سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منتقدانه
.. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد: آگاه باشید ای جهانیان! که منم امام قائم.. آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند.. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند.. آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند.. *یالثارات الحسین علیه السلام*
قالب وبلاگ

سلام

معذرت میخام که این چند روز بدلیل بازدید و حضور در مناطق عملیاتی جنوب غرب کشور در شلمچه و آبادان و مشکلات دیگه نرسیدم براتون مطلب بذارم. مطلب زیر متناسب با این روزهاست که روزهای بازدید نسل نوپای انقلاب از شهادتگاه پدران و برادران و خواهران مبارز خود در مناطق عملیاتی دفاع مقدسه:

اختصاصی فارس//متن کامل گفت‌وگوی طالب‌زاده با حاتمی‌کیا
من از درون نظام حرف می زنم؛ والله هویت ما از جبهه‌ها سرچشمه می گیرد

خبرگزاری فارس: ابراهیم حاتمی‌کیا گفت: مردم و مخاطبان می‌فهمند که من از درون نظام حرف می‌زنم. من اپوزیسیون نبوده‌ام و پوزیسیون به این معنی که بایستم هم نبوده‌ام و همیشه حرف‌های خودم را زده‌ام... والله هویت ما از جبهه ها سرچشمه می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، ابراهیم‌حاتمی‌کیا شب گذشته _11 فروردین ماه- در برنامه تلویزیون «راز» به سوالات «نادر طالب‌زاده» پیرامون فیلم سینمایی «گزارش یک جشن» پاسخ گفت.

**فیلمنامه «گزارش یک جشن» چهار بار بازنویسی شد
بنابر این گزارش، حاتمی‌کیا در پاسخ به اولین سوال طالب‌زاده با این مضمون که «ایده این فیلم از کجا آمد؟ واقعیت بود یا شما شهود کرده بودید؟»، گفت: طبق روالی که همیشه برای فیلم‌هایم دارم و تحقیق است، گزارش یک جشن را ساختم. دلم می‌خواست درباره باب ازدواج و جوان کار بسازم. فکر کردم کجا می‌تواند مرکز این بحث باشد. می‌توانستم فکر کنم سالن‌های عقد و عروسی و یا دفاتر عقد باشد تا اینکه آخر خوردم به اینکه موسساتی برای ازدواج وجود دارد. با دید بدبینانه‌ای هم رفتم که نباید جای مطلوبی باشد اما دیدم که با دقت هستند. نشستم ببینم که مراجعان چطور می‌آیند و می‌روند و فضا چطور است. اصلا مگر می‌شود با چنین شکلی ازدواج کرد؟ حتما خانم‌هایی که می‌آیند سن بالا هستند و یا از نظر جمال و چهره فکر می‌کردم شاید مشکلاتی باشد، اما دیدم همه جور تیپ از دکتر و یا رده‌های پایین‌تر مانند دانشجو مراجعه کننده این مراکز هستند.
وی ادامه داد: مراکزی که من رفتم ده سال و بیشتر ریشه داشتند. اتفاقا یکی از مراکزی که رفتم، حدود 10 سال ریشه داشت و ریشه‌اش هم از دانشگاه بود. حتی یکی از آنها یک روحانی بود که احساس کرده بود چنین مرکزی احتیاج جامعه و لازم است و آن را دایر کرده بود. اینها منبع تحقیقات من برای ساخت گزارش یک جشن بود. این ماجرا از 3 سال پیش بود و پی بردم که آنجا چه می‌گذرد و درامی که وجود دارد، به من چه ارتباطی دارد؟ 4 بار فیلمنامه نوشته شد و تا سومی قبول نکردم تا اینکه چهارمی را خودم دست گرفتم. هدف ازدواج، جوان و احتیاج بود و فکر کردم که چه نقطه‌ای می‌توانم پیدا کنم. اسم اولش «بانوی یک شهر» بود و دیدم که درباره بانو نیست و یک چیز کلی‌تر است که آن را نوشتم. برای نوشتنش مدتی از تهران جدا شدم و اصرار داشتم که این اتفاق بیافتد و نتیجه آن فیلم گزارش یک جشن شد که البته من در حین فیلمبرداری هم تغییراتی در کار می‌دهم.

**نسلی که از نوجوانی با آثار من همراه بوده در مقابل آثار جدیدم جا خورده است

به گزارش فارس، کارگردان فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» در پاسخ به این‌که «آیا گزارش یک جشن تفاوت ماهوی دارد و متفاوت است با ساخته‌های قبلی شما؟»نیز توضیح داد: سوال خیلی سختی است و جوابش را هم راحت نمی توانم بدهم. توقعی است که مخاطبان از من دارند و آثارم را تعقیب می‌کنند. نسلی که از نوجوانی و جوانی با من آمده و کارهای من را تعقیب می‌کردند، نسبت به کارهای اخیر من جا خوردند و واکنش نشان دادند. آنها توقع دارند که از جنسی حرف بزنم که قدیم حرف می‌زدم، شاید 4 یا 5 سال پیش. ولی خودم پی این هستم که من خودم جای خودم را پیدا کنم در این شهر، که سخت است و مانند پیچیدن تریلی به یک کوچه تنگ است که کار مشکلی است. این را می‌فهمم و درک می‌کنم که یک ریسک است. اما حسب عادتم در ساخت فیلم‌هایم، باید یک منظر تازه‌ای را باز کنم در جایگاهی که هستم، اصرار داشتم که وارد حوزه‌های اجتماعی که هیچ نسبتی با ساخته‌های قبلی‌ام ندارد، وارد شوم و جایگاه خودم را از زاویه نسلی که با این انقلاب شکل گرفته و الان در میانسالی است، پیدا کنم.فکر می‌کردم که جوان در این مساله مهم است و ندیدن آنها یک ظلم است و نوعی خودخواهی من تعبیر می‌شد یا و محافظه کاری من محسوب می‌شد. ورود به این حوزه (اجتماعی)خطرناک است برای من که نوع فیلم سازی و نگاهم برای مخاطب شکل گرفته است.

**در دورانی هستیم که حرف زدن از آرمان ها مانند زدن موسیقی خارج است

وی اظهارداشت: در دورانی هستیم که حرف زدن از آرمان ها مانند زدن موسیقی خارج است. در حالی که میزانسن‌هایی که من می‌شناسم تازه جای حرف زدن دارد. حتی فیلم دعوت نیز از این جنس بود که مخاطبان خیلی از آن خوششان نیامد ولی مردم از آن استقبال کردند. حتی نسلی که با نوع فیلم‌سازی قبلی من همراه شده بود، نیز در مقابل دعوت مقاومت داشت و گفت که تو چرا سراغ این سوژه‌ها می‌روی و این سوژه‌ها برای بقیه بماند. اما من احساس کردم که باید این چرخش را داشته باشم و مصر بودم با اتفاقاتی که افتاد این فیلم را بسازم.
کارگردان فیلم سینمایی وصل نیکان درباره اینکه مخاطبان درگیر لایه لایه فیلم‌هایش می‌شوند نیز گفت: من نمی‌دانم که چطور فیلم می‌سازم که مخاطب را لایه لایه درگیر می‌کند. نمی‌دانم که چه اتفاقی می‌افتد برای مخاطب. خیلی‌ها گفته‌اند که فیلم گزارش یک جشن را برای بار اول با استرس دیدیم و دفعه دوم طبیعی فیلم را دیدیم.

**به شدت زیر ذره‌بین هستم

حاتمی‌کیا تصریح کرد: این‌ها از آفات شهرت من است و کاریش نمی‌شود کرد. دوست و دشمن و ... توجه دارند که چه می‌سازم و به شدت زیر ذره‌بین هستم. من فیلم‌هایم فیلم‌هایی است که وقتی از سینما بیرون می‌آیی تازه شروع می‌شود و آنچه کاشته‌ام مخاطب را درگیر می‌کند. حتی علیه خودم و فیلمم عمل کند باز هم هست. واکنش‌ها و قلم‌هایی که جوان هم هستند و شاید از سر دلخوری و علاقه عجله می‌کنند. گزارش یک جشن، فیلم یک‌بار دیدن نیست و باید تنش‌ها بخوابد تا فیلم دیده شود.
وی در پاسخ به سوال طالب‌زاده که «آیا در ساخت فیلم گزارش یک جشن برای رساندن به جشنواره فیلم فجر عجله داشتید؟» گفت:فیلم با آرامش کامل ساخته شده است. در 64جلسه فیملبرداری شده و مونتاژ و صداگذاری آن را با آرامش ساخته‌ام و اصلا بلد نیستم عجول فیلم بسازم.
کارگردان فیلم برج مینو همچنین درباره این مطلب که فیلم گزارش یک جشن طعنه جدی به مسائل سیاسی و اتفاقات سال 88 کشور ایران می‌زند و آیا عمداَ به سمت موضوعی می‌روید که تنش‌زا است؟ حتی در بخشی شبیه به موبایل کار را گرفتید و عمدا به لبه تیغ می‌روید، نیز توضیح داد: نکته بسیار ظریفی است. اینها بحث‌های جدی است و ادب کار کردن من است. من در فیلم از کرخه تا راین ورود به حوزه‌هایی داشته ام که تنش‌زا بوده است. اصلا نشستن کنار و وارد دایره آتش نشدن ادب من نیست. شاید بگویید که دعوت این وسط چه بود؟ دعوت هم آتش است. برای من و موقعیتی که دارم آتش است. سر کرخه هم همین بحث بود و شروع کردند به کم کردن آن. حتی آن موقع آقای پورنجاتی گفت که زهر فیلم را کم کردیم که تلویزیون پخشش کرده بود. خاکستر سبز هم همین بحث بود که چرا این بلند شد رفت بوسنی؟ من از منظر درام و وارد شدن به تغزل آن را می‌دیدم که بحث کشید به مجلس و محکوم کردن آقای لاریجانی که دفاع کرد و بخشی هم یقه آقای زم را در حوزه هنری گرفتند.


**می‌گویند حاتمی‌کیا از اول نفوذی بوده است

وی ادامه داد: سر فیلم‌های بعدی هم همین موضوع پیش آمد. سر فیلم برج مینو هم همین بود که همه وسایل را از ما گرفتند. گفتند با زبانی از دکل حرف می‌زند که معنا ندارد. یعنی چه یک زن به بالای دکل برود. اما فیلم عاشقانه من در آن زمان فیلم برج مینو بود. منی که در جبهه هستم در آن موقعیت به تو فکر می‌کردم ای همسرم. فکر عینیت دادنش در هنر تعریف دارد. سر فیلم موج مرده هم غوغا شد تا رسید به وصل نیکان. یا روبان قرمز هم همین بحث‌ها بود و ما قاچاقی وسایل سر صحنه می‌آوردیم و همه از روی محبت و دلسوزی بوده است. این جمله که حاتمی‌کیا دیگر از دور خارج شده و ... همیشه از فیلم کرخه تا الان بوده تا الان و اوجش الان است و نفاقم را هم تعیین کرده‌اند که منافق بوده و این از اول نفوذی بوده است.
این کارگردان در ادامه سخنانش در برنامه تلویزیون راز تصریح کرد: نوع فیلم‌سازی من همیشه این جو را داشته است. گزارش یک جشن را باید با تامل دید. شرایطی که در این چند سال اتفاق افتاد را نمی‌توانیم نبینیم.
در ادامه این برنامه طالب‌زاده خطاب به حاتمی‌کیا گفت: شهید آوینی این شرایط را دید و هشدار هم دراین باره داد که عجولانه قضاوت نکنید. جملاتی هم درباره شما، وصل نیکان و از کرخه تا راین دارد و حسش را بسیار زیبا پیاده کرد و حتی درباره آینده شما نیز مطالب بسیار قشنگی دارد که حاتمی‌کیا در جواب گفت: این موقعیت غصه‌ای است که امثال ما داریم. مقتدای ما در سینما کیست؟ من که اصلا دستیاری هم نکردم و از اول سوپر 8 دست گرفتم و با بال جریان رنگی مثل جبهه و جنگ توانستم مسیر را بخوانم و جلو بیایم. آدم‌هایی نظیر شهید آوینی که می‌دانستند باید دفاع بسازند، من باید به عمق بروم و شاید در این جریان بوی بد هم بگیرم. آن وقت من را نبینند و از کنار این موضوع بگذرم. ما مدافع نداریم و این که کسانی باشند که ادب این کار را بشناسند، نمی‌شناسم. فیلمسازی مثل من که همیشه هم مورد اتهام است، اگر بخواهم پلیس در فیلم داشته باشم باید قاچاقی بسازم و نمی‌تواند غیر از این باشد. اصلا در ساختار جا نمی‌گیرم. بگویم دارم فیلم می‌سازم در این موضوع اصلا اگر بخواهی با آنها صحبت کنی در این باره کاسه کوزه‌ات را به هم می‌ریزند.
کارگردان فیلم سینمایی آژانس شیشه‌ای عنوان داشت:‌من اصلا زبان پروازم، زبان خودم با سقف پرواز مخصوص خودم است و معمولا آنها از من عقب تر هستند و اگر غیر از این باشد حالم بد می‌شود و نمی‌توانم فیلم بسازم. وقتی دارم توضیح می‌دهم که فضای فرهنگی را امنیتی نکنید که اگر این کار را بکنیم اتفاق بدی می‌افتد و کاملا فوکوسم روی این نقطه است، شروع به نشانه‌سازی‌های عجیب و غریب از فیلم می‌کنند. باشد، خیلی خوب است. حاتمی کیا را بزن زمین مبارکت باشد. خیلی خوب است که نفاق را از من کشف کنید. آیا درست است این حرف‌ها؟ کو کسی که از ما دفاع کند؟ من وارد حوزه‌ه‌ای می‌شوم که ملتهب است.

**گزارش یک جشن همه وجود من است

وی ادامه داد: سر فیلم از کرخه تا راین 500 صفحه نقد گذاشتند روی میز آقای خامنه‌ای از طرف جانبازان که این فیلم آبروی ما را برده است. اگر اینطور باشد که ما را زمین می‌زنند. اما من کوتاه نمی‌آیم و وارد این حوزه‌ها می‌شوم. همیشه هم همین‌طور بوده است. فیلم به رنگ ارغوان چطور بود؟‌غصه خوردم بس که گفتم این فیلم عمیق است و 5 سال باید صبر کنیم تا متوجه شوند. به من می‌گویند تو از مؤلفه‌هایی استفاده می‌کنی که نشانه‌های روز است. بله. من قطعا این کار را می‌کنم. مگر قرار است فیلم کهنه بسازم؟ و یا از من قرار است فیلم عادی ببینید؟ من این کار را نمی‌کنم. به آوینی هم در بحث وصل نیکان گفتم که من جور دیگری بلد نیستم. من اصلا نمی‌فهمم چجوری می‌سازم. من یک مرحله فیلم‌سازی دارم که عقلم است و تحقیق می‌کنم و از مرحله‌ای رها می‌کنم و چشمم را می‌بندنم و پرواز کور می‌کنم. اگر چشمم باز باشد که وحشت می‌کنم. پرواز با چشم روشن اصلا کار من نیست و نتیجه می‌شود فیلم‌های من.
حاتمی‌کیا پس از پخش لحظاتی از فیلم گزارش یک جشن در برنامه تلویزیون راز اظهارداشت: این فیلم همه وجود من است و لکنت آن هم مال من است. اف باشد بر منتقدی که می‌گوید برای ما اصلا اهمیتی ندارد و فیلم باید فیلم باشد. یعنی چه؟ من وارد حوزه‌ای می‌شوم که حوزه سختی برای بیان است. شما اصلا جرات ندارید که وارد آن شوید ولی من آن را می‌سازم. من در جبهه هم قاچاقی فیلم می‌ساختم. اصلا ممکن است که فیلمی بسازم که آن طور نخواهم که بشود ولی صفحه تاریخ کشور من است.


**متعلق به هیچ رنگ، حزب و گروهی نیستم

وی با بیان اینکه یتیم حوزه فرهنگی هستیم، گفت: من کسی را ندارم که به او اقتدا کنم و بگویم او می‌ایستد به پای ما. هیچ کس نیست و می‌گذارند هرکس با هر ادبیاتی و بی‌ادبی و بی‌اخلاقی هرچه می‌خواهد بگوید و حمله کند. اگر محافظه کار بودم‌، این فیلم را نمی‌ساختم. من دلم می‌خواست حرف روزم را با تعبیری که خودم می‌فهمم در این فیلم بسازم. من متعلق به هیچ رنگ و حزب و گروهی نیستم. نه الان بودم نه آن موقع. نه آن موقع کولی دادم به چپ و راست و ایکس و ایگرگ و نه الان. همیشه هم خواستم این را بفهمانم که من خودم هستم و من را با این کارت‌ها تقسیم‌ نکنید.
حاتمی‌کیا تصریح کرد: این حوزه دردهایی دارد که وارد خط کشی‌ها نمی‌شود. حرف‌هایی باید بزنم که مال همین جامعه است و کو مدافعی که بداند ما در این حوزه می‌رویم، ممکن است زخم برداریم، لکنت برداریم و لباس‌های کثیف پیدا کنیم. آن وقت بنشینند و راحت فیلم را نگاه کنند. دارند میلرزند این فیلم را می‌بینند آن وقت می‌گویند این فیلم ادبیات اول انقلاب دارد. بابا بچه بنشین سر جایت. تو حالا باید بروی و ادبیات فیلم‌سازی را یاد بگیری.
به گزارش فارس، حاتمی‌کیا در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من وارد دایره‌های ملتهب می‌شوم و اتهام هم می‌خورم. فیلم به رنگ ارغوان را که می‌ساختم یک‌سری فکر می‌کردند که من کارت بلانژ از وزارت اطلاعات گرفته‌ام و رویشان نمی‌شد که به من بگویند و من مامور وزارت اطلاعات هستم. دوستان هم جلوی فیلم را گرفتند که سبب خیر شد. اصلا از این جور مشورت‌ها هم نمی‌گیرم. چشمهایم باز است و تلویزیون هم هست. ماهواره هم می‌بینم و تحلیل می‌کنم و تحلیلم را بروز می‌دهم. اما آنچه بروز می‌دهم از درون نظام است. مردم و مخاطبان هم می‌فهمند که من از درون نظام حرف می‌زنم. برخی هم بهشان برمی‌خورد که اهمیتی ندارد.نیتم دشمن تراشی نبوده است. من اپوزیسیون نبوده‌ام و پوزیسیون به معنی که بایستم هم نبوده‌ام و همیشه حرف‌هایم را زده‌ام.


** من فردیت خود را دارم

حاتمی‌کیا همچنین درباره نگارش متن پیرامون مردم بحرین نیز گفت: این مسائل غصه من است. بحثی است که می‌فهم آن را. من نمی‌توانم به جایی بروم و درباره جایی حرف بزنم که بخشی از من بوده است؟ بیانیه و گزارش متعلق به یک ذهن است. من دو دو تا چهارتا بلد نیستم و با دلم حرکت می‌کنم. از بیرون اطلاعات متضادی به من می‌رسد و من باید تحمل کنم. می‌فهمم که گاهی سیستم تحمل ورورد به مسائل سیاسی ندارد. من فردیت خودم را دارم.
وی همچنین درباره اینکه هنرمند چقدر می‌تواند اصلاح‌گر باشد، توضیح داد: وقتی تعریف هنر را می‌کنند و هنری که امام(ره) اشاره می‌کرد که هنر متعهد باشد، هم هنر از دریچه هنر درست است و هم هنر از دریچه تعهد. ورودم به حوزه هنر این بوده که کاری کرده باشم. برای من با این ماموریت این است که وارد حوزه‌هایی می‌شوم که حرف بچه‌هایی از این مملکت را بزند. من باید از خاورمیانه با این مختصات حرف بزنم و اینکه می‌شود اینطور نبود. من گریه‌ام می‌گیرد که برخی جوانان را می‌بینم که روبروی هم می‌ایستند. اینها بحث‌هایی است که کاش تحمل نظام می‌گذاشت که وارد آن حوزه‌ها بشویم و نظام هنوز عصبی است. درام گزارش یگ جشن وقتی شکل گرفت که وقتی جوانان می‌خواهند خودشان را بشناسند اگر فضا امنیتی بشود، فضا به سمت دیگری می رود و کیست که این مساله را انکار کند؟
کارگردان فیلم دعوت همچین درباره اینکه چقدر لازم است که بچه‌های فرهنگی کنار این جریان قرار بگیرند؟ عنوان داشت: وقتی بود که به آقای یونسی وزارت اطلاعات گفتم کار شما پنهان کردن کاری است. خدا رحمت کند آوینی را. ما آن زمان به جبهه می‌رفتیم که فیلم بگیریم ولی برخی پشت به ما می‌کردند و به ما برمی‌خورد. اما مرتضی نریشنی روی تصویر گذاشت که ای عزیز کار تو پنهان کردن است و کار من عیان کردن. مامور نظامی کار خود را می‌کند و من هم کار خودم را اما نباید ساختار دستش باشد. بعضی وقت‌ها برخی تعریف‌ها نباید در اختیار آنها باشد. وقتی حوزه فرهنگی است باید دست اهالی فرهنگ باشد. هرکدام قواعد خود را دارد. درباره مساله حجاب هم این مساله اتفاق افتاد که برخورد انتظامی جواب نمی‌دهد.
او درباره این مطلب طالب‌زاده که ایران الگوی خاورمیانه و زیر ذره بین است، وقتش نرسیده که در حوزه های نظامی هم افراد فرهنگی حضور داشته باشند؟ گفت: افرادی که باید تفنگ دستشان باشد و نظامی باشند نباید در حوزه‌های فرهنگی باشند. دعوا از جایی شروع می‌شود که زمان جنگ شما می‌گفتید برو تو این جبهه یا نرو. اما الان به شهر آمده‌ایم و جاهایمان تغییر پیدا کرده است. مثل خانواده‌های سنتی که همه راه‌ها را بسته‌اند و جوانشان به دانشگاه می‌رود و بافت خانواده به هم می‌ریزد. ثابت شده که ما می توانیم با احترام با هم حرف بزنیم. منتها وای به وقتی که فضا امنیتی باشد و کسی که قدرت دارد می‌گوید من حرفم را می‌زنم. الان و در سال 90 جای آدمهای استخوان دار فرهنگی خالی است که حرفهای جدی داشته باشند. اگر تحمل ایجاد شود، خیلی از کسانی که کنار ایستاده‌اند، وارد می‌شوند.


**چرا لحن دوستان و دشمنان در مواجهه با آثار من یکی شده است؟

وی همچنین درباره رواج ناامیدی در آثار برخی فیلمسازان نیز اظهارداشت:‌ من نمی‌بخشم خودم را که فیلمی بسازم که مخاطبم را ناامید کنم. من چه کسی هستم که این کائنات بزرگ را نبینم و بگویم آسمان را ابر گرفته است. خیلی بی‌انصافی و بی‌اخلاقی است که یک فیلمساز یا هنرمند خفقان ایجاد کند و این خفقان خیلی بدتر از خفقان سیاسی است که بخواهیم بگوییم هیچ امیدی نیست و همه بلند شویم و برویم آن ور آب. غصه هم می‌خورم که خودی و غیرخودی درهم شده است. گزارش یک جشن را جریان رادیکال سیاسی با همان تندی می‌زند که اپوزیسون می‌زند. چرا این دو لحنشان یکی شده است؟ من دلگیر این زدن‌ها نمی‌شوم. غصه من کشورم است که مال ماست و این نظام باید اصلاح شود و همه هم می‌دانیم که این اتفاق باید بیافتد. حالا اگر این حرف را نگوییم، می‌شود فیلم من که 5 سال متوقف شد و وزارت ارشاد باید تصمیم می‌گرفت ولی آن طرف تصمیم گرفت. بخشی از فیلمسازی من متعلق به من نیست و به همین دلیل سه سال فیلم نساختم. این موضوع مداقه می خواست و میخواستم حرفی بزنم که رویش مطالعه شده است.

**چه کنم که امروز حرف زدن از امثال شهید چمران بوی نا می‌دهد؟

حاتمی‌کیا در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: من می‌خواستم فیلم چمران را بسازم و رویش کار می‌کردم اما بعد از فیلم گزارش یک جشن با من تماس گرفتند و می‌گویند ما فکر کردیم و دیدیم که روی بودجه مشکل داریم. تهیه کننده دولتی تو فکر کرده‌ای که من با تو طرف هستم سر چمران؟ جایی که احساس کنم باید حرف بزنم این کار را می‌کنم با تمام قوا. آن زمان دیگر تکنیک را کنار می‌گذارم و جور دیگری کار می‌کنم. نمی‌شود به راحتی این حرف‌ها را گفت.
او همچنین درباره انتخاب چمران نیز توضیح داد:‌ من چمران را دوست داشتم. چه کنم که الان فضای حرف زدن از امثال چمران بوی نا می‌دهد و کار را سخت می‌کند؟ والله هویت ما از آنجا (جبهه ها)سرچشمه می‌گیرد و آب‌های زمزم ما آنجا بوده است نه اینکه نان دانی برای برخی شود. فیلمنامه را نوشتم، شاید تهیه‌کننده آقای پیرهادی خوشش نیاید. فیلمنامه را می‌خوانند و می‌گویند تو می خواهی بروی همین راکه نوشته‌ای بسازی؟ نه می‌خواهم چیز دیگری بسازم و حکومت را سر و ته کنم.!!! آخر این چه سوال‌هایی است که از من می‌کنید؟ حیا نمی‌کنند این‌ها. به من می‌گویند تو فرصت داری. آره من اصلا مسلسل دارم اما با آن بانک زده‌ام یا دفاع کرده‌ام؟ این مسئولیت من را بیشتر می‌کند. کارت بلانژ به چه درد من خورد؟ فقط مسئولیت گردن من افتاد.

منبع: فارس نیوز


[ جمعه 90/1/12 ] [ 5:4 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

مطلبی اخلاقی و لازم الاتباع برای همه ما:

هر چند که بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین، گناهان به دو دسته صغیره (کوچک) و کبیره (بزرگ) تقسیم می شوند یعنی برخی از گناهان در مقایسه با سایر گناهان بزرگ تر و زشت تر بوده و آثار سوء بیشتری دارند؛ ولی هر گناهی از آن جهت که مخالفت و تمرد از دستورهاى پروردگار محسوب مى شود بسیار زشت و ناپسند است و هیچ گناهى از این لحاظ کوچک نیست و چنانچه کسى نافرمانى خدا را کوچک بشمارد مرتکب گناهى بس عظیم شده است.

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرمودند: «أشد الذنوب ما استخف به صاحب؛ شدیدترین گناه آن است که صاحبش آن را کوچک بشمارد.»

علت این امر بزرگی و عظمت مقام خداوند می باشد. برای روشن شدن موضوع، به این مسئله توجه کنید که بی ادبی یک انسان نسبت به دوستان نزدیکش و یا گوش نکردن به حرف آنها، قابل بخشش است و زشتی آن خیلی زیاد نیست. اما اگر همین کار را در مقابل یکی از اساتیدش انجام دهد، زشتی بیشتری دارد و از آن زشت تر این است که مثلاً این کار را در مقابل یک مرجع تقلید و یا شخص دیگری که احترام زیادی دارد انجام دهد. و به همین صورت هر چه مقام و احترام شخص مقابل بیشتر شود، زشتی بی ادبی و نافرمانی در برابر او هم افزایش می یابد. حال تصور کنید که اگر شخصی که نسبت به او بی احترامی می شود و از اوامر او سرپیچی می شود، کسی باشد که بزرگتر از آن است که قابل توصیف باشد و بزرگی و مقام و توانایی ها و حتی وجود همه موجودات از جانب اوست و نعمتهای بی شماری را به انسان ارزانی داشته است، زشتی این عمل چقدر افزایش می یابد.

پس با این دید، در می یابیم که در مقابل عظمت خداوند، هیچ گناهی کوچک و بی اهمیت نیست.

حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) در مقام طلب آمرزش از خداوند، می فرمایند: « یا إلهی لو بکیت إلیک حتى تسقط أشفار عینی، و انتحبت حتى ینقطع صوتی، و قمت لک حتى تتنشر قدمای، و رکعت لک حتى ینخلع صلبی، و سجدت لک حتى تتفقأ حدقتای، و أکلت تراب الأرض طول عمری، و شربت ماء الرماد آخر دهری، و ذکرتک فی خلال ذلک حتى یکل لسانی، ثم لم أرفع طرفی إلى آفاق السماء استحیاء منک ما استوجبت بذلک محو سیئة واحدة من سیئاتی؛ اى خداى من، اگر به درگاهت بگریم تا پلکهاى چشمانم بیفتد و با آواز بلند ناله کنم تا صدایم قطع شود و در پیشگاه تو بایستم تا پاهایم ورم کند، و در برابرت رکوع کنم تا استخوان پشتم از جا در آید و براى تو سجده کنم تا کاسه چشمانم بگودى رود و همه عمرم، خاک زمین بخورم و تا پایان روزگارم آب خاکستر بنوشم و در خلال این ها به ذکر تو مشغول شوم تا زبانم کند شود آنگاه به خاطر شرمندگى، چشم به اطراف آسمان بلند نکنم، با این کارها هرگز مستوجب از بین رفتن گناهى از گناهانم نمى شوم. .»

مشاهده می کنیم که سرور و سید عابدان و مناجاتیان، چه تعبیرات عجیبی را – که نشان دهنده زشتی فوق العاده گناه می باشد - برای آمرزش تنها یک گناه، به کار می برند.

رسول خدا(ص) در زمین بى گیاهى فرود آمد و به اصحابش فرمود: قدرى هیزم بیاورید: گفتند: یا رسول الله!در زمین بى گیاه آمده ایم، در اینجا هیزم نیست حضرت فرمود: هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد،سپس آنها کم کم هیزم آوردند و در برابر آن حضرت انباشته کردند،رسول خدا (ص) فرمود:گناهان این گونه جمع میشود

امام علی (علیه السلام) فرمودند: « الذنوب کلها شدیدة و أشدها ما نبت علیه اللحم و الدم لأنه إما مرحوم و إما معذب و الجنة لا یدخلها إلا طیب؛ همه گناهان شدید و سخت است و سخت تر از همه آن گناهى است که بر آن گوشت و خون روییده شود، زیرا گناهکار یا عذاب مى شود یا مورد رحمت واقع مى گردد و تنها پاکان وارد بهشت مى شوند.» (یعنى با گوشت و خون روییده شده از گناه نمى توان وارد بهشت شد.)

در روایت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) دیده مى شود: « لاتحقرن ذنبا ولاتصغرنه واجتنب الکبائر فان العبد اذا نظر الى ذنوبه دمعت عیناه دما وقیحا یقول الله تعالى «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا وما عملت من سوء تود لو ان بینها وبینه امدا بعیدا؛ هیچ گناهى را خوار و کوچک مشمار و از گناهان کبیره بپرهیز، چون در روز قیامت بنده به گناهان خود مى نگرد، از دو چشمش خون و چرک مى ریزد، خداى متعال مى فرماید: «روزى که هرکس کارهاى نیک و بد خویش را حاضر شده مى یابد و آرزو مى کند کاش میان او و آن (کارهاى بد) فاصله اى دور بود.»

امام صادق (علیه السلام)فرمود: «اتقوا المحقرات من الذنوب فإنها لا تغفر قلت و ما المحقرات قال الرجل یذنب الذنب فیقول طوبى لی لو لم یکن لی غیر ذلک؛ از گناهان کوچک شمرده شده بپرهیزید که آمرزیده نمی شوند. عرض کردم: گناهان کوچک شمرده شده چیست؟ فرمود: این است که مردى گناه کند و بگوید، خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم. »

نقل شده که رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در زمین بى گیاهى فرود آمد و به اصحابش فرمود: قدرى هیزم بیاورید: گفتند: یا رسول الله! در زمین بى گیاه آمده ایم، در اینجا هیزم نیست حضرت فرمود: هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد، سپس آنها کم کم هیزم آوردند و در برابر آن حضرت انباشته کردند، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: گناهان این گونه جمع مى شود.

سپس فرمود: «إتقوا المحقرات من الذنوب فإن لها طالبا یقول أحدکم اذنب و استغفر إن الله عز و جل یقول: سنکتب ما قدموا و آثارهم و کل شی ء أحصیناه فی إمام مبین . و قال عزوجل: إنها إن تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة أو فى السموات أو فى الأرض یات بها الله إن الله لطیف خبیر»: از گناهان کوچک (یا از گناهانى که به نظر شما کوچک شمرده مى شود) بپرهیزید، زیرا براى آنها خواهانى است که آن را پیگیرى مى کند. ممکن است کسى پیش خود بگوید: اکنون این گناه را انجام مى دهم و سپس توبه مى کنم (گویا گناه را نادیده گرفته و به حساب اعمال خویش نمى آورد) ولی خداوند عز و جل مى فرماید: «ما هر عملى که از پیش انجام داده اند و آنچه بعدها انجام مى دهند همه را بدون کم و کاست در دیوان امامت به حساب مى آوریم» (یس،??). و باز مى فرماید: «اگر به اندازه دانه خشخاش عملى یا حقى در میان صخره اى یا در آسمان ها و یا در زمین پنهان باشد، خداوند همه آنها را مى آورد (و به حسابتان مى گذارد) که خدا لطیف و خبیر است» (لقمان،??)

چهارچیز در چهارچیز مخفی است !

امیر المؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند: « إن الله تبارک و تعالى أخفى أربعة فی أربعة أخفى رضاه فی طاعته فلا تستصغرن شیئا من طاعته فربما وافق رضاه و أنت لا تعلم و أخفى سخطه فی معصیته فلا تستصغرن شیئا من معصیته فربما وافق سخطه و أنت لا تعلم ...؛ خداوند چهار چیز در چهار چیز مخفى کرده است، خوشنودى خود را در اطاعتش قرار داده و چیزى را که موجب رضایت او مى گردد و شما نمى دانید کوچک نشمارید. خشم خود را در معصیت خویش پنهان کرده است پس بنا بر این چیزى را که موجب سخط او مى گردد و شما آن را نمى دانید کوچک نشمارید،... »

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) و سلم به اباذر فرمودند: « یا أبا ذر إن الله تبارک و تعالى إذا أراد بعبد خیرا- جعل ذنوبه بین عینیه ممثلة و الإثم علیه ثقیلا وبیلا و إذا أراد بعبد شرا أنساه ذنوبه؛ اى اباذر هر گاه خداى تعالى به بنده اى اراده نیکى دارد گناه او را پیش دیدگانش مجسم می کند و گناه کردن براى او سنگین و مشکل است و هر گاه به بنده اى اراده ى بدى دارد گناهش را از خاطرش می برد. »

و فرمودند: « یا أباذر لا تنظر إلى صغر الخطیئة- و لکن انظر إلى من عصیت؛ اى ابا ذر به کوچکى گناه نگاه مکن ولی نگاه کن نافرمانى چه کسى را می کنى. »

امام رضا (علیه السلام): گناهان کوچک راه را به گناهان بزرگ را باز مى کنند، هر کس در معصیت کوچک از خداوند نترسد در معصیت هاى بزرگ هم نخواهد ترسید
و همچنین ایشان فرمودند: « إن المؤمن لیرى ذنبه کأنه تحت صخرة یخاف أن تقع علیه- و إن الکافر لیرى ذنبه کأنه ذباب مر على أنفه؛ مؤمن کیفر گناهش را می بیند گویا او زیر سنگى است که مى ترسد بر سرش فرود آید و همانا کافر گناهش را مى بیند گویا مگسى است بر بینى او می گذرد. »

گناه، ایمان را کاهش می دهد

علاوه بر زشتی ذاتی گناهان کوچک، باید به این نکته نیز توجه داشت که ارتکاب این گناهان، موجب کاهش ایمان انسان شده و قبح و زشتی گناه را در نظر انسان کاهش می دهد، در نتیجه زمینه را برای ارتکاب سایر گناهان - از جمله گناهان بزرگ- فراهم می کند. در این زمینه، به روایات زیر توجه نمائید:

و امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند: «لا تستقلوا قلیل الذنوب فإن قلیل الذنوب یجتمع حتى یکون کثیرا ؛ گناهان اندک را کم نینگارید، که همان گناهان اندک است که جمع شده و بسیار مى گردد. »

امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: « الصغائر من الذنوب طرق إلى الکبائر و من لم یخف الله فی القلیل لم یخفه فی الکثیر؛ گناهان کوچک راه را به گناهان بزرگ را باز مى کنند، هر کس در معصیت کوچک از خداوند نترسد در معصیت هاى بزرگ هم نخواهد ترسید. »

فرآوری : زهرا اجلال

بخش دین تبیان

--------------------------------------------------------------------------------
منابع :

- اصول کافى، ترجمه مصطفوى، ج ?، ص ???

- صحیفه سجادیه، دعای شانزدهم

- نقطه هاى آغازدراخلاق عملى، محمد رضا مهدوی کنی، ص???-???

- میزان الحکمة، محمدی ری شهری، ج?، الذنب

منبع: جهان نیوز


[ سه شنبه 90/1/9 ] [ 4:50 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

قابل توجّه طرفداران مکتب ایرانی، که آیا نباید به تاسی از امام و همچنین رهنمودهای رهبری به خون شهدای آرمانهای انقلاب چه در داخل و چه در خارج احترام بذارن و درباره برگزاری جشن نوروز احتیاط کنن؟:

 امام خمینی ره در نوروز سال ?? اطلاعیه ای به مناسبت کشتار روحانیت توسط رژیم دژخیم پهلوی صادر کرد و نوروز را تحریم نمود.
به گزارش جهان متن اعلامیه امام خمینی راجع به تحریم نوروز سال ???? به نقل از جلد اول صحیفه امام:


بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
روحانیت اسلام امسال عید ندارد. دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرده و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد، نوامیس مسلمین در شرف هتک است و دستگاه جابر با تصویبنامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی می‌خواهد زن‌های عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند.

دستگاه جابر در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنی احکام ضروریه اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگذارد، یعنی دخترهای هجده ساله را به نظام اجباری ببرد و به سربازخانه‌ها بکشد، یعنی با زور سرنیزه دخترهای جوان عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد.

هدف اجانب، قرآن و روحانیت است. دست‌های ناپاک اجانب با دست این قبیل دولت‌ها قصد دارد قرآن را از میان بردارد و روحانیت را پایمال کند. ما باید به نفع یهود امریکا و فلسطین هتک شویم، به زندان برویم، معدوم گردیم، فدای اغراض شوم اجانب شویم. آنها اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود مضر و مانع می‌دانند، این سد باید به دست دولت‌های مستبد شکسته شود.

موجودیت دستگاه، رهین شکستن این سد است. قرآن و روحانیت باید سرکوب شود. من این عید را برای جامعه مسلمین عزا اعلام می‌کنم، تا مسلمین را از خطرهایی که برای قرآن و مملکت قرآن در پیش است آگاه کنم. من به دستگاه جابر اعلام خطر می‌کنم. من به خدای تعالی از انقلاب سیاه و انقلاب از پایین نگران هستم.

دستگاه‌ها با سوء تدبیر و با سوءنیت گویی مقدمات آن را فراهم می‌کنند. من چاره را در این می‌بینم که این دولت مستبد به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسی کنار برود و دولتی که پایبند به احکام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید. بارالها من تکلیف فعلی خود را ادا کرم: «اللهم قد بلغت» و اگر زنده ماندم تکلیف بعدی خود را به خواست خداوند ادا خواهم کرد. خداوندا، قرآن کریم و ناموس مسلمین را از شر اجانب نجات بده.
روح‌الله الموسوی الخمینی

منبع: جهان نیوز


[ سه شنبه 90/1/9 ] [ 4:48 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

الحمدلله الذی جعل اعداءنا من الحمقاء

چقدر جالبه که وقتی بعضیها خودشن رو رسوا میکنن!:

پس از آنکه فرزند شاه مخلوع در یک برنامه تلویزیونی پخش شده از شبکه صدای آمریکا، از خروج ?? میلیون دلار توسط پدرش هنگام فرار از کشور خبر داد، مورد حملات شدید بسیاری ازطرفداران خود قرار گرفت.
 
به گزارش شبکه ایران، پس از آنکه رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع در یک برنامه تلویزیونی پخش شده از شبکه صدای امریکا از ثروت ?? میلیون دلاری پدرش در هنگام فرار از کشور خبر داد، در روزهای اخیر بسیاری از کاربران سایت اینترنتی بالاترین را به اعتراضات گسترده نسبت به خود و خانواده‌اش وا داشته است.

رضا پهلوی در برنامه «پارازیت» در پاسخ به سوالی مدعی شد: «پدرم در هنگام مرگ ?? میلیون دلار داشت و همان ?? میلیون دلار را از کشور خارج کرده و اسنادش نیز موجود است که چقدرش به من رسیده است[!]»

این در حالی است که روزنامه فایننشال تایمز چندی پیش در گزارشی به مناسبت قیام‌های مردم کشورهای عربی علیه دیکتاتورها ، میزان دارایی‌های خارج شده از سوی دیکتاتورهای فراری را بررسی کرده بود که بر اساس آن محمد رضا پهلوی به عنوان یکی از این دیکتاتورها، ?? میلیارد دلار دارایی را از ایران خارج کرده بود.

با این حال اگرچه میزان مبلغ مورد اشاره از سوی رضا پهلوی کمتر از میزان مورد اشاره روزنامه فایننشال تایمز است اما اعتراف رسمی به خروج این مبلغ هنگفت در ?? سال قبل، حتی مورد اعتراض بسیاری از طرفداران وی قرار گرفته است.

یکی از کاربران بالاترین در این راستا نوشته است:«رضا پهلوی گفت: ثروت پدر من هنگام خروج از کشور ?? میلیون دلار بود!! چنان با خضوع و خشوع گفت ?? که فکر کردم الان می‌گوید ?? هزار دلار و نه ?? میلیون دلار! این همه پول (نه غیررسمی!!) را از کجا آوردند؟»

یکی دیگر از کاربران این سایت ضد انقلاب نیز خواستار آن شده که فرزند شاه مخلوع برای اثبات حسن نیت خود معادل این مبلغ را به ملت ایران بازگرداند.

با این حال پس از این حملات، طرفداران خاندان سلطنتی نتوانسته بودند معترضان را توجیه کنند اقدام به ساخت نام کاربری برای رضا پهلوی در سایت بالاترین کرده‌اند و از او دعوت به عمل آورده‌اند تا بلکه خود او بتواند گاف خود را به نحوی توجیه کند.
منبع: جهان نیوز

[ سه شنبه 90/1/9 ] [ 4:43 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]

سلام

خواستم تا کمی تنوع به مطالب داده باشم. به همین دلیل مصاحبه جالبی رو از بازیگر نقش شمر در سریال مختارنامه براتون بذارم:

من با آن لباس و هیبت از کنار آنها رد شدم، پیرزن از او پرسید این فرد کیست و آشتیانی جواب داد او شمر است. پیرزن شروع به نفرین من کرد و اگر آن جا می ایستادم، به طور حتم از او کتک می خوردم. پشت سرم "کاوه فتوحی" بازیگر نقش حضرت عباس هم آمد، پیرزن دوباره از آقای آشتیانی پرسید او کیست. او هم در جواب گفت: حضرت عباس. پیرزن گفت قربانش شوم الهی، من می توانم بچه ام را به او دخیل ببندم تا شفا پیدا کند...
به گزارش جهان "محمد فیلی" بازیگر نقش شمر مصاحبه ای را با ویژه نامه "بهاران" انجام داده که بخش هائی از آن در ادامه آمده است:
 
*نقش منفی و مثبت برایم فرقی نمی کند، علاقه مندم نقش های استخوان دار را بازی کنم. هنگامی که میرباقری پیشنهاد بازی در نقش شمر را به من داد، از آن استقبال کردم. در ارایه این نقش سعی کردم وجوه و چهره طنز و شیرینی را از چهره ام بگیرم. بازی در نقش شمر ریسک نبود زیرا حرفه ام بازیگری است. امیدوارم توانسته باشم نقش شمر را به خوبی در آورده باشم تا مردم با آن ارتباط برقرار کنند. 

*معتقدم هرچقدر نقش شمر نفرت در درون مردم به وجود آورد، در ارایه این نقش موفق تر بوده ام. همکاری با داوود میرباقری برایم کلاس بازیگری بود. او کارگردانی فهیم و مولف است. یعنی هر چه دارد، مربوط به تحقیقات و دانش خودش است. به هیچ عنوان کپی برداری نمی کند. 

*از خواندن فیلنامه لذت بردم چون وقتی دیلوگ ها را می گفتم و بازی می کردم مانند یک شعر و موسیقی در کنار هم قرار می گرفت. میرباقری ویژگی خاصی در کار دارد اگر بازیگر نتواند سکانس مورد نظر او را در آورد، آن قدر با بازیگر کار می کند و وقت می گذارد تا بتواند آن چه مد نظرش است را در آورد. 


*درباره شخصیت شمر در اینترنت مطلب کمی نوشته شده بود. از لحاظ شخصیتی هیچ منبعی درباره او نبود. در طول کار با راهنمایی کارگردان، توانستم به شخصیت شمر نزدیک شوم. من روی میمیک صورت و چشمهایم کار کردم. البته طراحی گریم و لباس هم به کمکم آمد.

*مختارنامه در روستای "طرود" که در منطقه کویری اطراف شاهرود قرار دارد، فیلمبرداری شد. مزرعه ای کوچکی را که مالک آن پیرزنی بود اجاره کرده بودیم. بخش "علقمه" و رودخانه ای که حضرت عباس از آن برای اطفال امام حسین آب می برد را آنجا دکور زدیم. جاده ای در زمین این پیرزن درست کردیم که رفت و آمد کنیم. بخش کوچکی از مزرعه این پیرزن مرحوم، به خاطر رفت و آمد اسب ها خراب شده بود، او هم ناله و نفرین می کرد. مدیر تولید مجموعه (آشتیانی) با او صحبت کرد تا آرام شود. من با آن لباس و هیبت از کنار آنها رد شدم، پیرزن از او پرسید این فرد کیست و آشتیانی جواب داد او شمر است. پیرزن شروع به نفرین من کرد و اگر آن جا می ایستادم، به طور حتم از او کتک می خوردم. پشت سرم "کاوه فتوحی" بازیگر نقش حضرت عباس هم آمد، پیرزن دوباره از آقای آشتیانی پرسید او کیست. او هم در جواب گفت: حضرت عباس. پیرزن گفت قربانش شوم الهی، من می توانم بچه ام را به او دخیل ببندم تا شفا پیدا کند...
منبع: جهان نیوز

[ سه شنبه 90/1/9 ] [ 4:40 عصر ] [ علی آلیانی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان