سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منتقدانه
.. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد: آگاه باشید ای جهانیان! که منم امام قائم.. آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند.. آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند.. *یالثارات الحسین علیه السلام*
قالب وبلاگ

از قرار معلوم شیخ نشینهای عربی و ترکیه و آمریکا(گروه دشمنان سوریه) همت بلندی برای ادامه جنایت در سوریه عزیز دارن! پس انشاءلله دولت سوریه و متحدانش در خط مقاومت ضد صهیونیستی هم باید بالاتر از این همتهای ظالمانه رو برای درهم کوبیدن توطئه ها در پیش گیرند.

بامید نابودی تمامی ستمگران، دیکتاتورها و تروریستها، خصوصن از نوع عربش، خصوصن از نوع خلیج نشین اون! انشاءلله

دو انفجار مهیب در سوریه

وقوع دو انفجار سه شنبه شب در شهر حلب در شمال سوریه و پایتخت اقتصادی این کشور ، شماری کشته و مجروح به دنبال داشت.

به گزارش ایرنا، یک منبع آگاه در شهر حلب با اعلام این خبر گفت: یکی از این انفجارها که در منطقه "الشعار" با استفاده از یک خودرو بمب گذاری شده و در نزدیک یک جایگاه بنزین صورت گرفت ، شدید بود و موجب کشته و زخمی شدن شماری شده است .
به گفته وی در حال حاضر نیروهای امنیتی و پلیس حلب مسیرهای منتهی به این منطقه را مسدود کرده و از رفت و آمدها افراد به آن جلوگیری می کنند.
برخی منابع در شهر حلب نیز با اشاره به شدید بودن انفجار مزبور آمار قربانیان این انفجار را زیاد ارزیابی می کنند.
تارنمای عکس السیر نیز که اخبار سوریه را منتشر می کند ، امشب اعلام کرد که وقوع یک انفجار در زیر یک پل در شهر حلب و هنگام عبور یک دستگاه اتوبوس حامل نیروهای حفظ نظم موجب کشته و زخمی شدن شماری از آنان شد.
بر پایه این گزارش آمار اولیه کشته های این انفجار 4 نفر بوده است. انفجار مزبور در پنجمین روز از برقراری آتش بس در سوریه صورت می گیرد.
آتش بس از روز پنجشنبه گذشته و بر اساس طرح شش بندی "کوفی عنان" فرستاده سازمان ملل برای حل بحران سوریه برقرار شده و قرار است 30 ناظر نیز با سفر به سوریه بر آن نظارت کنند.
شش نفر از این ناظران یکشنبه شب وارد سوریه شدند. بر اساس اعلام منابع رسمی تاکنون بیش از 6 هزار و 500 سوری در جریان ناآرامی های یک سال گذشته کشته و یا زخمی شدند. دولت سوریه و افراد مسلح به عنوان دو طرف برقراری آتش بس یکدیگر را به نقض آن متهم می کنند.
دولت سوریه با انتشار گزارشی از نقض بیش از 60 مورد آتش بس تا روز دوشنبه خبر داده بود.
منبع: رجانیوز

[ پنج شنبه 91/1/31 ] [ 3:39 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزید بن معاویه ..

نگاهی بر کتاب کرشمه خسروانی اثر سید مهدی شجاعی/
مات شدن معاویه در دو حرکت
هنوز معاویه زنده است که یزید عاشق زنی می‌شود و از پدر می‌خواهد هر طور شده او را برای او به‌دست آورد. اما مشکل اینجاست که آن زن شوهر دارد و همین موضوع کار را برای معاویه نه سخت که زمان‌بر می‌کند. اما همه زمانی که معاویه صرف می‌کند، دارد به نتیجه نزدیک می‌شود که امام حسین علیه السلام وارد ماجرا می‌شود و از ظلم بزرگی که پسر ابوسفیان مقدماتش را با هزار بدبختی چیده بود، جلوگیری می‌کند.

روایت تلاش‌هایی که معاویه می‌کند و دسیسه‌هایی که می‌چیند، شما را به اندرونی دربار او می‌کشاند و اوضاع و احوال حکومت را به شیوه‌ای شگفت انگیز و جذاب در برابر چشمان‌تان قرار می‌دهد؛ جوری که تا حالا به این وضوح ندیده‌اید.

