با سلام
تبریک و تهنیت بمناسبت سالروز ولادت وصی رسول رب العالمین(ص) و امیرالمومنین "حضرت امام علی بن ابیطالب(ع)"

به درون خانه بیا
امیرالمومنین(علیه السلام) پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بهترین انسان روی زمین بودند که ویژگی های روحی و معنوی و نیز مادی و ظاهری همگی دلالت بر این مطلب دارند.
یکی از خصایص و ویژگی هایی که تنها خاص امیرالمومنین علی(علیه السلام) است و تنها ایشان بدان ممتاز گردیده اند محل و مکان ولادت حضرت است که احدی از خلایق از انبیاء عظام و اوصای گرامی هیچ کدام به این خصیصه ی عظمی ممتاز نبودند.
مولد علی(علیه السلام)
در حدیثی شریف از صحصمة بن صوحان از شیعیان و روات خاص امیرالمومنین(علیه السلام) نقل شده است که حضرت دلیل برتری خویش نسبت به عیسی(علیه السلام) را چنین ذکر فرمودند که موقع ولادت عیسی بن مریم (ع) در بیت المقدس ندای غیبی مریم طاهره مادر وی را از مسجد خارج کرد و بدو گفت: اخرجی عن البیت فإن هذه بیت العباده لا بیت الولادة، یعنی بیرون رو از خانه ی بیت المقدس زیرا که اینجا خانه عبادت است نه خانه ولادت و محل زائیدن. ولی هنگامی که ولادت با سعادت امام علی(علیه السلام) نزدیک شد مادر گرامی شان فاطمه بیت اسد را باندایی غیبی به داخل خانه ی کعبه دعوت نمودند و بدو فرمودند: یا فاطمه ادخلی البیت، فاطمه در خانه داخل شو.
کعبه آغوش خود را بازکن....
بر اساس نقل های متعدد از شیعه و اهل سنن حضور فاطمه بنت اسد در مسجد الحرام به طور تصادفی نبوده است. بلکه او در ماه وضع حملش بوده و در مسجد الحرام مشغول عبادت بوده است که درد زایمان او را می گیرد. فاطمه در نزدکی کعبه مشغول به دعا می شود و به درگاه باعظمت پروردگار متعال می نالد که خداوندا به عزت و جلال خود که این درد را بر من آسان گردان. یک مرتبه دیوار کعبه شکافته می شود و ندایی فاطمه را به درون خانه دعوت می نماید. فاطمه بنت اسد مادر گرامی امیرالمومنین(علیه السلام) در حضور مردمی که اطراف خانه کعبه بودند داخل خانه می شود. و در و دیوار کعبه به حالت اولیه باز می گردد. این موضوع موجب تعجب و شگفتی همگان می گردد. عباس برادر ابوطالب که در صحنه حاضر بوده است فوراً برادرش را خبر می دهد و ابوطالب سراسیمه به سوی کعبه می آید.
قفل ها بسته اند!
ابوطالب کلیددار کعبه بوده است و از این رو فوراً به سوی کعبه می رود ولی هرچه می کند درب خانه مبارکه ی کعبه باز نمی شود.! تا سه روز فاطمه بنت اسد ظاهراً بدون غذا و پرستار در خانه کعبه می ماند و در تمام کعبه صحبت از این ماجرای غیر منتظره می نمودند که روز سوم همان محلی که فاطمه از آن وارد شده بود مجدداً باز می شود و فاطمه بیرون می آید در حالی که پسری ماه پاره بر روی دست دارد. مردم هجوم می آورند و خیره خیره او و فرزندش را می نگردند.
نقل همگانی
این امتیاز و ویژگی بارز برای حضرت علی(علیه السلام) ماند که مولد او خانه کعبه بوده است آن هم با دعوت مخصوص که مادر بزرگوارشان را به خانه بردند. این قضیه مورد اتفاق فریقین از شیعه و اهل سنن است که پس از آن و قبل از آن واقعه احدی به چنان ویژگی مشخصی نائل نگردیده است. نورالدین بن صباغ مالکی از علمای اهل تسنن در کتاب فصول المهمه خویش فصل اول ص 14 می گوید: و لم یولد فی البیت الحرام قبله اُحد سواه و هی فضیله خصّه الله تعالی بها اجلالاً له و اعلاء لمرتبه و اظهاراً لتکریمه، پیش از او (علی(علیه السلام) ) هیچ کس در خانه کعبه متولد نشد مگر خود او که این فضیلتی است که خدا داده که استثناء از جمیع افراد بشر اختصاص به آن حضرت داده است تا رتبه بلند او را مردم بشناسند و از آن تجلیل و تکریم نمایند.
چنانچه ملاحضه می شود همگان به شرافت ویژه امیرالمومنین(علیه السلام) در ولادت و محل تولد اذعان دارند و این خصیصه را ویژگی منحصر به فرد حضرت علی(علیه السلام) می دانند.
نتیجه گیری:
محل تولد هر کسی نشان دهنده بخشی ازهویت وی است و هر چه محل ولادت پاکیزه تر و مطهرتر باشد مولود پاکتر و معطرتری از آن برمی خیزد. ولادت امیرالمومنین(علیه السلام) در مکانی واقع شده است که هیچ کس نه پس از او و نه قبل از او چنان محلی را برای ولادت نداشته اند. به خصوص آن که این محل کعبه مبارک است که محل عبادت و خانه آمال و آروزهای همه مومنین و موحد آن از ابتدا تا انتها بوده است. علاوه بر این خانه کعبه خانه مبارکی است که محل عبادت است و اینکه ما در بزرگواری امیرالمومنین(علیه السلام) به درون آن دعوت شده اند خود حاکی از مقام و ارزش والای این مادر و فرزندست. مادری که در دورن خویش دُرّ گرانبهایی چون امیرالمومنین(علیه السلام) را پرورانیده است.
منابع:
1. شب های پیشاور-سلطان الواعظین شیرازی(ره)
2. فصول المهمة- نورالدین بن صباغ مالکی-فصل اول
3. تفسیر المیزان- علامه طباطبایی (ره)
4. تاریخ ادیان –جان ناس
وقتی جمجمه انوشیروان به سخن مى آید
به امام على علیه السلام خبر رسید معاویه تصمیم دارد با لشکر مجهز به سرزمین هاى اسلامى حمله کند.
على علیه السلام براى سرکوبى دشمنان از کوفه بیرون آمد و با سپاه مجهز به سوى صفین حرکت کردند. در سر راه به شهر مدائن (پایتخت پادشاهان ساسانى ) رسیدند و وارد کاخ کسرى شدند.
حضرت پس از اداى نماز با گروهى از یارانش مشغول گشتن ویرانه هاى کاخ انوشیروان شدند و به هر قسمت کاخ که مى رسیدند کارهایى را که در آنجا انجام شده بود به یارانش توضیح مى دادند به طورى که باعث تعجب اصحاب مى شد و عاقبت یکى از آنان گفت :
یا امیرالم?منین ! آنچنان وضع کاخ را توضیح مى دهید گویا شما مدتها اینجا زندگى کرده اید!
در آن لحظات که ویرانه هاى کاخها و تالارها را تماشا مى کردند، ناگاه على علیه السلام، جمجمه اى پوسیده را در گوشه خرابه دید، به یکى از یارانش فرمود:
او را برداشته و همراه من بیا!
سپس على علیه السلام بر ایوان کاخ مدائن آمد و در آنجا نشست و دستور داد طشتى آوردند و مقدارى آب در طشت ریختند و به آورنده جمجمه فرمود:
آن را در طشت بگذار.
هنگامى که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد کاخ من شکافى برداشت ، آنگاه به رسالت مبعوث شد. من خواستم اسلام را بپذیرم ولى زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و اسلام بازداشت و اکنون پشیمانم.
وى هم جمجمه را در میان طشت گذاشت. آنگاه على علیه السلام خطاب به جمجمه فرمود:
اى جمجمه ! تو را قسم مى دهم ، بگو من کیستم و تو کیستى ؟
جمجمه با بیان رسا گفت :
تو امیرالم?منین ، سرور جانشینان و رهبر پرهیزگاران هستى و من بنده اى از بندگان خدا هستم .
على علیه السلام پرسید:
حالت چگونه است ؟
جواب داد:
یا امیرالم?منین ! من پادشاه عادل بودم ، نسبت به زیر دستان مهر و محبت داشتم ، راضى نبودم کسى در حکومت من ستم ببیند، ولى در دین مجوسى (آتش پرستى ) به سر مى بردم . هنگامى که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد کاخ من شکافى برداشت ، آنگاه به رسالت مبعوث شد. من خواستم اسلام را بپذیرم ولى زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و اسلام بازداشت و اکنون پشیمانم .
اى کاش که من هم ایمان مى آوردم و اینک از بهشت محروم هستم و در عین حال به خاطر عدالت از آتش دوزخم هم در امانم .
واى به حالم ! اگر ایمان مى آوردم من هم با تو بودم . اى امیرالم?منین و اى بزرگ خاندان پیامبر!
سخنان جمجمه پوسیده انوشیروان به قدرى دل سوز بود که همه حاضران تحت تأثیر قرار گرفته با صداى بلند گریستند.
منبع: بحارالانوار، ج 41، ص 24؛ نقل از داستانهاى بحارالأنوار، ج 3، ص 56.
منبع:تبیان(جهان نیوز)