منتقدانه .. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد:
آگاه باشید ای جهانیان!
که منم امام قائم..
آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده..
بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند..
بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند..
آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند..
*یالثارات الحسین علیه السلام*
|
گفتوگو با حجتالاسلام صالحنیا در سالروز رحلت آیتالله بهجت
توصیه آیتالله بهجت برای تعجیل در ظهور امام زمان(عج) چه بود
خبرگزاری فارس: موسس مرکز مطالعات راهبردی امام مهدی(عج) و از شاگردان آیتالله بهجت، به پرسش خود از این عالم ربانی برای تعجیل در فرج و ظهور امام زمان(عج) و پاسخ آیتالله بهجت اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس به مناسبت فرا رسیدن 27 اردیبهشت ماه، سومین سالروز رحلت حضرت آیتالله محمد تقی بهجت، گفتوگوی مشروحی پیرامون شخصیت آن مرجع عالیقدر تقلید با حجتالاسلام والمسلمین یحیی صالحنیا، از استادان حوزه علمیه قم و از شاگردان آیت الله بهجت انجام دادهایم که متن آن تقدیم مخاطبان میشود.
* آیتالله بهجت جامع شاخصههای فقیه ربانی بود
صالحنیا در ابتدای این گفتوگو بیان داشت: طبق روایات، فقیه ربانی یا همان فقیه مقبول اهل بیت علیهم السلام، 5 شاخصه اصلی دارد. بنده در حدود 4 - 5 سالی که در محضر حضرت آیتالله بهجت بودم، همه این شاخصهها را در ایشان به وضوح دیدم. همین شاخصهها باعث ماندگاری ایشان در دلهای شاگردان و مقلدان بود.
اولین شاخصه فقیه ربانی: فقاهت و آزاد اندیشی فقهی در کنار فقاهت
صالحنیا گفت: اولین شاخصه، فقاهت است. ایشان متون فقهی را به خوبی میشناخت. اساتید بزرگی را مثل آقا ضیاء عراقی که از بزرگان فقه ماست، از نزدیک دیده بود. ایشان علاوه بر تسلط کاملی که بر فقه داشت، در کنار آن آزاد اندیشی فقهی داشت. این آزاد اندیشی فقهی چیزی است که فقیه در قرن ارتباطات، بسیار لازم دارد. در کنار اینها ما اعلمیت فقهی ایشان را هم میدیدیم. به نظر من، ایشان به نحو شاخصی هم به دلیل کثرت اساتید و هم به دلیل کثرت متونی که دیده بود و هم چنین به دلیل آزاد اندیشی که عرض کردم، بین فقهای زمان خودش اعلم بود.
دومین شاخصه فقیه ربانی: صیانت نفس از آلودگیها/ ثروت، قدرت و شهرت اسیر آیتالله بهجت
این پژوهشگر علوم اسلامی گفت: شاخصه دوم که یک فقیه ربانی دارد، صیانت نفس از آلودگی هاست. اگر یک فقیه بتواند در طول دوران زندگی اسیر ثروت و قدرت و شهرت نشود و اینها را اسیر خود بکند، نفس خودش را صیانت کرده و برای اینکه یک فقیه ربانی محسوب شود، شاخصه بعدی را دارا شده است.
سومین شاخصه فقیه ربانی: حفظ دین و دیانت
صالحنیا گفت: شاخصه سوم در فقهای ربانی، حفظ دین است. هدف و کار اصلی یک فقیه ربانی حفظ دین است. آیتالله العظمی بهجت تا روزهای آخر عمرشان و هفته آخری که زنده بودند، تدریس فقهیشان ترک نشد. در این تدریسها که از حدود 60 سال پیش شروع شده بود، نسلهای مکرری از مربیان و مبلغان و فقیهان و علما را تربیت کردند و در کنار همه اینها ارشادات خوبی به عوام و خواص داشتند. ایشان فقیهی بودند که از صفای نفس برخوردار بودند. افراد را در آینه باطنشان میدیدند و متناسب با نیاز آنها ارشادشان میکردند. همین امر تأثیر زیادی در حفظ دین اطرافیان و کلیت دین داشت.
چهارمین شاخصه فقیه ربانی: مخالفت با هوای نفس
استاد حوزه علمیه قم گفت: شاخصه چهارمی که یک فقیه ربانی دارد، مخالفت با هوای نفس است. در طول دورانی که در محضر ایشان بودیم، بنده به ذهن نمیآورم حتی یک کار از ایشان دیده باشم که حاکی از هوای نفس باشد. مثلا فرض کنید بخواهند دستشان را جوری بگیرند که مردم ببوسند و یا مثلا از جلسه که بیرون میآیند، منتظر این باشند تا کسی ماشین جلوی ایشان نگه دارد. زندگی شخصی آیت الله بهجت مثل بقیه مردم بسیار عادی بود.
پنجمین شاخصه فقیه ربانی: اطاعت اوامر مولا و تولی
این شاگرد آیتالله بهجت گفت: ویژگی پنجم که ما در وجود ایشان دیدیم و از شاخصههای فقهای ربانی است، اطاعت اوامر مولا است. ایشان تولی عجیبی به مراتب ولایت امام عصر عجل الله تعالی داشتند. در سخنان و رفتارهای متعدد نشان دادند که متولی به ولایت امام زمان عجل الله تعالی هستند.
موسّس مرکز مطالعات راهبردی امام مهدی (عج) در بخش دیگری از گفتوگوی خود با فارس افزود: حضرت آیت الله بهجت بسیار به خواست امام زمان عجل الله تعالی در زندگی خود اهمیت میدادند. پیوسته تذکر میدادند که ما تحت اشراف امام عصر عجل الله تعالی هستیم و باید مواظب گفتار و رفتارمان باشیم. یک بار بنده از ایشان سوال کردم که اگر ما بخواهیم در ظهور امام عصر تعجیل شود، چه کار باید بکنیم؟ ایشان فرمودند: همان کارهایی که در عصر ظهور ایشان قرار است انجام دهیم را الآن انجام دهیم. اگر ایشان حاضر بود ما چه کارهایی را میکردیم و چه کارهایی را نمیکردیم؟ همان رفتارها و کارهای خوب را همین الآن انجام دهیم و بدیها را همین الآن ترک کنیم، ظهور ایشان محقق میشود.
وی افزود: به هر حال التزام به مراتب ولایت امام عصر عجل الله تعالی یکی از ویژگیهای ایشان بود.
تولی شفاف آیتالله بهجت نسبت به ولی فقیه و نظام
صالحنیا ادامه داد: در درجه بعد، تولی بسیار شفافی نسبت به فقیه مبسوط الید یعنی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و مقام معظم رهبری داشتند. در طول دورانی که ما در محضر ایشان بودیم حتی یک انتقاد علمی را ندیدیم که ایشان از نظام داشته باشند. آیت الله بهجت در عمل، حفظ نظام را شعار خود قرار داده بودند. مراتب ارتباطات خوبی با حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری داشتند که در مصاحبههای مختلف، شاگردان و نزدیکان ایشان به آن پرداختهاند. این 5 شاخصه و ویژگی، ویژگیهایی است که در روایت امام حسن عسکری علیهالسلام که مرحوم طبرسی در جلد دوم، صفحه 263 کتاب احتجاج نقل کرده است.
زندگی ساده ایشان پیامهای زیادی برای علما، مسئولان و جوانان دارد
استاد حوزه علمیه قم گفت: ایشان زندگی پیام داری داشتند. بر خلاف خیلی از زندگیها که اساسا پیام ندارند و یا پیامهای گذرا و ناچیزی دارند، زندگی ایشان بسیار پرمعنا و پر پیام بود. من به جهت اینکه مخاطبان راحتتر با این بحث ارتباط برقرار کنند، این پیام ها را در سه محور عرض می کنم.
پیامهای عملی آیت الله بهجت به علما
حجتالاسلام صالحنیا در بخش دیگری از گفتوگوی خود با فارس اظهار داشت: در مرحله اول زندگی ایشان پیامهایی برای علما داشت. از این پیامهای شاخص میتوانیم زهد و ساده زیستی ایشان را نام ببریم. حضرت آیت الله بهجت زندگی بسیار زاهدانهای داشت و بسیار ساده زیست بود. تا همین نزدیکهای وفاتشان، پیاده به محل درس رفت و آمد میکردند. این اواخر که افتاده شده بودند و خیلی نمیتوانستند راه بروند، یک پیکان مدل پایینی که از مریدان ایشان بود، ایشان را میبرد و میآورد.
وی افزود: خانه ایشان بسیار محقر بود. بنده بین بزرگان از علما و مسئولین، خانهای به محقری خانه ایشان ندیدم. در خانهای بسیار قدیمی زندگی میکردند و در مقابل خواستههای مکرر علما، بازاریها و... برای تعویض خانه ایشان، قبول نمیکردند. با اینکه خیلیها حاضر بودند با کمال افتخار برای ایشان در هر جا که میخواست، خانهای بخرند، ولی ایشان اجازه نمیدادند خانهای ساخته و یا گرفته شود. حتی به پیشنهاد کسانی که این موضوع را مطرح میکردند، بیاعتنایی میکردند و من خودم بارها شاهد این موضوع بودم.
وی ادامه داد: پیام دیگر ایشان به علما جدیت در تربیت مردم بود. ایشان بسیار در تربیت عموم مردم از پیر و جوان و کوچک و بزرگ جدی بودند. اگر کسی از زن و مرد از ایشان سوالی داشتند، بدون اینکه آنها را به دفتر ارجاع بدهند، بسیار راحت جواب میدادند. در سه وعدهای که برای نماز و دو وعدهای که برای درس حاضر میشدند و یک وعدهای که هر روز به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها میرفتند، همیشه به صورت پیاده از منزل خارج میشدند. برای مردم چه چیز بهتر از اینکه با یک فقیه که 6 بار در زمانهای معین از خانهاش خارج میشود و بعد از یکی دو ساعت دوباره برمیگردد، دیدار داشته باشند. مردم خیلی راحت در کوچه و بین راه حرم حضرت آیت الله بهجت را میدیدند و ایشان به سوالات آنها پاسخ میگفتند.
موسّس مرکز مطالعات راهبردی امام مهدی(عج) گفت: پیام دیگر ایشان به علما و بزرگان این است که آیتالله بهجت دارای شخصیت حقیقی در علم و ایمان بود. ایشان به معنای واقعی کلمه عالم و مومن بود. علم و ایمان بدون شعار در وجود ایشان بود. نیازی به تظاهر نبود و هر کس که به ایشان نزدیک میشد، این بزرگی حقیقی را میدید.
وی در توضیح بیشتر این گفته خود اظهار داشت: بعضی از شخصیتها فقط شخصیتهای حقوقیاند و اگر شخصیت حقوقی را از آنها بگیری، چیز خاصی باقی نمیماند. بر خلاف شخصیتهای بزرگی چون حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت که حتی اگر شخصیتهای حقوقی چون مرجعیت، رهبری و ... را از آنها بگیریم، باز هم فی نفسه دارای شخصیتهای والایی هستند.
پیامهای آیتالله بهجت به مسئولان نظام
استاد حوزه علمیه قم گفت: مرحله بعد پیامهای ایشان به مسئولان نظام است. پیام آیتالله بهجت به مسئولان را نیز در سه محور عرض میکنم. خدمت به مردم یکی از پیامهای زندگی ایشان است. بسیار انسان خدومی بودند. گاهی وقتها برای خیلیها با اینکه آنها درخواستی نداشتند، پول میفرستادند. بنده شنیدم قبل از انقلاب برای خیلی از خانوادههای مبارزان که توسط ساواک دستگیر شده بودند، بدون درخواست آنها پول میفرستادند تا در زمانی که بی سرپرست هستند، دچار مشکلات مالی نباشند. در بین راه اگر کسی از ایشان تقاضایی داشت، ولو تقاضای مادی ایشان در همان جا جواب مثبت میدادند.
وی افزود: آیت الله بهجت حل مشکلات مردم را یک فرصت میدانست. این برای مسئولان ما خیلی پیام دارد. مسئولان باید از وجود آیت الله بهجت این امور را یاد بگیرند که وقتی فردی با مشکلی به آنها مراجعه میکند، این را برای خود یک فرصت بدانند. باید مشکل مردم را مشکل خودشان بدانند و در این کار با خدا معامله کنند.
این شاگرد آیتالله بهجت ادامه داد: پیام دیگر ایشان به مسئولان، آلوده نشدن به دنیاست. در ایامی که ایشان مرجع بوده و به نوعی مسئول امور دینی مردم بودند، گاهی میلیاردها پول در طول یک ماه به دفتر ایشان میآمد. ایشان از این پولها همان طور که در قبل عرض کردم حتی یک وسیله رفت و آمد معمولی هم برای خود تهیه نکرد. یا برای خانه خودش نیز که خانهای با وضعیت بسیار پایین و با دو یا سه اتاق بسیار محدود بود، امکانات خاصی ایجاد نکرد.
وی گفت: تواضع و احترام به دیگران و مردم یکی دیگر از پیام های ایشان به مسئولان است. من خواهش میکنم از مسئولان نظام جمهوری اسلامی که از رفتار آیت الله بهجت، تواضع و احترام به مردم و فروتنی در برابر آنان را که ولی نعمت آنها هستند را یاد بگیرند.
پیامهای آیت الله بهجت به جوانان
صالحنیا گفت: مرحله سوم پیام ایشان به جوانان است. پیام زندگی حضرت آیت الله بهجت به جوانان را نیز در سه بخش عرض میکنم. جوانان عزیز اگر به زندگی امثال ایشان دقت کنند، میبینند که از نظر آقای بهجت رشد روحی اساسیترین کار برای یک جوان بود. ایشان هم در جوانی خودشان به دنبال رشد روحی بودند و نتایج بسیار خوبی گرفته بودند و هم تا این اواخر مواظب بودند تا رشد روحی داشته باشند. شرکت ایشان در درسهای مرحوم میرزا علی آقای قاضی که واقعا استاد برجسته کم نظیری در سیر و سلوک بودند، خیلی موثر بود. جوانان حتما باید استاد داشته باشند. بنده از جوانان و دانشجویان و طلبهها خواهش میکنم که حتما استاد اخلاق و تربیت و استاد سیر و سلوک داشته باشند. انسان بدون استاد نمیتواند موفق باشد و به جایی برسد. لذا جوانان دانشجو و طلبهای که استاد ندارند، نباید امید رشد معنوی و روحی خاصی را داشته باشند.
پژوهشگر حوزه علمیه گفت: پیام دیگری که زندگی ایشان برای جوانان داشت نظم و برنامه ریزی بود. ایشان بسیار انسان منظمی بودند. علی رغم اینکه ما در این اواخر ایشان را درک کردیم که حدود 80 -90 سال داشتند، اما بسیار با برنامه ریزی عمل میکردند. اگر انسان ایشان را نمیشناخت، برنامه ریزی ایشان به گونهای بود که این طور به نظر میآمد که ایشان باید بسیار جوانتر باشند.
وی ادامه داد: نمازها و درسها و زیارت هر روزه ایشان به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، همه طی برنامه ریزی دقیقی بود. ایشان نظم عجیبی در کردار و گفتار داشتند. کسی نمیتوانست از ایشان حرف اضافی بشنود، چون ایشان دائم الذکر بودند. اصلا نمیگذاشتند زبانشان بیکار باشد و همیشه در حال ذکر بودند. در ابتدای جلسه درسشان آیاتی از قرآن را میخواندند. از خانه که خارج میشدند شروع به خواندن چهار قل معروف که مورد سفارش است، میکردند. ما میدیدیم در بین وقتهایی که بیکارند، مثلا وقتی شاگردان هنوز جمع نشدهاند، ایشان زیارت عاشورا میخواندند و لعنها و سلامها را میگفتند. معلوم بود که ایشان هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام میخواند. همه اینها ممکن نیست مگر با نظم و برنامه ریزی .
صالحنیا افزود: پیام بعدی ایشان به جوانان، تلاشگری و خستگی ناپذیری بود. ایشان علیرغم کهولت سن واقعا خستگی ناپذیر بودند. اصلا نمیشد در چهره ایشان و یا طرز رفتارشان خستگی دید. البته کهولت سن، آثار خودش را بر فرد میگذارد ولی ما به تناسب سن ایشان میدیدیم که بسیار آدم سرزنده و سرحالی هستند.
روش ساده تربیتی آیت الله بهجت، مبتنی بر دو جمله
این شاگرد آیت الله بهجت گفت: روش تربیتی ایشان، روش ویژه ای بود. برخلاف خیلی از روشهای تربیتی که بسیار پیچیده است و جوانها نمیتوانند به آن نزدیک شوند، ایشان روش بسیار سادهای داشتند که مبتنی بر دو جمله بود. اینکه «فرد باید به آنچه که میداند عمل کند و در آنچه که نمیداند، احتیاط کند» این دستور کلی و جامع و بسیار موثر در سیر و سلوک است.
صالحنیا گفت: اگر جوانی مقید به چنین دستوری باشد، روز به روز پیشرفت خواهد کرد. در عرصه مادی و معنوی ترقی خواهد کرد. ایشان روی این جمله تأکید داشت و مشکلات را از این میدانست که ما به دانستههایمان عمل نمیکنیم. ایشان میفرمود که «واضحات زیر پاست». مثل اینکه همه میدانند نماز اول وقت و نماز جماعت چقدر خوب است، غیبت و بد زبانی چقدر بد است، ولی رعایت نمیکنند. لذا آیت الله بهجت در روش تربیتی خود در عین سادگی بسیار موثر بود. من خیلی تأکید دارم اگر کسی دنبال رشد است، باید به این روش توجه جدی داشته باشد.
جواهر کلام آیتالله بهجت از جواهر الکلام
استاد حوزه علمیه قم گفت: روش علمی ایشان، یک روش خاصی بود. ایشان اعتقاد زیادی به فقه جواهری داشتند. همان طور که حضرت امام (ره) اعتقاد عجیبی به فقه سنتی و جواهری داشتند، آیت الله بهجت هم همین طور بودند. ایشان کتاب جواهر الکلام مرحوم محمد حسن نجفی را که واقعا جزء افتخارات فقهی شیعه است، متن اصلی خودشان قرار داده بودند. در عین حال در این کتاب هم آزاد اندیشی داشتند. یعنی خیلی وقتها نقدهایی را به مرحوم صاحب جواهر وارد میکردند که ما جاهای دیگر ندیده بودیم. لذا روش علمی ایشان مبتنی بر اعتماد بالایی به جواهر بود و در عین حال به آزاد اندیشی نیز اهمیت میدادند.
آیت الله بهجت به کوچکترین چیزی که مربوط به آخرت میشد، توجه داشتند
حجتالاسلام صالحنیا در پایان گفت: ایشان منش عملی و رفتاری زیبایی داشتند. در عین اینکه به جاذبههای دنیوی هیچ توجهی نداشتند، به همه چیز که مربوط به آخرت و خدمت به مردم بود توجه داشتند. ایشان با اینکه به داشتن ماشین و خانه و ... تا آخر عمرشان هیچ توجهی نکردند، اگر بیرون میآمدند و میدیدند بچهای سوال دارد به آن بچه توجه داشتند. اگر پیر زنی در مسیر ایشان قرار میگرفت و پولی میخواست، توجه میکردند. به همه توجه داشته و احترام همه را حفظ میکردند. به ما که کوچکترین شاگرد ایشان بودیم، توجه میکردند و سوالهایمان را پاسخ میگفتند همانطور که به شاگردانی که 30-40 سال بود در درس ایشان حاضر میشدند، توجه داشتند.
وی تأکید کرد: ایشان واقعا یک نور پر بهجت و پر بها و پر جلوه بودند که در زندگی خیلیها درخشیدند و به آن تغییر و جهت دادند. امیدوارم که حوزههای علمیه و دانشگاههای ما هیچگاه از حضور چنین بزرگانی خالی نباشد منبع: وبلاگ پا توی کفش شهدا
[ شنبه 91/2/30 ] [ 5:51 عصر ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
داشتم Assassin’s Creed: Brotherhood می زدم! الان می خواهم تاریخچه ای از اساسین ها رو بررسی بکنم . البته نه اون متن تکراری همیشگی که توی همه ی سایت ها خوندیم .. ایندفعه می خواهم واقعیت ها رو بگم.. واقعیت هایی که به فراموشی سپرده شدند تا معلوم نشه اتزیو اساسین یا بهتر بگم” حشاشین” نبوده. خوب.
پس اصلا حشاشین به معنای قاتل نیست! اما چگونه این کلمه به معنای قاتل در زبان انگلیسی در آمد؟ با گذشت زمان و با اوج گرفتن جنگ های مختلف، نیاز به نیرویی نفوذی احساس می شد. نیروهایی که بتوانند ضربتی عمل کنند و بکشند و یا کشته شوند. به همین دلیل حسن صباح تصمیم به تشکیل چنین نیرویی گرفت. به تدریج این نیرو ها چون منصوب به الموت بودند و چون شغل الموتی ها دارو فروشی بود، به حشاشین معروق شدند که تقریبا به معنای “منصوب به الموت” است. این نیرو ها در خود الموت اصلا بعنوان “حشاشین” شناخته نمی شدند.. بلکه از دو دسته ی “فدائی” (نیرو های در حال آموزش زیر نظر “دایی” ها ) و “فدائی مطلق” (نیرو هایی که مخصوص قتل آموزش داده شده بودند) تشکیل شده بودند. اولین حشاشین ها که به مقام “فدائی مطلق” رسیدند و برای ماموریت عازم شدند دونفر بودند: “خورشید کلاه دیلمی” جلال الدوله فرمانده ی سپاه خواجه نظام الملک(وزیر پادشاه وقت، سلطان ملک شاه سلجوقی) و “محمد طبسی” برای قتل شیخ یوسف بن صباغ. در اثر همین قتل ها سپاه حسن صباح توانست در جنگی که شکست خورده ی اصلی محسوب میشد پیروز باشد. این داستان ها بسیار پیچیده است و داستان های بسیار زیبایی دارد. فدائی ها افراد بسیار مومن و معتقدی بودند. آن ها “اسماعیلیه” بودند و به تقیه و .. اعتقاد داشتند. ولی بر عقیده ی فرمانده ی خود یعنی “حسن صبح” بودند. آنها معتقد بودند که بعد از امام جعفر صادق باید فرزند دیگر امام یعنی اسماعیل به امامت می رسید و آن را موعود آخرالزمان می دانستند. جالب اینست که بدانید هیچکدام از فدائی ها در هیچ وقت از زمان گیر نیافتادند. زیرا حتی در صورتی که آنها گیر می افتادند همیشه قرصی به همراه داشتند کهدر آن تریاک بود و با خوردن آن بلافاصله می مردند! همچنین دلیل اینکه هیچکدام از آنها به زندگی عادی خود باز نمیگشتند این بود که آنها توسط دایی ها عقیم می شدند و به همین جهت نمی توانستند خانه و زندگی برای خود داشته باشند و درنتیجه هیچ دلبستگی ای نداشتند. همچنین در آخرین جلسه ای که قبل از انجام ماموریت ها برای آنها گذاشته می شد به آنها دستور اکید می دادند که شما اکنون یک حشاشین هستید.. دیگر هیچ دوستی ندارید و دیگر هیچ کسی را نمی شناسید. فقط به هدف خود بیاندیشید… ولی بر خلاف عقاید عامه و بر خلاف سری بازی های اساسین هیچ انگشتی از آنها به نشانه ی وفاداری به رهبر خود قطع نمیشد… همینطور هیچ اثری مثل انگشتر بر دستان آنها زده نمی شد. همچنین در ماموریت ها آنها هیچگاه از خنجر و زهر استفاده نمی کردند و هیچگاه از پشت به کسی خنجر نمیزدند و این مرام جنگاوری آنها بود. خوب حالا با این زمینه چینی می خواهم یک مقایسه بین اتزیو (قهرمان بازی اساسین: برادری) بپردازیم. اولین تفاوت بارز بین اتزیو و فدائی ها این بود که فدایی ها افراد بسیار مومن و با ایمان به دینی بودند که به آن اعتقاد داشتند. حشاشین ها مسلمان بودند. اما نه اتزیو و نه پدرش(که در قسمت قبل مرد) و نه الطیر ( قهرمان اساسین 1 که یک صحنه ی غیراخلاقی از اون در اساسین2 دیده شد) هیچکدام کوچکترین شباهتی به حشاشین ها نداشتند. چون دست به هرکاری که بگید می زدند! از این گذشته، سلاح اصلی اتزیو و الطیر خنجر های پرتابی و تیر های زهرآلود است. همینطور ماموریت های شما باید در کمال سکوت و معمولا با خنجر زدن از پشت باشد. و این کاملا خلاف سیره ی حشاشین ها یود. علاوه بر اینها اتزیو،پدرش و الطیر هیچگاه دست به خودکشی نزدند. چراکه در اساسین 2 هنگامی که پدر و برادران اتزیو دیتگیر شدند آنها هیچ اقدامی برای خودکشی نکردند و در نهایت اعدام شدند. حتی ماریو عموی اتزیو هم که یک اساسین قدیمی بود قبل از صحنه ی قتلش در اساسین 3 هیچ کاری مبنی بر خودکشی انجام نداد!
نماد اساسین ها موجود در بازی تماما انگلیسی و تشکیل شده از حرف A ابدای کلمه ی Assassin است که این کلمه انگلیسی است و باید از H اول کلمه ی Hashashin استفاده میشد.البته خیلی ها این علامت رو نماد “علی” می دانند که اشاره به امیرالمومنین دارد. ولی من این را بعید می دانم چون حسن صباح بر روی تفاوت فرقه ی خود با سایر فرق مسلمانان تاکید داشت و اینکه این نمادی بر :علی” باشد به نظر غیر معقول است.
خواهر اتزیو نیر یک حشاشین بود. اما زن ها هیچ جایی در فدائیان نداشتند. چون حشاشین ها پیرو اسماعیلیه یعنی یک فرقه ی خشک مذهبی بودند. اما در آخر اگه بخواهم نتیجه ی کلی بگیرم.. چیزی که واضحه اینه که اینا حشاشین های واقعا نیستن. شاید شباهتی داشته باشند و شاید اسم هاشون مثل هم باشه، ولی اینا حشاشین نیستن… خیلی از این شخصیت ها و اداب و رسوم ها همانند خیلی از اعتقاداتی که توی بازی گفته میشه من درآوردی هست.(مثل قضیه ی Apple) و اگر قرار باشه اتزیو واقعا حشاشین باشه، بازی ساز ها خیلی بی دقتی کرده اند و خیلی چیزها رو به فراموشی سپرده اند. ولی سوال اساسی اینجاست که اگه اینا هیچ شباهتی ندارن، پس چرا یوبی سافت تصمیم زنده کردن مجدد حشاشین ها و استفاده از اونها گرفته؟ آیا نظرشون فقط تخریب ایرانیت، شیعیت، مسلمانیت و .. بوده؟ یا نه .. به نظر من چیزی که در پایان احمقانه است اینتس که به این بازی، فقط به چشم یک بازی نگاه شود.. مخصوصا با پایان قسمت سوم بر این قضیه مطمئن تر شدم… و این ها همه سوالاتی که در نقد بازی اساسین در آینده پاسخ خواهم داد. موفق باشید.
پ.ن: با تشکر از پدرم که در نوشتن این مطلب کمکم کرد. پ.ن2: حتما کتاب خداوند الموت رو بخونید! به ایرانی بودن خودمون افتخار می کنیم! پ.ن3: اتزیو یک دیالوگ گفت که من هنوز تو کفشم! : We work in thr Dark , to save the Light [ جمعه 91/2/29 ] [ 7:27 عصر ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
24/7/64 آن چیزى که موجب زحمت آقایان است، این است که ما راجع به آتیه صحبت کنیم، گذشته گذشته است. الآن یک واقعیتى است و آن اینکه مجلس رأى اعتماد داده است به نخست وزیر. این یکو اقعیتى است که در قبال همه ما واقع شده است، و این سه وضعىکه در مجلس آمده است که رأى ممتنع و رأى مخالف و رأى موافق، اینها همه براى این بوده است که تشخیص دادند این مطلبرا ، در آن هم صحبتى نیست. صحبت این است که آیا از این بهبعد مخالف مىخواهد کارشکنى بکند براى دولت، به ترتیب غربىاش مىخواهد عمل کند؟ براى اثبات اینکه ما راست گفتیم ، مىخواهد اسلام را شکست بدهد، مىخواهد جمهورى اسلامىرا شکست بدهد؟ یا اینکه عقل اقتضا مىکند که حالایىکه در مقابل این امر واقع شده است، اینکه عقیدهاش این است که به طورشایسته عمل نشده است و از این بهتر مىشد عمل بشود ، هدایت کند، کمک کند که به طور شایسته عمل بشود که در دوره آتیه همه رأى بدهند، نه اینکه کارشکنى کند، و خداى نخواسته در یک همچو موضع حساسى که ما واقع هستیم دولت را به شکست برساند، و این از امورى است که برخلاف اسلام است، بر خلاف مصالح کشور است و برخلاف مصالح خودتان است. اگر شما اعتقاد به اسلام دارید و عقیده دارید ـ چنانچه دارید ـ و اعتقاد دارید که باید کشور با قدرت پیش برود و در این موضع در جنگ پیروز بشود، راه براى ابرقدرتها بسته بشود و کشور ما قوى بشود ، باید کوشش کنید در تأیید، نه کوشش کنید در انتقاد. انتقاد سالم باید بکنید، این هم در پیشرفت مسائل مؤثر است. انتقاد سالم ورا هنمایى دولت در همه کارهایى که مىخواهد انجام بدهد، اینها از امورى است که لازم است. اما اینکه خداى نخواسته، یک وقت براى اینکه اثبات کنید مطلب خودتان را راجع به دولت، بخواهید کارشکنى بکنید، دولت را به شکست وادار کنید، ملت را تضعیف کنید، دولت را تضعیف کنید، اسلام را به شکست برسانید، این یک مطلبى است که الزاماً باید جلوش گرفته بشود و من امیدوارم این جور نباشد. مجلس امروز مثل مجلسهاى سابق نیست که در یک محل دربسته و سربستهاى بین خودشان صحبت بشود، و بعد هر کدامش را خواستند منتشر کنند و هر کدام را نخواستند نکنند. مجلس امروز مستقیماً منتشر مىشود مسائلش، و حتى آن اشخاصى که در مزرعهها مشغول زراعت هستند، رادیو دارند و مسائل را مىتوانند بگیرند. ملت ما هم امروز مثل سابقش نیستکه بىتفاوت باشد در امور. ملت ما هم مواظب است و مراقب است و همه امور را مشاهده مىکند. باید آقایان بدانند که اگر چنانچه یک وقت خداى نخواسته وسوسهاى پیش بیاید، یا کسى باشد که بخواهد وسوسهاى پیش بیاورد در خارج و داخل ، تضعیف کند دولت را و نگذارد که مسائل پیش برود و همه چیزهایى که باید موافق با اسلام باشد پیش برود، مردم مواظبند و مطلعند و شناسایى مىکنند و سکوت نمىکنند. بنابراین، توصیه من به آقایان به طور جِد این است که باید شما که مىبینید که دولت نتوانسته به آن طورى که دلخواه است عمل بکند، باید از این به بعد تعقیب کنید، تأیید کنید، همراهى کنید، کمک کنید تا کشور شما رو به سلامت برود، و احتراز کنید از یک چیزى که برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى ملت است. از آن طرف هم به آقایانى که در آن طرف واقع شدهاند، عرض مىکنم که شما براى اینکه تشخیص مصلحت دادید این کار را کردید، [7] حالا از این به بعد اگر چنانچه، از دولت یک چیزى برخلاف دیدید، براى این که بگویید ما مصلحت دیدیم و براى مصلحتمان این کار را کردیم و اثبات کنید حرف خودتان را بخواهید تأیید کنید از دولت در موارد بیجا، آن هم برخلاف شرع است. همان طورى که همیشه بنابر این است و همیشه سفارش شده است، مجلس یک مجلس مشورتى اسلامىاست، نه یک مجلسى است که در جاهاى دیگر متعارف است و مربوط به این مسائل اسلامىنیست و کارى به مذهب ندارد. مجلس اسلامى است، باید نظرها، نظرهاى خیرخواهانه اسلامى باشد، هم درباره دولت، هم درباره وزرا. وزرایى که شما انتخاب مىکنید، باید همان طورى که گفته شده است شرایطى داشته باشند که کاردان باشند و یک طور نباشد که یک وزیرى باشد که بعد نتواند کار بکند؛ فعال باشد. و کمک کنید که یک همچو وزرایى [انتخاب] بشود و زودتر کار هم انجام بگیرد. خوب، ما الآن در مشکلات هستیم، نباید دولت یک مدت طولانى تعطیل باشد، باید به طورى که صلاح است زود او به حسب تکلیفش [معرفى بشود] و آقاى رئیس جمهور هم به حسب تکلیفشان آن قدرى که تشخیص مىدهند، تأیید بکنند، و بعد هم آمد مجلس، زود مسأله را تمام کنید؛ نگذارید طولانى بشود و ضرر است براى اسلام، ضرر است براى کشور، امروز کشور مثل روزهاى آرام نیست که اگر چهل روز هم، پنجاه روز هم، یک ماه هم، دو ماه هم، سه ماه هم دولت نتواند کار بکند، اشکالى نداشته باشد. امروز یک روزش هم براى دولت حساسیت دارد و باید کار بکنند. بنابراین عرض من این است که باید آقایان نظر داشته باشند، انتقاد کنند، انتقاد سازنده، انتقاد نصیحت، و انتقاد خصمانه نکنند. در نطقهاى قبل از دستور و در صحبتهایى که وقتى معرفى مىکنند وزرا را هتاکى نکنند این از شأن آقایان دور است. نباید یکى دیگرى را تضعیف کند، همدیگر را تضعیف کنند، نه آنهایىکه در اکثریت هستند، نه آنهایى که در اقلیت هستند، نه آنهایى که ممتنع هستند، هیچکدام نباید این کار را بکنند، براى اینکه این خلاف رضاى خداست، خلاف شرع است. البته باید انتقاد کرد، مسائل را گفت و هرچه به نظر آقایان مىآید باید بگویند، و اگر نگویند خلاف است. پس بنابراین، یک مطلب راجع به این است که برخوردها، برخوردهاى اسلامى سالم باشد، چه در مجلس و چه در خارج مجلس. و یک صحبت این است که زودتر این مجلس تمام کار را انجام بدهد، و وزرا را زودتر و البته با نظر، با دقت همه چیز و به طور سریع این کار انجام بگیردکه تعطیل نباشد امور. 1/8/64 با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى، چون گفتار آقایان پخش مىشود و ممکن است سوء تفاهمى بین مردم حاصل شود، لازم است عرض کنم آیات و روایاتى وارد شده است که مخصوص به معصومین ـ علیهمالسلام ـ است، و فقها و علماى بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل اینجانب. هر چند فقهاى جامعالشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعى و سیاسى و اجتماعى دارند و تولىامور در غیبت کبرا موکول به آنان است، لکن این امر غیر ولایت کبرا استکه مخصوص به معصوم است. تقاضاى اینجانب آن است که در صحبتهایى که مىشود و پخش مىگردد ابهامى نباشد، و مرزها از هم جدا باشد. 29/8/65 من نمىخواهم در این روز مبارک اسباب افسردگى اشخاص بشوم، لکن مىخواهم عرض کنم چرا این قدر ما عقب افتاده هستیم؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم؟ چرا باید وقتى که دنیا به تزلزل درآمده است براى این بىاعتنایى ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچند، لکن از بعضى از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا، فریاد مىزنند سر مسئولین ما! چه شده است؟ شماها چهتان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجى واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسأله مهمى که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم، وحدت ما این طور شده است و در روزى که هفته وحدت است چرا شماها مىخواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چ را مىخواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا مىخواهید دودستگى ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید مىروید؟ أَین تذهبون؟ من نمىتوانم که آن طورى که مىخواهم، با شما صحبت کنم و نمىخواهم در روز عید رنجش براى شما پیدا کنم، لکن شما انصاف بدهید که در یک همچو وقتى، وقت یک همچو امورى است؟! وقت یک همچو تأییدى است از کاخ سفید؟و قت یک همچو تأییدى است از ریگان؟ [8] لحن شما در آن چیزىکه به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخنشینان آن جا تندتر است. شما چه شده است این طور شدید؟ شما که این نبودید بعضیتان. من بعضیتان را مىشناسم، شما این طور نبودید. من امیدوارم که شما باز توجه کنید به مسائل، توجه کنید به دنیا، توجه کنید به خودتان، توجه کنید به قدرت خودتان. نشکنید این قدرت را، گرچه شماها نمىتوانید، لکن نباید یک همچو کارى در ایران بشود. من نمىخواهم دل شما را بشکنم، لکن شما دل ملت ما را نشکنید، شما دل مسئولین ما را نشکنید، شما هى تندروو کندرو درست نکنید، دودستگى ایجاد نکنید، این خلاف اسلام است، خلاف دیانت است، خلاف انصاف است، نکنید این کارهارا . 13/3/66 من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى به شما آقایانى که عمرتان را دارید صرف مىکنید براى اسلام و پیشبرد اسلام، توفیق بیشتر عنایت کند و امیدوارم که در این مجلس و در مجلسهاى آتیه مسائل، مسائل اسلامى باشد و روش، روش اخلاقى و اسلامى. البته من نباید نصیحت کنم شما را. شما بحمداللّه خودتان همه چیز را مىدانید، لکن در این زمان باید فکر کنید که مجلس اگر یک خدشه پیدا بکند چه خواهد شد. کوشش کنید خدشهاى پیدا نشود در مجلس. کوشش کنید که همان طورى که اسلام این مسائلرا پیش آورده و ما در سایه اسلام توانستیم این مسائل را حل کنیم ، این مسأله محفوظ بماند و همه چیز در سایه اسلام محفوظ بماند. البته من مشکلات مجلس را، مشکلات دولت را مىدانم، از این جهت توقع ندارم که همه امور همین طورى حل بشود، لکن در عین حال چون اتکاى شما آقایان به خداى تبارک و تعالى است، امیدوارم که خداوند هدایت کند شما را و راه حقیقىاى که اسلام مىخواهد، شما در آن راه باشید و خواهید بود. و امیدوارم که همیشه کوشا باشید در اینکه این ملتى که زیر بار ظلم بودهاست، از این به بعد این ملت سرفراز باشد و نمایندگان اینها که خلاصه ملتو عصاره ملتاند، سرفراز باشند و قویدل مشغول خدمت باشند. این هیاهوها که در عالم هست، اینها همیشه بوده است و همیشه هم خواهد بود، لکن آن که باقى است خداست و اعتماد به خدا، شما این اعتماد را حفظ کنید و مشکلات را با تدبیرهایى که دارید حل کنید. و امیدوارم که خداوند همه را تأیید کند، وقتى براى خدا باشد تأیید مىکند. 7/3/67 از عنایت و توجه ذات مقدس حق تعالى سپاسگزاریم که بار دیگر ملت شریف و عزیز ایران را به اداى یکى از بزرگترین فرایض سیاسى و اجتماعى خود مفتخر نمود. و در اوج شرارت شیطان بزرگ و اذناب پلید او علیه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ایران ، توفیق بیعت مجدد با میثاقهاى ازلى خود را به آنان کرامت فرمود. و به رغم بدخواهان، انتخابات سومین دوره مجلس شوراى اسلامى با صحت و سلامت و در موعد مقرر برگزار گردید، که بحمداللّه امروز ما شاهد افتتاح سومین دوره مجلس شوراى اسلامى هستیم. و من ضرورتى به ذکر حوادث زمان انتخابات و نیز حماسههاى مردم عزیزمان در این مورد نمىبینم و همچنین اهمیت و نقش مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان در نظام کشور اسلامى ایران بر کسى پوشیده نیست. و انشاءاللّه نمایندگان محترم مجلس، سنگینى بار مسئولیت و رسالت خود را در این امر خطیر احساس کرده و مىکنند و به خوبى دریافتهاند که نظام و مردم از آنان چه انتظارى دارند، که باید گفت مجموعه خواستهها و انتظارات اسلامى مردم از مجلس، رفع گرفتاریها و محرومیتها و دگرگونى در نظام پر پیچ و خم ادارى کشور، از انتظارات بحقى است که باید آنها را جدى گرفت. و نمایندگان محترم مجلس قبل از پرداختن به لوایح و تبصرهها و مواد غیرضرورى به فکر مسائل اصلى و کلیدى کشور باشند و بر اساس اسلام عزیز در کمیسیونها با طرح قوانین و لوایح به سمتى حرکت کنند که مشکلات اساسى کشور مرتفع و سیاستهاى زیر بنایى کشور در امور فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى و سیاسى در راستاى کمک به محرومین و رفع استضعاف، مدون و به مورد اجرا درآید. و امروز کشور و نظام و مدیریت آن همچون گذشته نیاز به شجاعت در حل مسائل و چه بسا وسوسهها، ما را از رسیدن به اهداف بزرگترى که در پیش رو و در نظر داریم محروم کند، که امیدوارم این مجلس با هماهنگى و همدلى نمایندگان و نیز با همسویى و ارتباط قوى با مدیران و مجریان و کارشناسان و همچنین با استفاده از نظریات و مشورت با شوراى محترم نگهبان ، بتواند گامهاى بلندى در حل معضلات محرومین و پابرهنهها بردارد و در تنگناها و موانع، از قدرت و قاطعیت و سرعت عمل مجمع تشخیص مصلحت که پشتوانه عظیم و با برکت و پر ثمرى براى کشور ماست، بهرهمند شود. 22/3/67 اینجانب گاهى به موضعگیریهاى وزرا و نمایندگان در خارج از محدوده وظایفشان برخورد مىکنم که متعجب مىشوم. از باب مثال سیاست خارجى کشور بر عهده وزیر امور خارجه است. اگر آقایان اعتراضى دارند، باید برادرانه در هیأت دولت مطرح کنند. اگر به اعتراض جواب قانع کنندهاى داده شد، که چه بهتر؛ والاّو زیر امور خارجه است که در چهارچوب سیاستِ ترسیمى از رهبرى نظام و یا مجلس، تصمیمگیرنده است. این شیوه پسندیدهاى نیست که هر وزیر و یا نمایندهاى هر چه دلش خواست در مجامع عمومى بگوید. آقایان وزرا، من به شما و به نمایندگان محترم نصیحت مىکنمکه سیاستهاى یکدیگر را تضعیف و یا تخریب نکنید؛ که اگرو حدت روش و حرکت در نظام نوپاى اسلامى صدمه ببیند ، نتایجى که دنیاى استکبار از این برخوردها مىگیرد بسیار شکننده است. کارى نکنیم که دنیا فکر کند نظام اسلامى ایران با این اختلاف سلیقهها و با این ابراز اختلافها هیچ گاه راه ثبات را نخواهد پیمود. خداوند به تمامى شما توفیق خدمت به بندگان خوب خدا را ارزانى دهد. 15/3/68 از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى در این عصر و عصرهاى آینده مىخواهم که اگر خداى نخواسته عناصر منحرفى با دسیسهو بازى سیاسى وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتى یک عنصر خرابکارو ابسته به مجلس راه یابد. و به اقلیتهاى مذهبى رسمى وصیت مىکنم که از دورههاى رژیم پهلوى عبرت بگیرند و وکلاى خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى و غیروابسته به قدرتهاى جهانخوار و بدون گرایش به مکتبهاى الحادى و انحرافى و التقاطى انتخاب نمایند. و از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادرى با هم مجلسان خود رفتار، و همه کوشا باشند که قوانین خداى نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانى آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید. منبع: عصر انتظار [ جمعه 91/2/29 ] [ 7:10 عصر ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
14/8/62 من راجع به کل مجلس مکرر عرض کرده و حالا هم عرض مىکنمکه مجلس ما باید با مجلسهاى سابق فرق داشته باشد. البته فرق هم دارد، اما هر امرى کم کم به انحراف کشیده مىشود و چنین نیست که یکدفعه انحراف واقع شود. در خود انسان نیز چنین است که شیطان و نفس امّاره بتدریج از عمل به مکروهات و بعد از آن به صغایر و از آنجا به بالاتر انسان را منحرف مىکنند. در مجلس سابق دوره اولش بهتر بود، لکن در هر سال چیزى به آن اضافه و یا از آن کم شد تا رسید به آنجا که مجالس اخیر را دیدیم. شما از اول اگر جلوى فساد را نگیرید معلوم نیست که به وضع سابق منتهى نشود. البته باید عاقلانه باشد که مسأله حادّى پیش نیاید. در مسائل، ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تأثیر مىکند. من در زمان اختناق رضاخانى وقتى در مدرسه فیضیه صحبت مىکردم، آنگاه که از جهنم و عذاب الهى بحث مىکردم همه خشکشان مىزد، ولى وقتى از رحمت حرف مىزدم مىدیدمکه دلها نرم مىشود و اشکها سرازیر مىگردد و این تأثیر رحمت است. با ملایمت انسان بهتر مىتواند مسائل را حل کند تا شدت. و مجلس باب مباحثه است، و باید مثل مباحثه طلبهها باشد که با هم دوست هستند و با یکدیگر بحث و گفتگو مىکنند ولى معلوم است که مباحثه هست.مجلس اسلامىباید ملت و دیگرانرا ارشاد کند، چون مسائل به خارج منعکس مىگردد و تأثیر روى مردم مىگذارد. از این جهت مسئولیت مجلس به عنوان یک مرشدو هدایت کننده براى مردم زیاد است. و این کلى مطلب است که انشاءاللّه این مجلس اول انقلاب، پایهاى و سنت حسنهاى باشد براى آینده که هر چه خوب بشود، شما در اجر آن شریک هستید. در مسألهاى که راجع به کمیتهها فرمودید، اعتقادم بر این است که همین گونه که هست باشد و هیچ گونه تحولى درباره آن صورت نگیرد. راجع به استیضاح هم من هیچ نظرى نمىدهم، فقط با ملایمت و تفاهم باشد. موافقین و مخالفین حرفهایشان را بزنند، آنو قت مجلس هر چه رأى داد معتبر است. امیدوارم آقایان موفق شوند که وقتى مجلس را تحویل مىدهند مردم راضى باشند، تا بعدها به همین آقایان رأى بدهند. البته من تمام آقایان را نمىشناسم، ولى امیدوارم مجلس داراى یک اکثریت تام متعهد باشد. میل دارم وضع و امور با ملایمت و اخلاق حسنه صورت گیرد، و این خیلى بهتر است. دو نفر که با هم دعوا دارند وقتى یکى از آنها با رأفت و ملایمت حرف زد، دعوا تمام مىشود. اصولاً کارها با ملایمت و رأفت بهتر انجام مىگیرد. 7/3/63 در اینجا لازم است از کوششها و مجاهدات نمایندگان محترم مجلس اول تشکر و قدردانى نمایم؛ که با همه مشکلات و کارشکنیها و ناهماهنگیها به کارهاى مهمى موفق، و از خط و صراط مستقیم اسلامى منحرف نشدند؛ و در مقابل منحرفان استقامت نموده، و کار بسیار مهم خود را، آن هم در دوره اول مجلس و جوّ اغتشاش و آشوب، که در انقلاب مستقل عظیمى مثل انقلاب ایران قابل اجتناب نبود، با افتخار و سرافرازى به پایان رساندند. باید این مجلس را از این جهت که در حال غلیان انقلابو نابسامانیهاى لازم آن و نفوذ افراد منحرف بازیگر در کارهاى کلیدى و کسب به ناحق مقامات بلندپایه و نیز تازه کار بودن و کمتجربگى در مسائل بسیار پیچیده، توانست با زحمت و پشتکارو تعهد به جمهورى اسلامى و با حرکت به سوى اسلامى شدن قوانین و حرکت به نفع مستضعفان موفقیت چشمگیرى به دست آورد، مجلسى نمونه به حساب آوریم. و براى شهداى مظلومى که در راه اسلام داده است از مقام مقدس ربوبى رحمت تقاضا نموده،و به بازماندگان محترمشان تسلیت عرض کنیم. جَزَاهُمُ اللّهُ عَن الاِسلامِ خَیراً. و اما دوره دوم مجلس جمهورى اسلامى در آغاز گشوده شدن ، برخوردار از پشتیبانى بیدریغ عموم ملت انقلابى و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى است. و نمایندگان محترم آن ناظر نشیب و فرازها و برخوردار از تجربهها و اندوختههاى چهارساله نمایندگان محترم مجلس اول، و آشنا به بسیارى از پیچ و خمها و توطئهها و بازیهاى به اصطلاح سیاسى بوده و مىباشند؛ و شاهد فداکاریها و جانبازیها و از خودگذشتگیهاى ملت معظم از اول انقلاب تاکنون بودهاند، چه در زمان ستمشاهى و شهادت دستهجمعى زن و مرد و صغیر و کبیر ملت شجاع؛ و چه پس از پیروزى و خیانتها و جنایتهاى گروهکها و گروههاى منافق متظاهر به اسلام و ملیت و طرفدارى از تودهها و کشتار بیرحمانه مظلومان و طبقات ضعیف و ستمکش؛ و چه شاهد تحمیل جنگ از سوى ابرقدرتهاى شرق و غرب و وابستگان مرتجع آنان، که حرث و نسل این ملت عدالتطلب و اسلامجو را به آتش کشیده و به نابودى سپردهاند، و جوانان عزیز را که مدافع آرمانهاى اسلام و قرآن کریم بوده و هستند با سلاحهاى پیشرفته شرق و غرب و سلاحهاى شیمیایى به شهادت رساندهاند. حال که شاهد همه این جریانات بودهاند، باید دقیقاً توجه کنند که مسئولیت بسیار عظیم و سرنوشتسازى را به عهده گرفتهاند، که به پایان رساندن آن به طور شایسته و خداپسند جز با «جهاد اکبر» میسر نخواهد شد. اینجانب از خداوند متعال، در این ماه پر برکت شعبانالمعظمکه شاهد ولادت با سعادت منجى بشر و عدالت گستر شرق و غرب و فریادرس مظلومان و مستضعفان جهان، حضرت بقیةاللّه الأعظم ـارواحنا لتراب مقدمه الفداء بوده است، عاجزانه خواستارم که نمایندگان و قاطبه ملت مظلوم ایران را در مسئولیتهایى که در این عصر پرآشوب و فتنهزا، که مىتوان گفت حکومت جنگل بر آن غلبه دارد، به دوش گرفتهاند به طور شایسته از عهده برآیند و در این جهاد بزرگ موفق شوند؛ و با افتخار و سرافرازى به محضر مبارک حق تعالى وارد شوند. اینک تذکراتى برادرانه و مخلصانه به حضرات نمایندگان محترم ـحفظهم اللّه تعالى و ایّدهم ـ عرضه مىدارم باشد که نافع شود. وَذَکِّرْ فَاِنَّ الذِّکْر?ى تَنْفَعُ المؤمنینَ. [5] 1? [آن] که در رأس همه تذکرات است و با رسیدن به آن، همه چیز اصلاح مىشود و سعادت فراگیر مىگردد، آن است که به قلوب محجوب و منکوس خود برسانیم که عالَم، از اعلا علّییّن تا اسفلسافلین، جلوه حق ـ جل و علا ـ و در قبضه قدرت اوست؛ و هیچ موجودى، از روحانیون ملأاعلى? و انبیاى معظم و اولیاى مکرم، تا اشقیا و هر جا بروید، از خود چیزى ندارند؛ بلکه چیزى نیست جز آنکه به جلوه او نورانى و هست شود. و این تذکر همان است که موجب اطمینان قلوب مىشود که اَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ القلوبُ. [6] و با این باور است که خوفها از غیر او از دلها رخت ببندند؛و امیدها و رجاها بجز به او از قلوب زایل شوند. بارالها، ما گر چه محجوبیم و در سلاسلِ جهنمِ نفسْ مقید، تو به وسیله اولیایت دست ما گیر و ما را از خود و شرّ خود برهان؛ تا جز تو نبینیم و جز از تو خوف نداشته باشیم و امید به کس نبندیم. خدایا!، ما این پیروزیها را در جبههها و در پشت جبههها و در ارگانهاى ملى و دولتى از تو مىدانیم. و اگر نبود عنایت خاص و پرتو رحمت تو بر این ملت ضعیف، که چنگ و دندانها از اطراف عالَم به او نشان مىدهند و توطئههاى شرق و غرب براى براندازى اسلام و جمهورى اسلامى به هم پیوند خوردهاند و سازمانهاى عریض و طویلِ حقوق بشر و امنیت جهانى با رسانههاى گروهى چپ ورا ست یکصدا به مقابله با آن برخاستهاند و دولتهاى به اصطلاح اسلامى با پیوند با اسرائیلِ غاصب و ارباب غاصبتر آن امریکا در براندازى آن مجهز شدهاند، در همان نفسهاى اول سرکوب شده بود. این عنایت بزرگ تو است که مجلس، ملت و دولت ما چون سدى عظیم و خللناپذیر ایستاده و فریاد اسلام را به جهانیان رسانده، و مستضعفان را در کنار کاخ سفید و کرملین و در گوشه و کنار زمین به حرکت و فریاد درآورده است. و امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان بپا خیزند، و داد خود را از مستکبران بگیرند، و مقدمات فرج آل محمد ـصلىاللّه علیه و آله ـ را فراهم نمایند. 2? چنانچه این انقلاب اسلامى یک انقلاب عادى نیست و متکى به هیچ یک از دو قطب شرق و غرب نمىباشد، از این جهت، ویژگیهاى خاص خود را داشته و دارد. و با پیمودن صراط مستقیمِ «لاشرقیه و لاغربیه» در مقابل هر دو قطب ایستاده است و از هیچیک از قدرتهاى افسانهاى نهراسیده است که همین موجب پیروزیهاى معجزهآسایش گردید؛ گر چه موجب توطئهها و آتش افروزیهاى فراوان علیه خودش هم شد لکن در هیچ مرحلهاى عقبگرد نکرد. مجلس جوشیده از این ملت انقلابى نیز یک مجلس عادى نیست؛ که یک پدیده خاصِ به خود با ویژگیهاى خاص است. امروز به جرأت مىتوان ادعا کرد که در زیر این آسمان کبود تنها مجلسى است که متکى به آراى توده میلیونى مردم است که با رأى مستقل و مستقیم مردم به دور از اعمال نفوذ خانها و سرمایهدارهاو مالکها و سلطهها و بست و بندهاى به اصطلاح سیاسى و فعالیتهاى انحرافى، به وجود آمده، و از قلدریهاى رژیم شاهنشاهى و وابستگان به آن خالص بوده است. قهراً مسئولیتهایىکه چنین مجلسى دارد بسیار بزرگ است: مسئولیت مقابله با سیاستبازیهاى غرب و جناح سرمایهدارى آن، و دیکتاتورى شرق و قطب کمونیستى آن. این مجلسى است که باید سیاست «نه شرقى و نه غربى» را در جهان دو قطبى اجرا کند؛ و احکام سیاسىو اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى اسلام را که به طاق فراموشى سپرده شده بود و قرنها منزوى بود به صحنه آورد و چنین مجلسى است که قدرت روحى مافوق عادى و قدرت تشخیص مسائل پیچیده جهان و قدرت تصمیمگیریهاى قاطع بىگرایش به دو قطب الحادى و سرمایهدارى را لازم دارد. قدرتى که اگر همه جهان در مقابل آن به سوى باطل روند، بىوحشت به سوى حق رود. قدرتىکه جوّسازیها و شایعهپردازیها را به هیچ شمارد. چنین مجلسى در کمیسیونهاى مختلفش کارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد. هر چند براى مشورت در هر رشته خصوصاً در سیاست خارجى و نیز سیاست اقتصادى که امروز از اهمّ امور است از اشخاص کاردان دعوت کنند و چون مقصد همه انشاءاللّه پیشرفت احکام اسلام و خدمت به بندگان خداى متعال است، باید از این که از خارج مجلس استمداد مىکنند خوشوقت باشند.
3. مجلس محترم دوره اول گر چه کارهاى بسیار ارزندهاى انجام داد و با کوشش و مشکلات فراوان از عهده وظایف خود به در آمد لکن تراکم مشکلات پس از انقلاب و خیانتهاى رژیم سابق آنچنان زیاد بود که قهراً بسیارى از مشکلات به عهده مجلس حاضر است. از آن جمله حل مسائل بسیار مهم اقتصادى و مبارزه با تورم و حل مسأله مسکن و زمین است و رسیدگى هر چه بیشتر به امور محرومان و قشرهاى کم درآمد و از آن جمله افراد محترمى مىباشند که در دستگاههاى دولتى با حقوق محدود مشغول خدمت هستند. این کارمندان زحمتکش اکثر قریب به اتفاقشان درآمد دیگرى ندارند و به حقیقت از قشر محروم هستند. چنانچه حل مسائل کشاورزى که از مهمات امور کشور است به عهده دولت با پشتیبانى مجلس است. و در تمام این امور آنچه لازم است بدون مسامحه عمل شود موافق بودن قوانین مربوط به این امور و سایر امور کشور با قوانین مقدس اسلام اعم از احکام اولیه یا احکام ثانویه است؛ که اگر جزئى انحرافى خداى نخواسته در این مجلس از شرع اسلام پیدا شود سنت سیئهاى خواهد شد که دنبال آن سنتهاى سیئه دیگر خواهد آمد؛ و وزر و گناه آن و گناه هر کسکه به آن عمل کند به گردن آنان است. و اگر انشاءاللّه فعالیتهاى نمایندگان محترم در جانب هر چه بهتر کردن کشور و رفاه حال محرومین با موازین اسلامى باشد، اجر آن مثل اجر هر کس [که] به آن عمل کند براى سنت گذاران است. کسى گمان نکند که به نفع محرومین و خدمت به آنان اگر به طور غیر مشروع هم باشد مانع ندارد. که این یک انحراف و خیانت به اسلام و جمهورى اسلامى بلکه به محرومین است که از مال حرام و غصب و با ظلم به دیگران آنان را مبتلا به آتش جهنم کنند. اینجانب گمان ندارم که در کشورى که همه چیز خود را براى اسلام و اجراى قوانین اسلامى فدا کرده چنین مسائلى واقع شود. و حضرات نمایندگان محترم کوشش نمایند که امر مخالف با شرع و قانون اساسى به تصویب نرسد؛ که علاوه بر آنکه رأى برضد قوانین الهى دادن خود گناه است، بىشک شوراى محترم نگهبان آن را رد مىکند و موجب عقبافتادن کارها مىشود. 4? مىدانید و مىدانیم که مجلس شوراى اسلامى داراىو ظایف بزرگ و ظریف مىباشد؛ چرا که در کشورى که مردم براى اسلام و حکومت اسلامى و اجراى قوانین نورانى قرآن کریم و قطع ظلم و ستم به هر نحو و از هر نوع باشد قیام کردهاند و شما را به مجلس فرستادهاند، مجلسى که منعکس کننده اقوال و احوال و طرز روحیه و افکارتان است و از آنجا که همه اینها به صورتىو سیع در سراسر کشور و نیز در بسیارى از کشورهایى که موجرا دیو ـ تلویزیون به آنجا مىرسد و گاهى در تمام دنیا به واسطه رسانههاى گروهى جهان منتشر مىشود، لازم دانستم به حکمو ظیفه و اخوت اسلامى به بعضى از آنها اشاره کنم. و این امورى است که اسلام و اخلاق اسلامى و ارزشهاى انسانى و ملتهاى متعهد اسلام از آنان خصوصاً و از همگان عموماً توقع دارند. الف) کیفیت برخورد با یکدیگر در محیط مجلس و مباحثات بین مخالف و موافق؛ از نمایندگان متوقع است که مراعات آداب اسلامى در محاورات بشود؛ و انگیزه آن یافتن حق و راه حل باشدو این امور در محیط دوستى و صفا چون بحثهاى علمى در محیط مدارس فقاهتى که مقصود، یافتن واقعیت نه تحمیل عقیده است ، آقایان را بهتر و آسانتر به حقیقت مىرساند و مجادلات با حال غضب و عصبانیت انسان را از واقع دور مىکند و چون مقصود از بحثها یافتن طریق هر چه بهتر براى خدمت به اسلام و کشور و ملت است و از عبادات و مقربات الهى محسوب است، حقاً لازم است از آنچه مخالف رضاى خداوند متعال است اجتناب شود و محیط مجلس طورى باشد که علاوه بر یافتن راه صحیح براى شنوندگان، آموزنده اخلاق اسلامى و آداب انسانى باشد، که این خود یک عبادت دیگر است. و اگر خداى نخواسته در این محیط مقدس مقصود کسى اِعمال غرض و تحمیل عقیده و احیاناً تسویهحساب باشد که قهراً به هتک یک مسلمان و رد و بدل الفاظ غیرمناسب منجر مىشود علاوه بر آنکه از مسیر حق دور مىشود و برخلاف آنچه وظیفه وکیل است مىباشد گاهى اشاعه فحشا در یک محیط بسیار وسیع است که معصیتى عظیم است. اینجانب امیدوارم خداوند توفیق دهد که همان سان که جوانهاى عزیز رزمنده، سنگرهارا به مسجد و معبد تبدیل کردند، حضرات وکلا، مجلس را معبدى کنند منزه از اعمال و اقوال زمان طاغوت، تا مجلسى نمونه شود؛ باشد که مجالس دیگر کشورهاى اسلامى از آن تبعیت کنند. ب) کیفیت برخورد با دولت و وزرا و سایر کارمندان؛ شک نیست که مجلس به همه امور کشور نظارت دارد؛ و حق نمایندگان است که از هر انحراف و خلافى که از وزرا و ادارات مىبینند به حکم قانونى جلوگیرى کنند و دولت را تا حد استیضاح بکشانند. لکن فرقهاست بین نظارت و استیضاح، و بین عیبجویى و انتقامگیرى. و این فرق را همه کس پس از رجوع به وجدان خویش مىفهمد. انسان با کمى تفکر در حال خود تشخیص مىدهد که احضار دولت یا وزیر براى خدا و مصالح اسلام و کشور است و در آن جز هدایت و جلوگیرى از انحراف و حفظ مصالح ملت چیز دیگرى دخالت ندارد؛ یا از معیارهاى غیرالهى، چون حُب و بغض، دوستى و دشمنى، هواهاى نفسانى چون خودنمایى ، عرضاندام و از این قبیل مکاید نفسانى و شیطانى، برخوردار است. و محک تشخیص معیار الهى از شیطانى آن است که پس از مراجعه به خود بیاید که آنچه که او مىخواهد نفْس عمل است گر چه این کار را دیگرى انجام دهد؛ و یا آنچه را که بدان سبب شخصى را احضار کرده است اگر از دوستان عزیز او سر مىزد، با او همان مىکرد که با این انجام مىدهد. و این است معناى روابط و ضوابط و صراط مستقیم که از ارزشهاى انسانى برخوردار است. خداوند قادر ما را بر آن هدایت فرماید و از ما دستگیرى کند. مرحلهاى دیگر: به فرض آنکه هیچ مقصدى جز حقجویى و جلوگیرى از انحراف نباشد، در کیفیت اداى وظیفه و بیان اشکال مىتوان معیارالهى و نفسانى را تشخیص داد. معیار الهى آن استکه اثبات مدعا مبنى بر استدلال و شواهد متقن باشد، و از کلمات نیشدار و اهانتآمیز و کردار ناروا مبرّا باشد. و در غیر این صورت ، باید دانست که دست شیطان و نفس امّاره بالسوء در کار است و گوینده بازیچه هواى نفس است. نمایندگان محترم و خواهران و برادران گرامى، مسأله بسیار مهم است. آبرو و حیثیت یک مسلمان یا یک انسان در کار است. چه بسا با یک انحراف شما یک انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف یک مؤمن خدشهدار گردد. اگر انحرافى دیدید ، نخست بدون سر و صدا دنبال تحقیق روید. پس از آنکه مسلّماً معلوم شد، قبل از کشیده شدن به مجلس با طرف به گفتگ و بنشینید، و مسأله را حتىالامکان با خود او حل کنید. اگر در این مرحله توفیق حاصل نشد، در کمیسیون مربوط او را بخواهید، و با کمک دوستان فیصله دهید. و اگر فیصله نشد و شخص مذکور مىخواهد برخلاف مصالح اسلام و کشور و ملت عمل کند و در انحراف پافشارى نماید، حفظ مصلحت عمومى و اسلام مقدّم است بر حفظ مصلحت شخص، هر کس باشد؛ در این صورت تقاضا کنید و با استدلال و منطق، بدون کوچکترین اهانت، مطلبرا عرضه کنید. و مهلت دهید تا در محیطى آرام و بىتشنج از خود دفاع کند. در این موقع مجلس به هر چه تکلیف قانونى و شرعى دارد عمل کند، بىکوچکترین توهین. و ما همه باید بدانیم که مجرمى که بالاترین جرم را دارد و به سوى چوبه دار مىرود، جز اجراى حد شرعى احدى حق آزار او را لفظاً و عملاً ندارد؛ و مرتکب، خود ظالم است و مستحق کیفر. ج) از امور لازم التذکر راجع به نطقهاى قبل از دستور است؛ چه بسا که ناطق احیاناً گمان کند بىقید و شرط و بىتعهد و تکلیف باید هر چه بخواهد بگوید، و به هر کس، چه حاضر جلسه و چه غایب، مىتواند به اصطلاح حمله کند، و میزانى الهى و شرعى و اخلاقى در کار نیست و مسئولیتى حتى شرعى ندارد. و گاهى بعضى نطقها موجب تأسف بسیار و تأثر است؛ و چه بسا که اهانت به یک مسلمان و مؤمن را به حد اعلى? مىکشاند و حیثیات انسانهارا لکهدار مىکند؛ و گاهى ارقام و اقلام بسیار از گوشه و کنار اعم از صحیح و فاسد جمعآورى مىکند و با آبروى دولت و اشخاص ، بلکه مجلس بازى مىکند؛ و مجلس شوراى اسلامى را بىتوجه همچون مجلس طاغوت مىنماید و مورد تاخت و تاز اعراض مسلمانان در سراسر کشور قرار مىدهد. آقایان مىدانند مجلس اسلامى که حاصل سالهاى دراز رنج و زحمت و خونهاى محترم صدها هزار شهید و جانباز است براى تحقق احکام نورانى اسلامو تحول از رژیم طاغوت به رژیم الهى ـاسلامى است. نمایندگان آن باید از اخلاق اسلامى بالا و والایى برخوردار باشند؛ و خداى بزرگ را حاضر و ناظر بر اعمال و گفتار خود بدانند، و از رفتار و گفتار رژیمهاى طاغوتى احتراز نمایند. و اگر خداى نخواسته کسى از حدود شرعى، چه در نطقهاى قبل از دستور و چه در مذاکرات و محاورات دیگر خارج شد، وظیفه فریضه بزرگ نهى از منکر را فراموش نکنند؛ که خداى نخواسته حق و عِرض و حیثیت مردم در مکانى که حافظ مصالح اسلام و مسلمین و مردم کشور است ضایع نگردد بلکه وکلاى محترم در برخوردها و نطقها، که در همه جا منتشر مىشود آموزنده اخلاق کریم انسانى و اسلامى باشند و مردم را به کیفیت سالم برخورد با یکدیگر آشنا سازند که این خود یک خدمت بزرگ به اسلام و مسلمین و بشریت است. اینجانب با اینکه میل نداشتم این مسائل را به طور سرباز عرض نمایم لکن علاوه برآنکه احساس تکلیف شرعى نمودم اکیداً علاقهمندم که قداست مجلس معظم و وکلاى محترم محفوظ باشد، تا الگویى باشند براى مجلسهاى جهان و مجالس آتیه ایران. این نکته نیز قابل ذکر است که اگر در مجلس به کسى که حاضر نیست و راه به مجلس ندارد که از خود دفاع نماید حملهاى شد، به او اجازه داده شود یا در مجلس از خود دفاع کند و اگر قانوناً اشکالى در این عمل مىبینند، رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات اینو ظیفه سنگین را به دوش کشند؛ تا حق مظلومى ضایع نشود و شخصیتى بىدلیل خُرد نگردد و راهگشاى این امر خود نمایندگانو رئیس محترم مجلس هستند که با تعهدى که دارند و مسئولیتى که بر دوش آنهاست این حق را به اشخاص غایب بدهند؛ تا به وسیله مجلس، که نگهدار مصالح کشور و ملت است، حقى ضایع نشود و انسانى مظلوم نگردد. و اگر به کسى چه از دولتیها یا دیگران ، تهمتى زده شد، حق شکایت به قوه قضاییه را دارد تا رسیدگى شود و مجرم تعقیب و تعزیر شود. و اگر به یک وزارتخانه یا بنگاه تهمت زده شد حق دفاع با وزیر و رئیس بنگاه است و حق شکایت دارند و قوه قضاییه تعقیب خواهد کرد. و بالجمله با هر ترتیب ممکن باید از این اعمال غیر اسلامى جلوگیرى شود. البته این بدان معنا نیست که مجلس از حق قانونى و شرعى خود دست بردارد، بلکه نمایندگان محترم در محدوده قانون و شرع آزاد و مختارند و هیچ کس نمىتواند از حقوق قانونى آنان جلوگیرى نماید. د) … حضرات وکلاى محترم دوره دوم مجلس شوراى اسلامى که در آغاز خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى مىباشند با توجه به اوضاع کنونى کشور و فشارهاى اقتصادى و نظامى و گرفتارى فوق طاقت دولت و مخارج عظیم جنگ و پیامدهاى آن و گرفتارى آوارگان جنگ و مهمانان افغانى و عراقى که قشرهاى عظیمى هستند و خرابیهاى جنگى و فسادهاى موروث از رژیم سابق و بسیارى از مشکلات کمرشکن دیگر، لازم است به دولت کمک نمایند که مشکلات را با پشتیبانى شما نمایندگان یکى پس از دیگرى حل نماید. در عین حال که حق نظارت و حق جلوگیرى از انحرافات را دارید لکن در وضعیت کنونى مسائل را روى هم بسنجید و اگر چیزى به نظرتان ناروا بود با وضع گرفتاریهاى حاضر بسنجید و ببینید اگر شما به جاى دولت بودید با چه قدرتى مىتوانستید با مشکلات موجود مقابله کنید. و بدانید که روى هم رفته دولت تا کنون به وضع خارقالعادهاى خدمت کرده و نقایصىکه هست مطمئناً اجتنابناپذیر است و بالجمله لازم است همه پشتیبان هم باشید تا بر حوادث پیروز شوید و با عملکرد دولت در این مدت کوتاه و خدمتهاى ارزنده او در سراسر کشور باید گفت دولت موفقى بوده است. باید به او مهلت داد که توفیق بیشترى به دست آورد. و در کمبودها و نقصانهاى موجود باید او را یارى کردو کمکهاى فکرى و عملى نمود. کشور از همه است و با اتکا به قدرت ازلى و با کمک همه مىتوان بر هر مشکلى غلبه کرد ، انشاءاللّه تعالى. ه) از نمایندگان محترم که با توفیق الهى و رأى آزاد تودههاى محروم براى خدمت به اسلام عزیز و ملت محترم موفق شدهاند ، انتظار مىرود که در تمام فعالیتها و آراى خود براى شکرگزارى از خداى متعال جانب حق را گرفته و ضوابط را در نظر گیرند. مثلاً در اعتبارنامهها که مورد بحث و نظر واقع مىشود، بدون ملاحظه دوستى و دشمنى و جهات سیاسى رایج در دنیا آنچه رضاى خداست و واقعیت اقتضا مىکند در نظر گیرند و گرایشهاى سیاسى را کنار گذارند. و این رویّه را در همه اعمال و اقوال و آراى خود در مدت این خدمت ارزشمند ملحوظ دارند؛ و براى رضاى مخلوق، خداى نخواسته به سَخَط خالق مبتلا نشوند. و در حقیقت مجریان عدل الهى باشند. و این رویّه از همه کس مطلوب است و از کسانى که در جایگاه حساس واقعند مطلوبتر. و شما نمایندگان محترم مىتوانید با یک رأى خود خدمت ارزشمندى به خدا و خلق نمایید، و بالعکس؛ و مىتوانید یک خطر بزرگ را از کشور و اسلام رفع کنید و بالعکس. حرکت در راه حق و عمل به آن، خود تفکر آزاد و ذکر خداست که موجب طمأنینه است. و) اگر بخواهید بىخوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاحهاى پیشرفته آنان و شیاطین و توطئههاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهاى بزرگ براى ملتهاى خود کردهاند اکثر ساده زیست و بىعلاقه به زخارف دنیا بودهاند. آنها که اسیر هواهاى پست نفسانى و حیوانى بوده و هستند براى حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مىدهند؛ و در مقابل زور و قدرتهاى شیطانى خاضع، و نسبت به تودههاى ضعیف ستمکار و زورگو هستند. ولى وارستگان بهخلاف آنانند. چرا که با زندگانى اشرافى و مصرفى نمىتوان ارزشهاى انسانى ـ اسلامى را حفظ کرد. جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتى بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابله کنند. ولى آنگاه که به دست تواناى حق ـ جل و علا ـ به انسان انقلابىِ دور از علایق شیطانى متحول شدند آن قدرت عظیم را سرکوب کردند. دستهاى جنایتکارى که جوانان عزیز را در رژیم سابق به مراکز فساد کشاندو از انسانهاى آزاد، عروسکهاى مصرفى تراشید، انگیزه و نقشهشان این بود که هر خیانتى که در کشور واقع مىشود و هر چه به سر ملت و ذخایر ارزنده آن مىآید و هر چه زنجیرهاى استعمار به دست و پاى مردم محکمتر مىشود، در مقابل بىتفاوت باشند یا به حمایت همان رویّه برخیزند. امروز هم قشر فعال در جبههها و پشت جبههها همان طبقات محروم ساده زیست هستند. و در بین آنان از آن وابستگان و دلبستگان به علایق دنیا اثرى نمىبینید. خداوند همه ما را از این قیدهاى شیطانى رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهى را به سرمنزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت ، حضرت مهدى موعود ـأرواحنا لمقدمه الفداء ـ رد کنیم. از خداوند متعال خواستارم که نمایندگان محترم دوره اول مجلس شوراى اسلامى را که از مشکلات نهراسیدند و براى پیاده کردن احکام اسلام کوشش و تلاش نمودند سعادت و سلامت عنایت فرماید و به نمایندگان دوره دوم توفیق و قدرت تصمیم براى رسیدن به آرمانهاى مقدس اسلام عنایت فرماید؛ و عموم مسلمانان جهان را از شرّ ابرقدرتها حفظ کند. 22/11/63 اعضاى مجلس محترم شوراى اسلامى بحمداللّه تعالى در دوره دوم نیز اشخاص محترمى هستند که با تعهد و جدیت خود مىتوانند خط مشى دولت را هرچه بهتر تعیین کنند. البته شک نیست که عدهاى از آقایان، که شک در خدمتگزارىشان نسبت به اسلام عزیز و کشور نیست در امور عظیم کشور و گرفتاریهاى بسیار پیچیده وارد نبوده یا کمتر وارد باشند و خود نیز توجه دارندکه در مسائل بسیار مشکل یک دولت در حال انقلاب و کشورِ مورد هجوم قدرتهاى بزرگ و کوچک و کارشکنیهاى مغرضان و مفسدان چپ و راست که محتاج به کارشناسان متخصص در رشتههاى مختلف است، نمىتوان به طور سطحى نظر داد و بدون توجه به تمام مسائل سیاسى و اجتماعى و انعکاسات داخلى و خارجى آن با سلیقه شخصى اظهارنظر کرد و چه بسا چنین نظرهایى ولو از چند نفر معدود در سرنوشت امت تأثیر منفى گذارد و از این جهت لازم است در کمیسیونها بویژه کمیسیونهاى مهم، چند نفر از متخصصان متعهد که مسائل را روى هم مىسنجند و به مشکلاتِ سخت نظام آگاهى دارند دعوت شود و با مشورت آنان رسیدگى به امور گردد. و چون مسأله اسلام و حکومت الهى در کار است، مسامحه در این امور چه بسا خللىو ارد آورد که جبران آن مشکل یا غیر ممکن شود و مسئولیت آن در پیشگاه خداوند بزرگ عظیم باشد. مسأله حفظ نظام جمهورى اسلامى در این عصر و با وضعى که در دنیا مشاهده مىشود و با این نشانهگیریهایى که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف مىشود، از اهمّ واجبات عقلى و شرعى استکه هیچ چیز به آن مزاحمت نمىکند؛ و از امورى است که احتمال خلل در آن عقلاً منجّز است. حضرات وکلاى محترم که بحمداللّه به جمهورى اسلامى تعهد دارند، در نطقهاى قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با کمال دقت مواظب جملات خود و کیفیت اداى آن باشند، که خداى نخواسته به مسلمانى بلکه انسانى توهین نشود و شخصیتى ساقط نگردد و کسى مظلوم واقع نشود. البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصیه و خداى نخواسته انتقامجویى لازم است و مفید و موجب رشد و تعالى است. و هر کس در نزد وجدان خود تشخیص رفتار و گفتار و نوشتار خود را مىدهد و همه چیز در محضر مقدس حقتعالىو اقع مىشود. حجم عظیم کارهاى قوه قضاییه و عظیمتر قوه مجریه را در پیش خود مجسم فرمایید و خود را به جاى مسئولین در هر یک از محاکم قضایى و امور اجرایى قرار دهید تا معلوم شود امر و نهى و اشکال و انتقاد آسان است، لکن عمل و حل صددرصد با اینهمه گرفتاریهاى در حال انقلاب از عهده هیچ کس بر نمىآید. اعضاى محترم مجلس انقلابهاى تاریخ را در نظر بگیرند، با انقلاب اسلامى ایران مقایسه نمایند، تا عظمت اعجازآساى این انقلاب و حجم فعالیتهاى شایسته قواى سه گانه را بهتر توجه کنند. شوروى امروز هم پس از انقلاب بهاصطلاح تودهاىاش در کشاورزى نتوانسته است خودکفا باشد و اگر امریکارا ه ارزاق را به روى آنان ببندد شاید به زانو دربیاید. شما انفجارات، ترورها، اعتصابات، و سرقتها و شرارتها را در سطح دنیا حتى در کشورهایى که از نظر صورى پیشرفت کردهاند مثل انگلستان و فرانسه و حتى امریکا را در نظر بگیرید و با انصاف حکم کنید. افرادى که با چند شکواییه از چند یا چندین نفر گمان مىکنند مردم ناراضى هستند، در اشتباهند. زیرا امروز دامنه اعتصابات و تظاهرات عظیم در سطح دنیا مانند اعتصاب چندین ماهه انگلستان، این مهد به اصطلاح تمدن و سیاست و قدرت ، کارها را فلج نموده و تظاهرات و مخالفتهاى بسیارى در فرانسه و سایر کشورهاى بهاصطلاح متمدن صورت مىگیرد. و یا مخالفتهاى احزاب با دولتهایى مثل هند و پاکستان به صورت گستردهاى به چشم مىخورد. ولى بحمداللّه در ایران که مبتلا به مخالفت کشورهاى کوچک و بزرگ است، کارگران عزیز و متعهد ما همچنان به کار و تلاش و سازندگى ادامه مىدهند و هر گونه توطئهاى را قبل از وقوع در نطفه خفه مىسازند و اجازه نمىدهندکه دستهاى استکبار کارخانجات را به اعتصاب بکشانند. آقایان دستاندرکاران در هر مقام و هر شغل هستید با قدرت روحى و قوت ایمان و اتکا به خداوند متعال ـ جَلّت قُدرته ـ و اعتماد به ادعیه حضرت بقیةاللّه ـ روحى له الفداء ـ براى حفظ نظام الهى جمهورى اسلامى به پیش روید و از تبلیغات و هیاهوهاى رسانههاى گروهى که گاه کاهى را کوه مىکنند نهراسید که خداوند تبارک و تعالى با شماست وَ کَفَى بِهِ وَکیلاً. منبع: عصر انتظار [ جمعه 91/2/29 ] [ 7:3 عصر ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
6/3/60 من یک کلمه راجع به مجلس و محیط مجلس عرض دارم. و یک کلمه هم راجع به کشور و کسانى که در این کشور مشغول به خدمت هستند. آنکه راجع به مجلس است یک مقدار زیادش را دیشب از تلویزیون آقایان دیدند، که من در سال قبل آن مسائل را گفتم. و باید عرض کنم که معالأسف آن که من مىخواستم نشده است. من مىخواستم که این مجلس یک معلم باشد از براى همه کشور،و براى مجلسهاى بعد و نسلهاى آینده، که کیفیت مشاوره وکلا باید این نحو باشد. آن نحوى که در مجالس سابق، و خصوصاً این مجالس آخر پنجاه ساله، آن طور نباشد. آقایان در یک محیط آرام مسائلى که دارند با آرامش بیان کنند. اختلافاتى که در دیدها دارند، در سلیقهها دارند، اینها را با یک آرامش خاطر بیان کنند و حل و فصل کنند و راجع به مسائل کشور هم که در آنجا مىآید، باز هم با یک محیط آرام. در محیط آرام است که عقلها مىتوانند کار بکنند. آن روزى که غضب توى کار آمد، عقل کنار مىرود. قوه غضبیه هر وقت به راه افتاد، عاقله را کنار مىزند، [شخص] از روى بىعقلى صحبت مىکند. قاضى چنانچه در حال غضب باشد ، نباید حکم بدهد؛ براى اینکه حکم در حال غضب حکمى استکه از منشأ عقلى و شرعى صادر نمىشود. شما مسائلى دارید؛ فرض کنید یک نفر مىرود و مسائل خودش را مىگوید؛ انتقاد هم دارد؛ انتقادات آزاد است، به اندازهاى که نخواهند یک کسى را خفیف کنند، یا یک گروهى را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند؛ انتقاد براى ساختن، براى اصلاح امور، لازم است؛ هر مجلسى باید این انتقادات را داشته باشد؛ لکن اگر [در] این انتقادات آن که انتقاد مىکند با آرامش خاطر و با نظر صحیح انتقاد بکند، این که جواب مىدهد هم اگر با نظر صحیح و بدون اینکه غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد، آن وقت منطق در مقابل منطق است. و اگر با هیاهو و جار و جنجال بخواهید شما یک مسأله را حل بکنید،و هر کسى در نظر داشته باشد که طرف مقابل خودش را مثل یک دشمن بکوبد، عقلها کنار مىرود و قوه غضبیه، که بدترین قوههاست اگر مهار نشود، در کار مىافتد؛ و مسائل را علاوه بر اینکه حل نمىکنند، مشکلتر مىکنند. … مهم در همه افراد، و خصوصاً شما آقایان که در مجلس هستید، و مجلس مبدأ همه چیزهایى است که در کشور واقع مىشود، مهم این است که در مقام بیان مسائل و رد مسائل، انتقاد و تکذیب، به آنجا نرسد که قوه عقلیه کنار، و با قوه غضبیه انسانو ارد میدان بشود. اگر یک کسى هم فرض کنید از زبانش یک مطلبى بر خلاف شما صادر شد، شما بروید و مطلب را منطقى صحبت کنید، با داد و فریاد و ـ خداى نخواسته ـ حرف زشت زدن کار درست نمىشود. جز اینکه اگر ـ خداى نخواسته ـ این امور تکرار بشود در مجلس، کم کم ـ هیچ امر فاسدى یکدفعه سراغ آدم نمىآید. شیطان باطنى انسان بسیار استاد است. و او همچو نیستکه ابتدا انسان را به فساد بکشد ـ ابتدا قدم کوچکى را وا مىدارد که انسان بردارد. این قدم که برداشت، فردایش یک قدم یک قدرى بلندترى. انسان را یواش یواش به جهنم مىفرستند؛ یواش یواش به فساد مىکشد…. امیدوارم که از این به بعد یک قدرى توجه بکنند که این محیط مجلسى که نمایش داده مىشود در همه کشور، و بعضى جاهاى دیگر هم، یک طورى نباشد که وقتى این محیط در منظر مردم واقع شد، مردم از اینکه این وکیل را انتخاب کردهاند پشیمان بشوند. یک طورى نباشد که از آن راهى که همه مردم دنبال آن راه هستند کنار برود. مجلس باید یک محیطى باشد که با کمال تفاهم و خیرخواهى براى ملت و کشور، مسائل را پیش بیاورند. انتقاد مىکنند، انتقاد خیرخواهانه باشد. جواب انتقاد مىدهند، آن هم خیرخواهانه باشد. و منظره مجلس یک منظره صالح باشد، که مردم وقتى که این منظره را دیدند بگویند چه کار خوبى کردیم که یک همچ و اشخاص صحیح را در مجلس بردیم. و یک وقت ـ خداى نخواسته طورى نباشد که مردم پشیمان بشوند از رأیى که دادهاند. 1/4/60 توجه بکنید این مجلس یک مجلسى است که در مقابل این امور انحرافى ایستاده است. این مجلس در دست هیچ حزبى نیست؛ در دست هیچ گروهى نیست؛ اکثریت این مجلس اشخاص مستقلى هستند که خودشان فکر مىکنند و خودشان عمل مىکنند؛ آنها انحرافات را [مىبینند]، و رضاى خدا را در نظر مىگیرند و با رضاى خدا مىخواهند راه را به آخر برسانند. 4/9/60 مجلسیان در تصویب لوایحى که از ارگانها به آنها مىرسد با تحقیقو تدقیق و مراعات موازین اسلامى تسریع نمایند و مواردى که احتیاج به تشخیص متخصصین دارد از آنان دعوت و مشورت و نظرخواهى نمایند. 9/6/61 آقایان نمایندگان محترم مردم هم باید این فکر را بکنند. ما بین راه هستیم. اگر اینجا احتیاج باشد به نمایندگانى که بروند در جبههها و مردم را نصیحت بکنند، آن وقت تصور این را بکنند که آیا یک سفر مستحبى حج باید بروند یا یک سفر ـتقریباً واجب به طرف جبههها و نصیحت آنها و دلدارى به آنها. الآن چند روز است که به من مکرر گفته شده است که دارد مملکت براى این توجهى که دارند به سفر حج، فلج مىشود. و کلاى مجلس مىخواهند همه مشرف شوند؛ 140 نفر یا بیشتر مشرف بشوند. البته عذر دارند ، مىگویند آقاى هاشمى فرمودند که این تعطیلى آنهاست، لکن ما فکر این را بکنیم که ما امروز تعطیل داریم؟ ما امروز مىتوانیم در این وضعى که کشور ما دارد، استفاده از تعطیل بکنیم؟ و شوراى قضایى هم مىگویند بسیاریشان مىروند. شوراى نگهبان هم ، خوب، ایشان هم مىروند و از سایر قشرها هم همین طور. اگرو اجب باشد مکه، خوب، هیچ کس جلویش را نمىتواند بگیرد؛ باید هم بروند، اگر حج فریضه باشد، مگر اینکه یک فریضه بالاتر از آن باشد با حفظ ثغور اسلام که همه فرائض را کنار مىگذارد. این را من عرض کردم باز هم به بعضى آقایان که اینجا تشریف داشتند که با اینکه قتل نفس مؤمن از همه گناهان کبیره، شاید بعد از شرک باللّه، بالاتر باشد؛ قتل نفس مؤمن بى گناه، لکن اسلام؛ همین اسلامى که این قدر راجع به مؤمنین سفارش فرموده است و تحذیر از قتل نفس مؤمن کرده، از احکام جهادش این است که اگر یک دسته از همین مؤمنین، از همین مسلمین، از همین فقها، از همین ـ عرض بکنم ـ دانشمندان را کفار جلو قرار دادند و سپر قرار دادند براى خودشان که بیایند، امر فرموده است که همه را بکشید؛ اینها با آنها، اینها همه شهیدند و به بهشت مىروند، آنها هم جهنم؛ براى اینکه حفظ ثغور اسلام است؛ حفظ نظام اسلام است؛ حفظ ثغور اسلام است. حفظ ثغور اسلام جزءِ فرایضى است که هیچ فریضهاى بالاتر از آن نیست؛ حفظ اسلام است. آقایان توجه کنند! خودشان همه دانشمند هستند، همه توجه به مسائل دارند؛ که البته بعضى مسائل دیگر هست، من نمىخواهم بگویم که موجب نگرانى است، ولى خودتان توجه بکنید که آیا با این وضعى که کشور ما دارد. این طور کوچ کردن به جوار بیتاللّه با آن همه ثوابهایى که دارد، بر غیر اشخاصى که واجب عینى است ، آیا الآن صلاح مىدانند آقایان که این مملکت را به حال تعطیل درآورند؟ و ـخداى نخواسته یک وقت یک صدمهاى وارد بشود به کشورتان، علاوه بر یک نگرانیهاى دیگرى که هست. در هر صورت، توجه به این بکنید که انگیزهاى که در قلب شما براى رفتن حج هست، چه هست؟ این است که به ثواب عالى برسید؟ آن وقت ببینید ثواب اینکه به حج بروید یا ثواب اینکه براى مسلمین خدمت بکنید، کدام بیشتر است؟ 4/11/61 من میل دارم که این مجلس، یعنى همه میل دارید که این مجلس که از همین ملت تشکیل شده است و با رأى همین ملت تشکیل شده است و همه مىدانید که این ملت جز اسلام انگیزهاى نداشتند، حتى مذاهب که رسمى هستند، آنها هم دیانت را مىخواهند؛ خدارا مىخواهند؛ رضاى خدا را مىخواهند. ما باید فکر این معنا باشیم که این معنا که رضاى خداست و آرمان اسلام است، این معنا را به تمام معنا درصدد باشیم که متحقق کنیم. انسان گاهى دیدش، مجلس هم همین طور است، دیدها مختلف است، هردوو همه جمعیت، اسلام را مىخواهند، لکن دید از اسلام اختلاف دارد، و مىدانید که تقریباً بسیارى از روشنفکرهاى ما هستند ، افراد تحصیلکرده ما هستند که اینها ادعاى اسلامشناسى مىکنند ، لکن از اسلام بىاطلاعند. این طور نیست که اسلام را به آن معنایىکه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. یک جنبهاى یا یک جنبههایى را در آن مطالعه مىکنند و مسائلى در آنجا مثلاً مىفهمند، لکن جنبههاى زیاد دیگرى که در اسلام هست توجه نمىکنند؛ و این اسباب این مىشود که یک اختلاف نظرهایى پیش بیاید. من میل دارم که، شما هم میل دارید که این مجلس طورى باشد که اگر قانونى را گذراند وقتى که در شوراى نگهبان برود بیچون و چ را قبول کنند. شما مىدانید که مردم اسلام را مىخواهند، دیانت را مىخواهند، رضاى خدا را مىخواهند. این همه مردمى که در ایران در این طول مدت مبارزه کردند و حالا هم دارند در جبههها مبارزه مىکنند و در پشت جبههها هم مبارزه مىکنند، اینها همه براى اسلام است و براى خداست. اینها را ما باید فکر این باشیمکه این نظرى که به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، این نظر محفوظ بماند. این نه مخصوص مجلس است، دولت هم همین طور است. همه کسانى که مشغول یک شغلى در دولت هستند ، این معنا را باید توجه کنند که مردم توجه به اسلام دارند؛ انحراف مختصرى اگر پیدا بشود در یکى از اینها، این انحراف را مردم نمىپذیرند. و ما باید براى خدا درصدد رضایت این مردم باشیم. یعنى، این مردمى که آن مجلسهاى طاغوتى را به هم زدند و یک مجلس اسلامى درست کردند. دست بسیارى را از توى حبسها گرفتند و بیرون آوردند از تبعیدها، تبعید شدهها را برگرداندند. اینها همه چیزهایى بود که مردم کردند. ما ادعا نمىتوانیم بکنیم که من کردم؛ شما کردید؛ جامعه کرد، منتها به توفیق خداى تبارک و تعالى. خداوند این جامعه را طورى قرار داد و عنایت به طورى شدکه این جامعه با دید اسلامى جلو افتادند. و جوانهایشان را فدا کردند و همه چیزشان را دادند و آن رژیم را و آن کسانى که آن رژیم را تقویت مىکردند رفتند و یک جمهورى اسلامى پیدا شد؛و از این جهت، مردم دنبال اسلام هستند. اگر خداى نخواسته، در مجلس شورا ـ نه به واسطه سوء نیت ، به واسطه اینکه شناخت کم است ـ یک دستهاى گمان مىکنند که مکتب سرمایهدارى بهتر از مکتب کمونیست است مثلاً، یک دسته هم آن طرفش را خیال مىکند، آن که خیال مىکند او بهتر است، مىرود سراغ اینکه ببیند در اسلام کجاها اسمى از این مسأله برده شده، بدون اینکه توجه به اطراف مسأله بکند، ببیند که آنجایى که گفتند، پهلویش چه گفتند. یک دسته مىروند آن چیزىرا که باز خودشان به نظرشان رسیده، مىروند دنبال آنکه او را پیدا بکنند. من در نجف که مشرف بودم، مىدیدم که در این دیوارهاى نجف، کربلا، یک چیزهایى را همین بعثیها که اساس ادیان را منکرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهجالبلاغه. آنهایى که در نهجالبلاغه راجع به ـ فرض کنید که ـ انتقاد از اینکه سرمایهدارى اگر بزرگ بشود در پهلویش مظلوم پیدا مىشود، این طور شعارهارا مىنوشتند، منتها آنها نیت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند که بروند براى اینکه نهجالبلاغه چه مىگوید، اطاعت کنند. و اما همان اشخاصى هم که حسن نیت دارند، خدمت مىخواهند بکنند به این کشور، خدمت به اسلام بکنند؛ گاهى به واسطه بىتوجهى به همه اطراف مسأله، مىبینى که یک راهى را پیش گرفتند که این راه، راه به خیال خودشان اسلام است، لکن جهات دیگرش را توجه نکردند. از این جهت آنى که من آرزو دارم این است که ما، شماها که در مرکز قانونگذارى هستید و از همه مهمتر محل شماست، و دیگران هم که مابعد این واقع هستند، ما تحت تأثیر هیچ مکتبى واقع نشویم. نمىخواهم بگویم همه شما تحت تأثیر واقع شدید، لکن یک عدهاى ممکن است تحت تأثیر تبلیغات آن طرف یا تبلیغات آن طرف. ما باید راه مستقیم اسلام را بگیریم و مطالعات اسلامى داشته باشیم، یا از کسانى که مطالعات اسلامى دارند یاد بگیریم که آیا سرمایهدارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مىگوید، و کمونیست را اصل اسلام قبول دارد یا قبول ندارد. اگر یک مکتب انحرافى، ما را در تحت تأثیر خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شدهایم. حسننیت داریم، خیلى هم میل داریم که ملت چه باشد، صلاح این است که امروز چه جور بشود، صلاح براى اینکه اسلام تقویت بشود این است که امروز چه جور بشود. همه اطراف مسأله مطالعه نمىشود که ببینند آن صلاح آخرى، آنکه اسلام گفته است، این یک مطلبى است از خداست. خدا این طور نیست که در نظر نگرفته باشد که مصلحت چى است براى یک ملت، یا براى یک جمعیت مصلحت چى است و مصلحت حالا باید این باشد، آنو قت آن باشد. آنجاهایش هم که مصلحتى در تغییرات بوده است ، خدا گفته است آنها را. احکام ثانویه براى همین معناست که گاهى یک مسائلى در جامعهها پیش مىآید که باید یک احکام ثانویهاى در کار باشد، آن هم احکام الهى است، منتها احکام ثانویه