چانه زدن‌های معاویه با ابوهریره که مسئول جعل حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله است و مجادله‌هایش با ابودرداء که صحابی بی بصیرت و زاهد دوران معاویه است، از بخش های فوق العاده جذاب کتاب است. از میان گفت‌وگوهای معاویه با ابوهریره که به حدیث معروف پیاز عکه هم می‌کشد، خیلی چیزها از حال و احوال مردم آن زمینه دستگیرتان می‌شود.

شاید اهل نمایش‌نامه خواندن نباشید. حق هم دارید؛ خواندن توصیفات صحنه و توضیحات مربوط به حالات و رفتار شخصیت‌ها می‌تواند حوصله کسانی را که نمایش‌نامه خوان حرفه‌ای نیستند، سر ببرد. اما این کتاب قضیه‌اش فرق می‌کند. این توصیفات کم و کوتاه است و صحنه‌ها آن‌قدر تغییر نمی‌کنند که نیاز به توضیحات پی در پی باشد. ضمنا گفت‌وگو‌های کتاب به‌قدری گیرا و روان است که شما اصلاً متوجه این مسائل نمی‌شوید و با ولع صفحه‌ها را یکی یکی می‌بلعید!

فصل‌های کتاب به اقتضای نمایش‌نامه بودنش پرده نامیده شده‌اند و کتاب در سه پرده ماهور، نوا و همایون سامان داده شده‌اند. پرده اول شامل یک درآمد است که شرح عاشق شدن یزید از زبان خودش است. و دو صحنه این پرده به شرح بخش نخست دسیسه‌های معاویه برای روا ساختن حاجت یزید می‌پردازد.

پرده دوم کمی به حال و روز زینب می‌پردازد؛ زنی که یزید عاشقش شده است و الباقی در کاخ معاویه، ادامه حیله‌های او را نقل می‌کند.

اما پرده سوم نمایش، شاهکار حضرت همایون است. جایی که حضرت اباعبدالله علیه السلام وارد ماجرا شده و همه آنچه معاویه رشته بود، به گوشه چشمی پنبه می‌کند.

در طول خواندن کتاب، ممکن است از آن‌همه ذکاوتی که نویسنده برای معاویه قائل شده لج‌تان بگیرد اما در پایان متوجه می‌شوید که اگر این همه کیاست حقیقت هم داشته باشد، باز هم در برابر هوش پسر علی ابن ابی طالب علیهما السلام چون قطره‌ای گنداب در برابر دریاست.

وقتی کتاب تمام می‌شود با خیال راحت لعنی نثار معاویه و دودمانش می‌کنید و از سر خضوع، صلواتی بر محمد و آل محمد صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین می‌فرستید.

اگر هنوز مطمئن نیستید که آیا این نمایش‌نامه به دلتان می‌نشیند یا نه، بخشی از کتاب را که شامل گفت‌وگوی معاویه با ابودرداء است، در زیر بخوانید:

معاویه می‌خواهد ابودرداء را برای خواستگاری به عراق بفرستد و ابودرداء به‌خاطر کهولت سن و سختی راه امتناع می‌کند. این مسئله، معاویه را مجبور می‌کند تا از راه تهدید به میدان بیاید اما با زبان خاص خودش:

 

معاویه: راستی امروز بدون هیچ دلیل و بهانه‌ای یاد ابورواحه افتادم.

ابودرداء: (جا می‌خورد) ابورواحه!؟

معاویه: می‌گفتند، با وجود اقرار و اعتراف به اسلام و مسلمانی، باز هم دل‌تان نمی‌آمده آن بت اختصاصی خودتان را بشکنید. بتی که زمان جاهلیت، در منزل داشتید و پرستش می‌کردید. و فقط ابورواحه که دوست بسیار نزدیک‌تان بوده، جرأت کرده آن بت را بشکند و از خشم احتمالی شما در امان بماند، از بس که به آن بت تعلق خاطر داشته‌اید. پدرم می‌گفت...

ابودرداء: آهان. چه خوب شد. گفتید: پدر، یادم آمد. اخیراً زیاد پیش می‌آید که افرادی به من مراجعه می‌کنند -به دلیل آشنایی مختصرم با علم انساب- و درباره پدر شما می‌پرسند، که از چهار نفری که مطرح هستند و بر سر زبان‌ها هستند، کدام‌یک به واقع پدر شما محسوب می‌شوند؟ عمارت بن ولید؟ یا مسافر بن ابی عمرو؟ یا ابوسفیان؟ یا معن غلام ولید بن مغیره؟ به‌خصوص که اخیراً نام نفر پنجمی هم -جدی‌تر از چهار نفر دیگر- مطرح شده، -مقصودم صباح است، غلام ابوسفیان- و چه بسا همان هم موجب تجدید مطلع این بحث شده. من مترصد فرصتی بودم که از خودتان سوال کنم. گفتم؛ شاید تحقیقات جامع‌تری در این زمینه داشته باشید که بشود دهان مردم را با آن مسدود کرد.

معاویه: من از شما با این تجربه و سن و سال متعجبم که برای مردم و حرف و حدیث‌شان وزن و بهایی قائلید. اگر بنا بر اعتنا به حرف مردم بود، همین آقازاده شما که نور چشم من هست و نماینده و معتمد من در امر اخذ مالیات، تاکنون باید متحمل تاوان‌های فراوان و مجازات‌های سنگین می‌شد که کمترینش؛ برکناری از کار و مصادره اموال بود. ولی من برای خود مردم کمترین بهایی قائل نیستم، چه رسد به حرف و...

ابودرداء: گویا اهمیت این وصلت، بسیار بیشتر از آن میزانی است که من تصور می‌کردم!

*

چاپ سوم کتاب «کرشمه خسروانی یا مخالف بیداد به سبک همایون» را انتشارات نیستان در 174 صفحه و با قیمت 3500 تومان روانه بازار کرده است.

لینک خرید اینترنتی:

http://www.neyestanbook.com/showbook.asp?id=147

منبع: رجانیوز


[ پنج شنبه 91/1/31 ] [ 3:29 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

و باز هم مطلب بسیار جالبی در این مورد:

تبیین گزاره‌های قرآن با رویکرد روانشناسی غربی باعث مهجوریت قرآن شده است.

گروه فعالیت‌های قرآنی: متکی شدن عده‌ای در تبیین آموزه‌های قرآن به روانشناسی غرب و اخلاقیات قدیمی از عوامل مهجوریت قرآن در جامعه امروز است.

«وجیهه قادری»، مدرس حوزه علمیه مشهد، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) شعبه خراسان رضوی، گفت: از کمبودهای جدی در ترویج فرهنگ قرآن، گرایش عده‌ای به روانشناسی غربی و عده‌ای به اخلاقیات قدیمی است که نتیجه آن منجر به مهجوریت قرآن شده است.

وی افزود: عده‌ای با اتکا به روان‌شناسی غربی به سراغ قرآن رفته‌اند و گزاره‌های قرآنی را با پیش‌فرض‌های ذهنی خود تغییر و تبیین می‌کنند که این روش کار، خروجی‌های ناقص را در پی خواهد داشت.

قادری تصریح کرد: عده‌ای دیگر نیز صرفاً اخلاقیات قدیم را مد نظر داشته و از تکنولوژی و صنعت و پیشرفت‌ دنیای امروز و نیازهای آن غفلت می‌کنند بنابراین در کشف راه حل‌های قرآن‌محور کاربردی زمان امروز موفق نخواهند بود.

وی قرآن را کامل‌ترین کتاب در کل جهان خواند و افزود: تمامی اندیشمندان و متفکران جهان اسلام به جامعیت، تواتر، صدق و الهی بودن قوانین قرآن معترف هستند و متفکران غیر اسلامی عقلانی بودن آن را تأیید می‌کنند.

این مدرس حوزه با تأکید مجدد بر جامعیت قرآن، اهل بیت(ع) را مفسران قرآن و همسنگ با آن خواند و تصریح کرد: برداشت از قرآن در صورتی صحیح خواهد بود که مستند به سخنان اهل بیت(ع) باشد.

وی در بیان راه برطرف شدن مهجوریت آموزه‌های قرآنی از جامعه، گفت: باید تحقیقاتی همه جانبه، با همفکری متخصصان علوم مختلف، اتکا به روانشناسی اسلامی و روایات ائمه معصومین(ع) آموزه‌های قرآنی استخراج و طی تدابیری اندیشیده شده آموزه‌های قرآنی به صورت جذاب به جامعه و جوانان تبیین شود.

وی اصل تقوی در جامعه را از عوامل پذیرش دین و قرآن در جامعه خواند و گفت: اصل اول در قرآنی شدن جامعه تقواست که مورد تأکید این کتاب جامع نیز بوده است.

قادری با بیان اینکه خانواده در تربیت قرآنی از جایگاه حساسی برخوردار است، عنوان کرد: تا زمانی که پدر و مادر که ارکان اصلی خانواده‌ هستند، اهل قرآن و دین نباشند، نمی‌توان انتظار پرورش فرزند قرآنی را در آن خانواده داشت.

وی گفت: متأسفانه خانواده‌ها در جامعه امروز ما جایگاه اصلی خود را در تربیت دینی را از دست داده‌اند زیرا پدر و مادر تعامل کمتری با فرزندان دارند و کل خانواده تحت تأثیر رسانه‌ها قرار گرفته‌اند.

این مدرس حوزه، نقش رسانه‌های جمعی خصوصاً تلویزیون را در فرهنگ‌سازی قرآنی دینی بسیار مهم خواند و خطاب به دولت، گفت: دولت باید نگاه مجدد به برنامه‌های تلویزیون داشته باشد و برنامه‌های آن را به سمت ترویج فرهنگ قرآن و اسلام که از ضروریات جامعه‌ امروز است، سوق دهد و در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی حتماً قرآن را محور امور قرار دهد.

وی آموزش و پرورش را نیز از نهادهای مهم در ترویج قرآن و نهادینه‌شدن آن در جامعه خواند و گفت: متأسفانه خروجی‌های آموزش و پرورش ما آنطور که انتظار می‌رود، نیست و کتاب‌های درسی چون هدیه‌ای آسمانی، مباحث را کاربردی ارائه نکرده‌اند.

قادری با اشاره به نظارت بر مربیان درس قرآن، تصریح کرد: بر تدریس‌کنندگان این درس نظارت لازم صورت نمی‌گیرد و حمایت‌های در خور شأن از برنامه‌ها و فعالان قرآنی نمی‌شود.

وی با بیان اینکه نظام جمهوری اسلامی با قرآن و دین آغاز شد، خاطرنشان کرد: رمز تعادل این نظام به اتکا به قرآن و آموزه‌های دینی است.
منبع: quran.aqlibrary.org


[ یکشنبه 91/1/27 ] [ 1:17 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

باز هم مطلبی درباره تاثیرات مخرب تولیدات روانشناسانه وارداتی:

 

چرا روانشناسی در کشور بومی نمی شود؟!
رژه کتب روانشناسی غربی بر روان ایرانی ها

تا چشم کار می کند در کتاب فروشی های کشور، کف پیاده روها(دستفروش ها) و روی قفسه کتابخانه های عمومی و شخصی، کتاب های روانشناسی غربی(آن ور آبی) خودنمایی می کنند و روی روان افراد رژه می روند!

شفاف-محمد چشمه چراغی: تا چشم کار می کند در کتاب فروشی های کشور، کف پیاده روها(دستفروش ها) و روی قفسه کتابخانه های عمومی و شخصی، کتاب های روانشناسی غربی(آن ور آبی) خودنمایی می کنند و روی روان افراد رژه می روند!

طی سال های اخیر، کتب روانشناسی نوشته شده توسط غربی ها در سطح بسیار گسترده در کشور ما ترجمه، چاپ و توزیع شده است.

رجزخوانی ملموس این کتاب ها به اندازه ایست که داد کارشناسان و روانشناسان دغدغه مند را هم در آورده است تا جایی که پرویز مظاهری رئیس انجمن روانشناسان ایران در تازه ترین اظهارنظر خود در این باره، هشدار داده است که کتب روانشناسی غربی افراد را دچار اختلال روانی می کند. اما با این حال، هنوز خبری از نظارت بر چاپ، محتوا و توزیع این کتب از سوی وزارتخانه های مسئول- وزارت بهداشت و وزارت ارشاد- به گوش نمی رسد.

نویسندگان و ترجمه کنندگان این کتاب ها با استفاده از نیاز افراد به کسب اطلاعات برای داشتن روابط اصولی با همسر، فرزندان، والدین، مدیر، کارمند و سایر افراد جامعه، یکه تاز بازار کتاب هستند و درآمدهای کلانی از این راه کسب کرده و می کنند.

دکتر محمدرضا معینی مشاور و کارشناس مسائل روانشناسی معتقد است که افراد هر کشوری باید در وهله نخست، کتب روانشناسی بومی و نوشته شده توسط روانشناسان کشور خود را مطالعه کنند و اصول سفارش شده در این کتب را به کار ببرند.

معینی در توضیح این دیدگاهش می گوید: ما یک غذای جسم داریم و یک غذای روح. همانطوری که غذاهای هر کشوری متناسب با شرایط آب و هوایی و ذائقه مردم آن کشور به وجود آمده، پخته شده و خورده می شود، کتب روانشناسی هر کشوری نیز باید متناسب با فرهنگ، هنجارها، ارزش ها و ذائقه فکری مردم آن منطقه جغرافیایی تهیه شود چرا که روانشناسی غذای روح و روان است.

* روانشناسی غربی ذهن را مادیگرا می کند

یکی از عوارض اعتیاد به کتب روانشناسی غربی، مادیگرا شدن ذهن یا در اصطلاح «ماتریالیست» شدن است. افرادی که به این کتاب ها عادت می کنند، دچار نوعی خلاء در فکر، ذهن و روان خود می شوند و همین خلاء است که سبب می شود این افراد سرانجام سر از کلینیک های روان درمانی دربیاورند و دچار مشکلات روانی شوند.

* حتی معنویت این کتب هم مادیگراست!

این کتاب ها در اثر تزریق روحیه مادیگرایانه به تفکر افراد، آنان را از معنویت که نیاز اساسی هر انسانی است دور می کنند.

دکتر معینی در این باره می گوید: حتی اگر در کتب روانشناسی غربی، رگه هایی از معنویت هم دیده شود، این معنویت به علت ریشه داشتن در تفکرات شبه عرفانی و اندیشه های کاذب معنوی، مادیگراست! از این رو، معنویتی هم اگر در این کتب باشد، در نهایت، فرد را به مادیگرایی می رساند و نیاز او به معنوی بودن را برطرف نمی سازد زیرا اندیشه های معنوی موجود در این کتب، ریشه در تفکرات اشخاص و گروه های بشری دارد نه در ادیان و اندیشه های الهی.

* همایش ها و دوره هایی برای بادکنک کردن فکر و ذهن!

البته کتب روانشناسی در داستان رژه رفتن خود بر روان ایرانی ها تنها و بی یاور نیستند چرا که در کنار این کتاب ها، همایش ها و جلساتی برگزار می شود که مبلغ و مروج محتوای این کتب هستند.

دوره هایی با عناوین وسوسه انگیزی همچون «ذهن برتر»، «تکنولوژی حافظه»، «چگونه ثروتمند شویم؟»، «10 قدم تا خوشبختی»، «ثروتمند شدن در 30 روز» وعناوینی از این دست، در سطح کشور به ویژه در کلانشهرها برگزار می شود که افراد زیادی با شرکت در این دوره ها مشوق برگزار کنندگان آن هستند.

برگزار کنندگان این جلسات با دریافت مبالغی از شرکت کنندگان، به تاکتیک تلقین و القاء دست می زنند و ذهن این افراد را برای چند ساعت یا چند روز، با حرف ها و جمله هایشان دچار رشد بادکنکی می کنند. اما از آنجا که این رشد، بادکنکی است، پس از چند روز، کم باد و بی باد می شود.

بسیاری از این شرکت کنندگان پس از محو شدن اثر این جلسات، اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و با پارادوکس های اندیشه ای و رفتاری فراوانی روبرو می شوند.

به هر رو، در شرایط کنونی که عزم مسئولان برای بومی سازی علوم انسانی جزم شده است، لازم است وزارت بهداشت و وزارت ارشاد نیز برای بومی سازی کتب روانشناسی کمر همت ببندند تا از افزایش روزافزون آسیب های روانی و فکری این کتب پیشگیری شود.

منبع: شفاف(اتاق شیشه ای خبر) 


[ یکشنبه 91/1/27 ] [ 1:8 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

 سلام

در چند پست قبلی مطالبی درباره مخرب بودن نگاه روانشناسانه غربیها زده بودم. نظر شخصی من با توجه به مشاهدات عینی که از این علم، البته بشکل غربی اون در برخی افراد دیدم علمی بوده بر اساس: 1.دیدن انسان بشکل حیوان رام نشده! و تلاش برای ببند کشیدن روح او از طریق ابزار ذهنی و خرد کردن شخصیت افراد و تحقیر آنها 2.تزریق دائمی شک و تردید به فرد روانشناس درباره فرد هدف تا دستیابی کامل به ذهن فرد مورد نظر(که شامل اثرات تخریبی بسیار زیادی برای هر دو طرفه) و دارا بودن شیوه های مبتنی بر فریب و نیرنگ 3.در نظر نگرفتن عنصری بنام اخلاق و تجارب دینی یا استفاده قشری و دادن پوشش و لایه نازکی از دین برای اینکه این علم بخورد جامعه مذهبی کشور داده شود. 4.در نظر نگرفتن اینکه ریشه این علم حاصل تلاش! دانشمندانی با مسلک یهودی و یا انحرافات اخلاقی مانند: فروید و.... است. توقعی که از مسئولین پرورشی و آموزشی کشور در تمام دستگاهها هست اینه که نگذارن مبحث و علم روانشناسی غربی مثل هزاران عنصر وارداتی دیگه از غرب بیش از این نسل آینده جامعه اسلامی ما رو بباد فنا بده و خدای ناکرده در موسسات آموزشی- تربیتی مذهبی ما نفوذ کنه و حقیقتن با علوم اینچنینی، بعنوان علوم ضاله برخورد بشه. البته برای عموم جامعه و کم تجربه ها در این زمینه، نه برای متخصصین و افراد مجرب و اهل علم واقعی.

و صدالبته اصل علم روانشناسی که از بطن دین روئیده شده باشه، هم  فراگیری اون و هم بکارگیریش بسیار لازم و واجبه.

 

 

زاهدی در نشست«راهبردهای قرآنی تربیت»:
روانشناسی غربی یک نرم افزار قوی و حاوی ویروسی خطرناک است

یک استاد دانشگاه در نشست«راهبردهای قرآنی تربیت»، رواشناسی غربی را مانند یک نرم افزار بسیار قوی و موفق معرفی کرد که حاوی ویروسی خطرناک است به طوری که در ابتدا خوش نما وارد می شود اما در ادامه با ضربه ای تمام علوم بشری را متلاشی می کند.

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، دکتر زاهدی، استاد دانشگاه عصر دیروز در نشست«راهبردهای قرآنی تربیت» از سلسله نشست های تحول در علوم انسانی که در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی نمایشگاه تهران برگزار شد، به ذکر و بررسی سه تفاوت میان روانشناسی غربی و علم النفس اسلامی پرداخت.

 وی رواشناسی غربی را مانند یک نرم افزار بسیار قوی و موفق معرفی کرد که حاوی ویروسی خطرناک است به طوری که در ابتدا زیبا و خوش نما وارد می شود اما در ادامه ضربه ای وارد می کند که تمام علوم بشری را متلاشی می کند نه تنها علوم بشری بلکه ذهن انسان را نیز خراب می کند.
 
این استاد دانشگاه در بیان اولین تمایز روانشناسی غربی و اسلامی گفت: روانشناسی غربی مبتنی بر شناخت ذهن است و تمام مطالعات آن در حول محور ذهن و ابزار تابعه ذهن است مثل هوش، سلسله اعصاب، حافظه، وهم و غیره، در حقیقت اینها ابزار و اجزای ذهن هستند و روانشناسی غربی بر اینها مبتنی است، اما در اسلام علمی به نام علم النفس وجود دارد که بخشی از شرافت «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بر آن سایه افکنده و به این سبب مقام علم النفس را شریف نموده است.
 
زاهدی ادامه داد: اگر روانشناسی مبتنی بر شناخت ذهن است پس یعنی روانشناسی یا کارکرد ذهن را مطالعه می کند و یا آنچه را که ذهن می شناسد مورد مطالعه قرار می دهد.
 
وی گفت: اما علم النفس اساسش مبتنی بر شناخت عقل ملکوتی است بر اساس روانشناسی اسلام عقل طیفی است که از زمین یعنی عالم ناسوت تا عالم ملکوت ادامه دارد.
 
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: شأن ناسوتی انسان را روانشناسان غربی می شناسند و درباره آن حرف ها دارند و در آن اشتباهات بسیاری دچار شده اند؛ اما شان ملکوتی آن را روانشناسان غربی  نه می شناسند و نه قبول دارند.
 
زاهدی با اشاره به توصیه مکرر اسلام به خردورزی بیان کرد: خرد ورزی که اسلام می گوید ربطی به عقلی که روانشناس غربی می گوید ندارد، عقلانیت و خردورزی که اسلام می گوید شأن ملکوتی دارد.

 وی دومین تمایز روانشناسی غربی و علم النفس را اینگونه بیان کرد: اطلاعات روانشناسی غربی محدود به رفتارهای تحت فرمان مغز است و از سایر اسرار درونی انسان بی خبر است. هر چه روانشناسی غرب در باب دستیابی به اسرار درونی انسان تلاش می کند به نتیجه ای نمی رسد چرا که تمام دستگاه ادراکات انسان را محدود به مغز می داند، مثلا فروید وقتی از فروید درباره چگونگی ضمیر ناخودآگاه می پرسیم در جواب هیچ مطلب محکم یقینی ارائه نمی کند.
 
این استاد دانشگاه در ادامه با تبیین ضعف همه رویکردهای روانشناسی غربی در دستیابی به  اسرار درونی انسان گفت: علم النفس اسلامی دقیقا دست انسان را گرفته و به نقطه درونی آن می رساند که مثلا تو غرایز زیستی ات فعال است و این غرایز به تو حمله کرده و تو آن را کنترل نکردی.

 زاهدی ادامه داد: در حقیقت روانشناسی غربی کاری به چیستی هدف ندارد و فقط ابزار رسیدن به هدف را به همه مخاطبین می دهد به طوری که حتی در خدمت یک رئیس مافیای مواد مخدر و یا رئیس مافیای قاچاق انسان هم قرار می گیرد.

 وی در بیان سومین تفاوت این دو روانشناسی گفت: روانشناسی غربی از دستگاه ادراکات انسان بی خبر است اما در علم النفس؛ انسان علاوه بر ذهن دستگاه ادراک دیگری هم دارد.
 
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بسیاری از مشکلات در روانشناسی غربی از این نشأت گرفته که ادراکات ذهنی بسیار محدود استریال گفت: علم النفس اسلامی علاوه بر ادراکات ذهنی، ادراکات عالی را معرفی می کند و مشکل محدودیت را برطرف می کند.
 
زاهدی گفت: به طور مثال در علم النفس اسلامی دستگاه ادراکی به نام قلب معرفی می شود که در روح انسان مستقر است و صورت جامع روح در حوزه قلب فعال است، قلب ادراکات مشترک را به عهده دارد یعنی برخی ادراکات را به یقین دریافت می کند و این مبنای دانش است.
 
وی در پایان گفت: در علم النفس یقینیات ارزشمندترین علوم است اما در روانشناسی غربی دستگاهی برای دستیابی به یقین نداریم همه چیز ذهن، هوش و حافظه است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

--

در خاتمه به برخی دوستان عرض میکنم برای انجام کار تربیتی! بهتره آدم قبلش ملاک و محکی مثل قرآن و سنت پیامبر و معصومین(ع) رو در پیش بگیره تا سر از بیراهه و جایی که بهش میگن غربزدگی یا علوم انسانس غربی! در نیاره.

اینجانب از نظرات پیشنهادی و انتقادی همه استقبال میکنم.

علی آلیانی


[ یکشنبه 91/1/27 ] [ 12:55 صبح ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان