سلام
آیا تحولاتی که در کشورهای منطقه اتفاق میفته، میتونه هشداری برای تک تک ما باشه که در زندگی شخصی یا اجتماعی خودمون به نکته ایمان داشته باشیم که ظلم در هیچ شرایط و محدوده ای پایدار نیست؟ ولو در مصر باشه که آحاد کثیری از مردمش در قبرستانها زندگی میکنن یا در کویت و عمان و بحرین و سعودی که در ناز و نعمتن. دلخوشیها و نعمتهای دنیوی حتی تمیتونه باعث بسته شدن چشم ملتها و افراد بر روی ظلم بشه. البته همه این مسائل زمانی برای ما قابل درکه که بدونیم جاهائی داریم بهم ظلم میکنیم. یعنی ظلم را، ظلم ببینیم. نه با اهداف دیگه اونرو به نامهای دیگه ای توجیه کنیم. حتی بنام عدالت و قانون و برخورد با تخلف یا شکستن مخالف و دشمنمون به هر قیمتی!
(قابل توجه بعضی "بظاهر" دوستان من که گوی ظلم و قساوت و سکوت در برابر منکر رو از دیگران ربودن):
ترجمه تفسیر المیزان جلد8 صفحه: 384
و این خود یک امتحانى بوده از خداى تعالى ، و خداوند به این جهت ایشان را به چنین امتحانى مبتلا کرد که فسق و فجور در میان ایشان رواج یافته بود، و حرص بر این اعمال ، ایشان را وادار به مخالف ت امر خدا و صید ماهى و بدست آوردن هزینه فسق و فجورشان مى کرد، و تقوائى که ایشان را از مخالفت باز بدارد نداشتند لذا فرمود: (( و کذلک نبلوهم (( یعنى اینچنین ما ایشان را مى آزماییم (( بما کانوا یفسقون (( بخاطر فسقى که مرتکب مى شدند.
جواب دسته اى از امت موسى (ع ) که نهى از منکر مى کردند به دسته دیگرى که سکوت پیشه کرده بودند
وَ إِذْ قَالَت أُمَّةٌ مِّنهُمْ لِمَ تَعِظونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ ...
|
معلوم مى شود امت دیگرى بوده که این امت را موعظه مى کرده اند، پس تقدیر آیه چنین است : (( اذ قالت امه منهم لامه اخرى کانت تعظهم - آن زمان که امتى از ایشان به امت دیگرى که ایشان را موعظه مى کرد گفتند ...(( و جمله (( لامه اخرى کانت تعظهم (( براى اختصار حذف شده است . و ظاهر اینکه گفتند: (( چرا موعظه مى کنید مردمى را که خدا هلاکشان خواهد کرد(( این است که ایشان اهل تقوا بوده اند، و از مخالفت امر خدا پروا داشته اند جز اینکه دیگران را که اهل فسق بودند نهى از منکر نمى کردند، چون اگر خود این امت نیز اهل فسق و تعدى بودند آن قوم دیگر ایشان را نیز موعظه مى کردند و در پاسخ اعتراض و ملامتشان نمى گفتند: (( معذره الى ربکم - تا نزد پروردگار شما معذور باشیم (( و نیز از گفتار عده اى که سکوت کردند بر مى آید که اهل فسق و فجور مساءله تجاوز و عصیان را به حدى رسانده بودند که علنا مرتکب فسق مى شدند، و دیگر نهى از منکر در ایشان اثر نمى کرده ، چیزى که هست آن امت دیگر که سکوت نکرده و همچنان نهى از منکر مى کردند ماءیوس از موعظه نبودند و هنوز امیدوار بودند بلکه در اثر پافشارى بر موعظه و نهى از منکر دست از گناه بردارند، و لااقل چند نفرى از ایشان ، تا اندازه اى به راه بیایند.
علاوه بر این ، غرضشان از اصرار بر موعظه این بوده که در نزد خداى سبحان معذور باشند، و بدین وسیله مخالفت با فسق ، و انزجار خود را از طغیان و تمرد اعلام داشته باشند. و لذا در پاسخ امت ساکت که به ایشان مى گفتند: (( چرا موعظه مى کنید(( اظهار داشتند: (( معذره الى ربکم و لعلهم یتقون - تا هم نزد پروردگارتان معذور باشیم و هم شاید ایشان از گناه دست بردارند(( .
و در اینکه گفتند: (( نزد پروردگارتان (( و نگفتند (( نزد پروردگارمان (( اشاره است به اینکه نهى از منکر به ما اختصاص ندارد، شما هم که سکوت کرده اید مسؤ ولید، و باید این سکوت را شکسته و این قوم را نصیحت کنید، براى اینکه اعتذار به سوى پروردگار بخاطر مقام ربوبیتیش بر هر کسى واجب است ، و همه مربوبین این پروردگار باید ذمه خود را از تکالیفى که به ایشان شده و وظائفى که به آنان محول گشته فارغ سازند، همانطور که ما مربوب این رب هستیم شما نیز هستید، پس آنچه که بر ما واجب است بر شما نیز واجب اس
www.tooba-ir.org