الهى است. ما باید درصدد این معنا باشیم که اگر رأى به یک پیشنهادى مىدهیم، توجه بکنیم که ما تحت تأثیر یک مکتبى از مکتبهاى دنیاو اقع نشویم. ما تحت تأثیر قرآن باشیم، تحت تأثیر احادیث از ناحیه پیغمبر ـ صلى اللّه علیه و آله ـ اگر این طور بشود کارها زودتر مىگذرد و کارها بهتر مىگذرد؛ و نظر مردم به شما، همان نظرى است که حالا هست. اگر ده مرتبه این طور اتفاق بیفتد که یک عدهاى که اکثریت ـ فرض کنید ـ هستند، اینها یک چیزى بگویند ، یک عدهاى هم در اقلیت باشند چیز دیگر بگویند، برود در شوراى نگهبان و رد کند، اکثریت را رد کند، نقض کند، اگر چندین دفعه این طور بشود مردم آزرده مىشوند. یعنى آن شناخت مردم از شما ممکن است یک وقت خداى نخواسته، تغییر بکند و این از بزرگترین خطرهایى است که براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است. خطر بزرگ این است که امروز احتمال مىرود که آن خطر براى ما باشد، این است که یک وقت ملت از حکومت برگردد. ملت را دیگران نمىتوانند برگردانند. امریکا هرچه به حکومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد یا به افراد فحش بدهد، پیش مردم، اینها معتبرتر مىشوند. و از آن طرف دیگران، منحرفین هرچه شما را بدگویى کنند برایتان بهتر است. مصیبت آن وقت بودکه از شما تعریف کنند. اگر چهار مرتبه امریکا، من آن اوایل مىگفتم این را که اینها نمىفهمند چطور اشخاص را زمین بزنند ، چهار دفعه تعریف کنند از یک کسى، تعریف کنند از یک چیزى،و قتى تعریف کردند، مردم مىفهمند این عیبى دارد که اینها تعریف مىکنند از او، لکن خدا خواسته است که اینها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببینند که در مجلس، آنهایى که فرستادند در مجلس و همه را به دیانت مىشناسند، اینها رأیهایى مىدهند که فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مىکند، خوب ، درشان شبهه پیدا مىشود. شما کارى بکنید که تحت تأثیر هیچکس، خودتان را از تمام مکاتب دنیا تبرئه کنید و نصب العین شما اسلام و قرآن و احادیث اسلامى باشد؛ منتها چه احکام اولیه ، چه گاهى احکام ثانویه. اگر این طور بشود، شوراى نگهبان رد نمىکند دیگر. و من خوف این را دارم که یک مدتى که شما گفتید و آنها نپذیرفتند، مردم درشان شبهه پیدا بشود، چنانچه این خوف براى دولت هست. … شما آقایان باید توجه به این معنا بکنید که مسائل را طورى طرح بکنید، مسائل را طورى رأى به آن بدهید که در شوراى نگهبان رد نشود؛ یا اگر رد مىشود در هر سالى یکى دوتایش رد بشود. اما شما از این ور یک ماه زحمت بکشید و صحبت بکنید و رد و ایراد بکنید و یک مسألهاى را تمام کنید، آنها بعد از چند روز بگویند اینها خلاف شرع است، با اسلام نمىسازد، یا با قانون اساسى مخالف است که آن هم از روى اسلام است، این وهن براى مجلس مىآورد و این خوف براى ما ایجاد مىکند که مبادا یک وقتى مردم خیال کنند که اینها تدین ندارند؛ توجه ندارند که نه، تدین دارند، دیدشان آن دیدى که باید باشد بعضىشان نیست والاّ نه اینکه بىتدین باشند، خیرخواهند ، حسن نیت دارند، تدین دارند، اما این طور نیست که همه اینها در دیدها یک طور باشند، و همه اینها در مسائل یک طور باشند. باید طورى بشود که اگر شما با هم اختلاف کردید، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد که دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پیش مردم هم مقبول است، پیش شوراى نگهبان هم مقبول مىشود. و اما اگر بنا باشد که یکىاش از یک طرفى بیفتد که شوراى نگهبان بگوید این خلاف اسلام است ، شوراى نگهبان نمىگوید که این خلاف فتواى من است یا خلاف فتواى زید است، او مىگوید خلاف اسلام است، اگر این طور بشود و تکرار بشود، این خطرى است براى شما و براى همه… شما گمان نکنید که قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ایمان شما را نگهداشته است و پشتیبانى ملتها، ملت. این را باید ، این پشتوانه را باید حفظش بکنید. اگر این پشتوانه خداى نخواسته ، یک وقتى از دست ما برود، همه ما از بین خواهیم رفت و اسلام هم دستخوش باز یک مسائل دیگر مىشود. … همه این اشخاصى که در کارهاى دولتى، یا در کارهایى که در جمهورى اسلامى باید بشود دست به کار هستند، باید این حیثیت خودشان را پیش مردم حفظ کنند. و این حیثیت حفظ مىشود به اینکه به مُرّ اسلام عمل بشود، اعم از احکام اولیه و چنانچه نشد و تشخیص داده شد به اینکه الآن مصلحت در حکم ثانوى است، احکام ثانویه؛ و اما این هم باید روى تشخیص صحیح باشد. خوب، یک نفر مىنشیند مىگوید که الان حکم اضطرارى است باید فلان چیز بشود، یک عدهاى مىگویند نیست اضطرارى، اینکه نمىشود گفت که حالا که یک عدهاى گفتند اضطرارى است، ما او را مىگیریم، فرض کن چند نفر هم ا و اکثریت دارد. شما باید یک کارى بکنید که اضطرارى را قبول کند ، شوراى نگهبان قبول کند، مجلس لااقل دو ثلثاش رأى بدهد به اینکه این امر اضطرارى است، مشورت کنند با اشخاص مطلع. ما باید به مُرّ اسلام عمل کنیم. آقایان، شما باید به مُرّ اسلام، هم تکلیف شرعیتان است، هم حکم عقل است که ما باید حفظ کنیم مردم را. اگر یک وقتى مردم تو خیابان ریختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد کسانى دادند، خوب، آن وقت چه مصیبتى است. ما بسمان است آن شعارهایى که در خارج برایمان مىدهندو آن شعارهایى که منافقین مىدهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داریم، اسلام را داریم و رضاى خدا را داریم، همه چیز داریم و هیچ یک از آن تبلیغات سوء تأثیرى نمىکند؛ اما اگر خداى نخواسته مردم یک وقتى لغزش پیدا کردند، دیدند شما خداى نخواسته دارید یک کار خلافى مىکنید و خیال کنند عمد است ، خوب، آنها که نمىدانند این مسائل را، توده مردم که نمىتوانند مسائل را تحلیل کنند به طورى که بفهمند که کجا عمد بوده، کجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، این مصیبت مىشود برایتان. و من امیدوارم که انشاءاللّه جدیت زیاد در این مسأله بکنید. و انشاءاللّه رأیهایى که شما مىدهید، مشورتها زیاد باشد. بلکه گاهى وقتها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت کنید و بعد از اینکه مشورت شد و این امور آن طور شد، دیگر نه شوراى نگهبان رد مىکند و نه مردم ناراضى مىشوند. مردم وقتى دیدند یک حکمى را حکم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم که دنبال این است که احکام اگر خلاف اسلام باشد ردش کنند ، حالا که قبول کردند اسلامى است، مردم با اسلام که دعوا ندارند. مردم، اسلام هرچه بفرماید قبول مىکنند. کسى که جوانش را براى اسلام مىدهد دیگر دنبال این نیست که مثلاً فلان چیز را ندارد ، چطور باشد، یا فلان چیز را دارد، چه بشود. ما باید این اسلام عزیزرا نگهدارى بکنیم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگانها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد؛ وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمانها با آن موافق هستند. چه در ایران و چه در خارج ایران، همه با آن موافق هستند. 1/1/62 مجلس باید در بین صحبتهایشان مردم را بسازند. جنگ مجلس ، مثل جنگ دو فقیه مىماند، نه این است که اینها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف دارند از صدر اسلام تا حالا، اگر این نظرها تصادم با هم نمىکرد فقه ما به این قوت نبود؛ نظرها باید تصادم کنند، دعوا شود باید سر آن. بعضى حوزههایى که ما ادراک کردیم دعوا بود، استاد یک چیزى را مىگفت، شاگرد مىایستاد در مقابلش مىگفت، او مىگفت، این مىگفت، او مىگفت تا یک مطلبتا دیگران استفاده مىکردند از آن؛ در مجلس هم باید این جور باشد. مخاصمه در کار نیست مباحثه علمى است، مباحثه اخلاقى است ، باید اخلاق به مردم یاد بدهند، دعوا نباید باشد در آن. 17/5/62 از آقایان تشکر مىکنم که به اینجا تشریف آورده و مسائل و مشکلات را با یکدیگر در میان مىگذاریم. عمده این است که ما بهو ضعیت خودمان و وضعیت انقلاباتى که در دنیا واقع مىشود توجه کنیم. یک وقت مملکتى است که انقلاب مىکند و پشت سرش شوروى و امریکا و امثال اینها هستند که این انقلاب ، انقلاب دیگرى است. و یک وقت کشورى است همانند ایران که انقلاب مىکند و خودش را از همه قدرتهاى شرق و غرب که مىخواهند در آن تصرف کنند جدا کرده است. مع ذلک مىبینیم آنها که پشت سرشان قدرتها بودهاند و انقلاب کردهاند وضع شان بسیار بدتر از ماست. و با این دو خاصیت اگر شما بخواهید که شب بخوابید و صبح بیدار شوید که همه امور درست شده باشد این یک امر غیرممکن است، و اگر جهت اسلامىاین انقلاب نبود، تا آخر هم مشکلات ما حل نمىشد، و چون اسلامىاست و مردم همه باهم هستند و علاقه به اسلام دارند، علىرغم تبلیغات دامنهدار و جنگ و مشکلاتى که علیه ما تحمیل کردهاند مع ذلک ایران در این چند سالکه انقلاب کرده است با استقامت سرجاى خود ایستاده و به پیش مىرود. وظیفه آقایان وکلا این است که هرجایى که گرفتارى هست دنبال رفع آن باشند و متوقع نباشند که فوراً رفع بشود. و مهم این است که مجلسیها با هم و با دولت و با سایر مقامات تفاهم داشته باشند. و مجلسى که اساس یک کشور است باید محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد، و انتقاد و استیضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامى و طرح مسائل اخلاقى بهتر رفع اختلاف مىکند تا با الفاظ نیشدار و مقابله کردن با یکدیگر. لذا باید نطقهاى قبل از دستور یامسائلى که در مجلس واقع مىشود همانند خطبههاى نهجالبلاغه و خطب ائمه اطهار مردم را رو به صلاح ببرد، و آقایان در صحبتهایشان این احساس را داشته باشند که براى مصلحت جامعه حرف مىزنند ، نه براى مقابله و خودشان را یک واعظ حساب بکنند که مىخواهند مردم را موعظه کنند و مردم هم احساس کنند که این آقایان خیر و صلاح آنها را مىگویند. 4/7/62 وقتى که حکومت الگو قرار داد امیرالمؤمنین ـ سلاماللّه علیه ـ را در اجراء حکومتش، در اجراء چیزهایى که باید اجرا بکند، اگر او را الگو قرار داد، این تمسک کرده است به ولایت امیرالمؤمنین… و مجلس که از مقامات بلند یا بلندترین مقام کشورى است، چنانچه الگو قرار داد آن چیزى که امیرالمؤمنین مىخواست، و آن عدالتىرا که آن در همان برهه کمى که به او مجال دادند ـ خیلى کم مجال پیدا کرد ـ اگر الگو قرار بدهند آن را براى اینکه احکام را و امورىکه باید محوّل به آنهاست به آن نحو اجرا بکنند، به آن نحو تصویب بکنند و دقت بکنند، آن وقت مىشود گفت که مجلس ما هم از متمسکین به امیرالمؤمنین هستند. و ما چنانچه مجلس نتواند این کار را بکند، یا خداى نخواسته نخواهد این کار را بکند، یا بعض افراد نگذارند که این کارها بشود، آن وقت ما نمىتوانیم بگوییم که یک مجلس متمسک به ولایت امیرالمؤمنین داریم. منبع: عصر انتظار [ جمعه 91/2/29 ] [ 7:0 عصر ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |