasani The world was filled with passion and resurrection was a melee Brpashd War and the uproar was so damned it Sfyany After the shoot was good times were familiar The golden era was the time thanks Rahmani When the happy moment was Basfayy Janet Cho was a garden where the frequency of the earth What happened was a good, the world"s remaining property was What was the peak of enthusiasm among the clergy gathered Man has no better quality official disdain Been open during the restoration of human virtue What happiness and world peace and freedom Abadi Dydart would you get rid of the distress Jl Allhm Lvlyk Alfrj [ پنج شنبه 90/1/4 ] [ 4:50 صبح ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
سلام
شبی در خواب می دیدم که سر شد شام ظلمانی
به پایان آمد آخر این شکایت های هجرانی
برآمد آفتاب تو برافتاده نقاب تو
شد آخر انقلاب تو به همراه خراسانی
جهان پر شور و غوغا شد قیامت بود برپاشد
چنان جنگی و بلوا شد از آن ملعون سفیانی
پس از آن خوش هوایی بود زمان آشنایی بود
که دوران طلایی بود زمان لطف رحمانی
چه وقت باصفایی بود مبارک لحظه هایی بود
چو جنت باغ و جایی بود زمین را از فراوانی
چه نیکو اتفاقی بود جهان را ملک باقی بود
چه اوج اشتیاقی بود میان جمع روحانی
خلایق داده استغنا مقام آدمی والا
به دوران گشته باز احیاء فضیلت های انسانی
چه شادی بود و آزادی جهان را صلح و آبادی
به دیدارت تو میدادی رهایی از پریشانی
[ پنج شنبه 90/1/4 ] [ 4:37 صبح ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
سلام
اینجاست که روزنهای به سوی یک آیین جدید باز میشود. دینی که همه ادیان را در خود حل و جذب کرده و جز نامی از آنها باقی نمیماند. این نوعی از پلورالیسم دینی است که به استحاله عقیدتی و آرمانی ادیان میپردازد؛ اما درعین حال حقانیت را به شیوه زندگی آمریکایی و لیبرالیستی میدهد. در این میان اسلام به عنوان یک مکتب فطری و الهی قوی که خطر جدی برای منافع غرب شناخته میشود بیشترین سهم از استحاله را داراست. فیلم «من خان هستم...» قرار است روز 11فروردین ار شبکه سوم سیما پخش شود و این در حالی است که در این فیلم که به صورت مشترک توسط «هالیوود» و «بالیوود» تولید شده است به تعریفی جدید از اسلام و مسلمانان دست میزند و به صورت زیرکانه برخی اصول لیبرالیسم و سکولار را به جای اعتقادات مسلمانان معرفی میکند. فیلم «من خان هستم...» به کارگردانی (Karan Johar) کاران جوهار 38 ساله (هندی) محصول سال2010، با هنرپیشگی شاهرخ خان (Shahrukh Khan) و کاجول (Kajol) دو هنرپیشه مطرح سینمای بالیود ساخته شده است. آنچه حائز اهمیت است همکاری هالیوود و بالیوود توسط بیش از 5 شرکت سینمایی در این فیلم است که از بارزترین آنها «فوکس قرن بیستم» را می توان نام برد که جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین موسیقی از جشنواره فیلم «فیر» Filmfare را نصیب خود کرده است. این فیلم در سه هفته اول در بیش از 119سینما در آمریکا و کانادا اکران شده و در 17روز اول 363500 میلیون دلار فروش داشته که رکورد جدیدی برای بالیود به حساب میآید. * مرور داستان رضوان خان یک جوان مسلمان هندی است که با وجود معلولیت جسمی خاص (اسپرگرسندرم) دارای قدرت حافظه و هوش خارقالعادهای است. رضوان تواناییهای بالقوه فراوانی دارد، اما در هند از به فعلیت رساندن آنها عاجز است. او بنا به وصیت مادر به آمریکا میرود تا شاد زندگی کند و استعدادهای خود را شکوفا سازد. کاری که برادر کوچکتر او قبلاً انجام داده است. به آمریکا رفتن وی باعث آشنایی با یک دختر هندی که شغل او آرایشگری است (ماندیرا) و معتقد به هندویسم است میشود ولی رضوان، با اینکه مسلمان معتقد است و هرگز نمازش ترک نمیشود ایرادی در ازدواج با او نمیبیند. بنا به باور شریعتی که مادر رضوان آن را تفسیر میکند، مسلمان و غیرمسلمان معنا ندارد و تنها خوبی و بدی وجود دارد. ماندیرا خوب است پس میتواند همسر مناسبی برای رضوان خان باشد. * به عنوان مقدمه به راستی چه میشود که پس از سالها دشمنی و کینهورزی با اسلام، ناگهان غرب دایه مهربانتر از مادر شده و با ابزار هنر و با تفکر احقاق حقوق مسلمانان، به یاری آنها شتافته است؟! اینجــاست که نیـاز به هوشمندی و کیاست بیدار مسلمانان احساس میشود. چگونه اشد دشمنان در عداوت با مومنین از در دوستی و خیرخواهی برآمده است؟ اشاره آیه به اهل کتاب است که در دین خود همین کار را کردند و تنها نام پیامبرشان باقی ماند، و خداوند بندگی آنها را نمیپذیرد. آنها میخواهند کاری را که با یهود و مسیحیت شد با اسلام نیز انجام دهند بنابراین آنچه را که به منافعشان ضربه میزند زشت و کریه جلوه میدهند و به سایر احکام کاری ندارند چون مبنای آنها اومانیسم و لذت فردی است. و این دقیقاً هدفی است که در فیلم «خان...» کارگردان به دنبال اجرای آن است. زمانی که اسلام «رضوان» به «ماندیرا» که نماد «هندویسم» است عشق میورزد و در مقابل از مسلمانان جهادگر اعلام بیزاری و برائت میکند. * رضوان؛ تجسم یورو اسلام اگر قرار باشد فرد منصفی، اسلام را در قالب یک شخصیت متجسم نماید، ترجیح میدهد او قوی، مقتدر، باصلابت و محکم باشد و در عین حال مهربان و یاور ضعفا همچون امیرالمومنین علی(ع) و در عصر حاضر، حضرت امام (ره)، نه شخصیتی ضعیف و عاجز که طبیعت بیمارگونهاش او را چنین ساده و معصوم جلوه میدهد. کسی که در مقابل استضعاف و اختلاف طبقاتی ظالمانه کشورش و دردهای هموطنان خود واکنشی نشان نمیدهد، اما وقتی بلایای طبیعی، صلیب مسیحیان را در جرجیای آمریکا بر زمین میزند او به یاری کلیسا میشتابد و اسوه فداکاری میشود. * آمریکا سرزمین فرصتها! رضوان به راحتی نمیتواند با محیطهای جدید انس پیدا کند. او از رنگ زرد متنفر است (با اینکه هندیها زرد را نماد شادی و خوشی میدانند). مادر که بسیار مصلحتاندیش، فداکار و آیندهنگر است، متوجه میشود که او میتواند زندگی رویاییاش را تنها در آمریکا پیدا کند. البته این دید اغراق آمیز و رویـــاگونه پنــداشتن درباره ایالت متحده، در بسیاری از فیلمهای هالیوودی دنبال میشود، اینکه آمریکا سرزمین فرصت هاست. زمانی که رضوان میخواهد برای عملی کردن شرط ازدواج، با صحنه بدیع وزیبائی ماندیرا را غافلگیر کند؛ ما سانفرانسیسکو را میبینیم که چون شهری آسمانی، از ورای ابرها رخ مینماید. برجها و معماری کلاسیک شهر در پرتوی طلائی لحظه طلوع، زیبائی رویا مانندی را به نمایش میگذارند. انگار همه خوشبختی آینده این زوج (که نماد پیوند اسلام و هندوئیسم هستند) منحصرا در این شهر تحقق مییابد. گوئی این تصویر که با نمای دور (لانگ شات) آغاز میشود میخواهد القا کند که هرگز در این شهر آرمانی، اثری از فقر و مرارت را نمیتوان یافت!! * عشق فرادینی و سکولار از مولفههای دین نوین ماندیرا زن محبوب رضوان، شخصیتی شاد، جذاب، و البته مهربان است. او توانست بیماری رضوان را درک کند و او را به آرامش برساند. مهم نیست که در آیین او چند خدا پرستش میشود و در اسلام رضوان، خدای یگانه. بلکه عشق و محبت میتواند این دو را پیوند دهد. در حالی که هر کدام عبادت مخصوص خود را انجام میدهند، رضوان نماز میخواند و او اعمال سنتی خود را دنبال میکند. ازدواج رضوان و ماندیرا بدون توجه به موازین دینی یعنی اولویت عشق بر مذهب. یعنی محدود کردن دین به جنبههای درونی و روحی و در حقیقت حذف تاثیر دین حتی در زندگی شخصی افراد. * اسلامهراسی و اسلام آمریکایی دو روی یک سکه از اسلام رضوان تنها نماز و آیاتی از قرآن باقی مانده است و قدرت جمعی مسلمین نادیده انگاشته میشود. او نمازش را انفرادی میخواند و اجتماع مسلمانان تنها زمانی نشان داده میشود که در مسجد در حال توطئه هستند. یکپــارچگی قدرت اسلام نقطه هراسناکی برای غـــرب است که در فیلم «مردی که فردا را دید» (تولید 1981) برای اولین بار مردم دنیا را از آن بر حذر میدارند. در اسلام آمریکایی رضوان، با این نیرو مقابله میشود. او به تنهایی در مقابل جمعی توطئهگر و میایستد و حتی در آخر توسط آنها ترور میشود. * تحریف اسلام در مسیر به بار نشاندن اسلام آمریکایی تحریف از آنجا آغاز میشود که رضوان تلویحاً به آن اشاره میکند: «ابراهیم از کشته نشدن فرزندش مطلع بود (مطلبی که در تفاسیر اسلامی آن را نمییابیم) زیرا او میدانست که خدا خون بیگناهی را نمیریزد.» ناگفته مشخص است که یا این قرائت تا چه حد از ارزشمندی تعبد و اطاعت ابراهیم کاسته میشود. ابراهیم فرزندش را به قربانگاه برد زیرا میدانست او کشته نمیشود، این سکانس مخاطب را به این مطلوب رهنمود میکند که جان فشانی در راه خدا اساساً در ادیان الهی، هیچوقت محبوبیت ندارد. چه رسد به جهاد و شهادت (زیرا راه خدا راه عشق است نه راه جنگ). * اسلام جهادی به مثابه شیطان در پایان این سکانس از فیلم میبینیم رهبران و مفتیان بیدار جوامع اسلامی که حکم به دفاع از مرز و بوم و آرمانهای اسلامی را میدهند، همان شیطان وسوسهگری هستند که ابراهیم، هاجر و اسماعیل هر سه به او سنگ زدند. رضوان نیز دکتر فیصل را سنگ میزند و هر سه بار او را شیطان میخواند. پس از 11 سپتامبر، اسلامهراسی مورد نظر سازندگان این واقعه رخ مینماید. حجاب زنان و چهره اسلامی مردان بهانه حمله مردم وحشتزده به آنهاست و حتی به سیکها و هندوهای غیرمسلمان. در نتیجه سمیر کشته میشود. (در سکانسی که در آن چند نوجوان آمریکایی با چهرههای آفریقایی و اروپایی و... سمیر را وحشیانه کتک میزنند). البته تنها جایی که آنها مقصر جلوه داده میشوند زمانی است که با دستبند راهی زندان میگردند و در غیر این زمان همه (رضوان، ماندیرا و بینندگان) اذعان دارند که کشته شدن او به خاطر جنایت عدهای مسلمان افراطی است و با گذاشتن عکس سمیر کنار سربازان کشته شده امریکا در عراق به عنوان شهدا، کارگردان به این مطلب صحه میگذارد، گویی که هر دو (سربازان و سمیر) زخم خورده از یک خنجرند. منبع: الوعد الصادق
[ پنج شنبه 90/1/4 ] [ 4:24 صبح ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
شهر، شهر خون است، پنجه در خون، خصم دون است خانه خون است، کوچه خون است پیکر پاک برادر غرق خون است باید به شط خون شنا کنیم مهد حق ز دست خصم دون رها کنیم
سلام بر ملت مبارز و شهیدپرور بحرین
مرگ بر آل سعود(آل یهود) و آل خلیفه
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() منبع: الوعدالصادق [ پنج شنبه 90/1/4 ] [ 4:6 صبح ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
مرحبا الشهداء من أجل العدالة و الحریة السلام علیکم وأود فی هذه الأیام لنرى ما یأتی حریة الحصول على تکالیف مؤلمة وثقیلة. لثورتنا منذ 32 عاما حتى الآن فی أکثر من 15 عاما من النضال ضد الطغیان وکانت ذروة تکالیف أکثر صرامة. الله أننا نرید لتمریر النضال الشاق للثورة من أننا نهتم بهم.
صور : جنازة الشهید وتراجع "Alhjyry" [ پنج شنبه 90/1/4 ] [ 2:51 صبح ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |