سلام
در چند پست قبلی مطالبی درباره مخرب بودن نگاه روانشناسانه غربیها زده بودم. نظر شخصی من با توجه به مشاهدات عینی که از این علم، البته بشکل غربی اون در برخی افراد دیدم علمی بوده بر اساس: 1.دیدن انسان بشکل حیوان رام نشده! و تلاش برای ببند کشیدن روح او از طریق ابزار ذهنی و خرد کردن شخصیت افراد و تحقیر آنها 2.تزریق دائمی شک و تردید به فرد روانشناس درباره فرد هدف تا دستیابی کامل به ذهن فرد مورد نظر(که شامل اثرات تخریبی بسیار زیادی برای هر دو طرفه) و دارا بودن شیوه های مبتنی بر فریب و نیرنگ 3.در نظر نگرفتن عنصری بنام اخلاق و تجارب دینی یا استفاده قشری و دادن پوشش و لایه نازکی از دین برای اینکه این علم بخورد جامعه مذهبی کشور داده شود. 4.در نظر نگرفتن اینکه ریشه این علم حاصل تلاش! دانشمندانی با مسلک یهودی و یا انحرافات اخلاقی مانند: فروید و.... است. توقعی که از مسئولین پرورشی و آموزشی کشور در تمام دستگاهها هست اینه که نگذارن مبحث و علم روانشناسی غربی مثل هزاران عنصر وارداتی دیگه از غرب بیش از این نسل آینده جامعه اسلامی ما رو بباد فنا بده و خدای ناکرده در موسسات آموزشی- تربیتی مذهبی ما نفوذ کنه و حقیقتن با علوم اینچنینی، بعنوان علوم ضاله برخورد بشه. البته برای عموم جامعه و کم تجربه ها در این زمینه، نه برای متخصصین و افراد مجرب و اهل علم واقعی.
و صدالبته اصل علم روانشناسی که از بطن دین روئیده شده باشه، هم فراگیری اون و هم بکارگیریش بسیار لازم و واجبه.
زاهدی در نشست«راهبردهای قرآنی تربیت»:
روانشناسی غربی یک نرم افزار قوی و حاوی ویروسی خطرناک است
یک استاد دانشگاه در نشست«راهبردهای قرآنی تربیت»، رواشناسی غربی را مانند یک نرم افزار بسیار قوی و موفق معرفی کرد که حاوی ویروسی خطرناک است به طوری که در ابتدا خوش نما وارد می شود اما در ادامه با ضربه ای تمام علوم بشری را متلاشی می کند.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، دکتر زاهدی، استاد دانشگاه عصر دیروز در نشست«راهبردهای قرآنی تربیت» از سلسله نشست های تحول در علوم انسانی که در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی نمایشگاه تهران برگزار شد، به ذکر و بررسی سه تفاوت میان روانشناسی غربی و علم النفس اسلامی پرداخت.
وی رواشناسی غربی را مانند یک نرم افزار بسیار قوی و موفق معرفی کرد که حاوی ویروسی خطرناک است به طوری که در ابتدا زیبا و خوش نما وارد می شود اما در ادامه ضربه ای وارد می کند که تمام علوم بشری را متلاشی می کند نه تنها علوم بشری بلکه ذهن انسان را نیز خراب می کند.
این استاد دانشگاه در بیان اولین تمایز روانشناسی غربی و اسلامی گفت: روانشناسی غربی مبتنی بر شناخت ذهن است و تمام مطالعات آن در حول محور ذهن و ابزار تابعه ذهن است مثل هوش، سلسله اعصاب، حافظه، وهم و غیره، در حقیقت اینها ابزار و اجزای ذهن هستند و روانشناسی غربی بر اینها مبتنی است، اما در اسلام علمی به نام علم النفس وجود دارد که بخشی از شرافت «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بر آن سایه افکنده و به این سبب مقام علم النفس را شریف نموده است.
زاهدی ادامه داد: اگر روانشناسی مبتنی بر شناخت ذهن است پس یعنی روانشناسی یا کارکرد ذهن را مطالعه می کند و یا آنچه را که ذهن می شناسد مورد مطالعه قرار می دهد.
وی گفت: اما علم النفس اساسش مبتنی بر شناخت عقل ملکوتی است بر اساس روانشناسی اسلام عقل طیفی است که از زمین یعنی عالم ناسوت تا عالم ملکوت ادامه دارد.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: شأن ناسوتی انسان را روانشناسان غربی می شناسند و درباره آن حرف ها دارند و در آن اشتباهات بسیاری دچار شده اند؛ اما شان ملکوتی آن را روانشناسان غربی نه می شناسند و نه قبول دارند.
زاهدی با اشاره به توصیه مکرر اسلام به خردورزی بیان کرد: خرد ورزی که اسلام می گوید ربطی به عقلی که روانشناس غربی می گوید ندارد، عقلانیت و خردورزی که اسلام می گوید شأن ملکوتی دارد.
وی دومین تمایز روانشناسی غربی و علم النفس را اینگونه بیان کرد: اطلاعات روانشناسی غربی محدود به رفتارهای تحت فرمان مغز است و از سایر اسرار درونی انسان بی خبر است. هر چه روانشناسی غرب در باب دستیابی به اسرار درونی انسان تلاش می کند به نتیجه ای نمی رسد چرا که تمام دستگاه ادراکات انسان را محدود به مغز می داند، مثلا فروید وقتی از فروید درباره چگونگی ضمیر ناخودآگاه می پرسیم در جواب هیچ مطلب محکم یقینی ارائه نمی کند.
این استاد دانشگاه در ادامه با تبیین ضعف همه رویکردهای روانشناسی غربی در دستیابی به اسرار درونی انسان گفت: علم النفس اسلامی دقیقا دست انسان را گرفته و به نقطه درونی آن می رساند که مثلا تو غرایز زیستی ات فعال است و این غرایز به تو حمله کرده و تو آن را کنترل نکردی.
زاهدی ادامه داد: در حقیقت روانشناسی غربی کاری به چیستی هدف ندارد و فقط ابزار رسیدن به هدف را به همه مخاطبین می دهد به طوری که حتی در خدمت یک رئیس مافیای مواد مخدر و یا رئیس مافیای قاچاق انسان هم قرار می گیرد.
وی در بیان سومین تفاوت این دو روانشناسی گفت: روانشناسی غربی از دستگاه ادراکات انسان بی خبر است اما در علم النفس؛ انسان علاوه بر ذهن دستگاه ادراک دیگری هم دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بسیاری از مشکلات در روانشناسی غربی از این نشأت گرفته که ادراکات ذهنی بسیار محدود استریال گفت: علم النفس اسلامی علاوه بر ادراکات ذهنی، ادراکات عالی را معرفی می کند و مشکل محدودیت را برطرف می کند.
زاهدی گفت: به طور مثال در علم النفس اسلامی دستگاه ادراکی به نام قلب معرفی می شود که در روح انسان مستقر است و صورت جامع روح در حوزه قلب فعال است، قلب ادراکات مشترک را به عهده دارد یعنی برخی ادراکات را به یقین دریافت می کند و این مبنای دانش است.
وی در پایان گفت: در علم النفس یقینیات ارزشمندترین علوم است اما در روانشناسی غربی دستگاهی برای دستیابی به یقین نداریم همه چیز ذهن، هوش و حافظه است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
--
در خاتمه به برخی دوستان عرض میکنم برای انجام کار تربیتی! بهتره آدم قبلش ملاک و محکی مثل قرآن و سنت پیامبر و معصومین(ع) رو در پیش بگیره تا سر از بیراهه و جایی که بهش میگن غربزدگی یا علوم انسانس غربی! در نیاره.
اینجانب از نظرات پیشنهادی و انتقادی همه استقبال میکنم.
علی آلیانی